ابزارهای شناخت گردان شهید کریمی

موضوع : ابزار شناخت

با این سوالات بحث را شروع می‌‌‌کنیم

وسیله‌‌‌ی انسان برای شناخت چیست؟

چند ابزار برای شناخت در وجود انسان است

انسان از چند دریچه می‌‌‌تواند جهان را در خارج بنگرد و با حقایق هستی آشنا گردد؟

درباره ابزار شناخت دانشمندان بر دو گروه اند : گروه تک ابزاری و گروه چند ابزاری.

-گروه تک ابزاری به سه دسته‌‌‌ی حسیون- عقلیون-اشراقیون تقسیم می‌‌‌شوند

 

-غالب فلاسفه اسلامی جزء گروه دوم(چند ابزاری) هستند.

- اکنون به بررسی ابزار سه گانه می‌‌‌پردازیم.

1- در حواس انسان شکی نیست که از ابزار شناخت می‌‌‌باشد و انسان بوسیله‌‌‌ی هر یک از این ابزار ، هم قدرت احساس جزئی یک سلسله از محسوسات مربوط به آن ابزار را دارد و هم قدرت ادراک عقلی و کلی از آنرا دارد.

شناخت حسی محدودیت هایی هم دارد از جمله محدودیت ها شامل تصورات جزیی اشیا و زمان و مکان و تحت تأثیر شرایط بدنی قرار می‌‌‌گیرد.

2- پس دریافتیم که شناخت حسی قطعا نمی‌‌‌تواند ابزار کافی برای شناخت باشد و ما برای درک کامل، عمیق، و شناخت محدود به زمان و مکان خاص را به شناخت عمومی و غیر محدود به زمان و مکان خاص و شناخت ظاهری را به شناخت درونی و کامل تعمیم بخشیم

در مورد ویژگی های عقل باید گفت که عقل انسان قادر است دست به تجزیه و ترکیب معلومات خود بزند. که این عمل عقلی نتایجی فراوان را در بردارد. مثلا ابتدا انسان از طریق بینایی، شیئ را با حجم و شکل و رنگ معین می‌‌‌بیند یعنی تصور حجم، شکل ، رنگ با هم و غیر مجزا برایش حاصل می‌‌‌شود . بعدا ذهن در اثر قدرت( تجزیه) کمیت را از کیفیت و هر یک از کیقیات را جدا از دیگری تصور می کند.

در برخی از موارد هم ابتدا، به درک بسائط نائل می‌‌‌شود ، سپس با قوه‌‌‌ی( ترکیب ) از آنها تصور جدیدی می‌‌‌سازد . مثل اینکه ابتدا کوه را تصور می‌‌‌کند و سپس طلا را هم تصور می‌‌‌کند، آنگاه دو تصور، کوه و طلا را با هم( ترکیب) می‌‌‌کند و مفهوم سومی به عنوان( کوه طلا ) می‌‌‌سازد.

از دیگر ویژگی‌‌‌های قوه‌‌‌ی عاقله: این است که قدرت (تجرید و انتزاع) دارد ؛ یعنی یک ویژگی را که در شخصی فرد دیده، دو مرتبه متوجه می‌‌‌شود، که عین همان ویژگی را در فرد دوم نیز هست، و همچنین در نفر سوم و چهارم و ... این مکرر دیدن یک معنا در افراد مختلف قوه عاقله را مستعد می‌‌‌کند که از همان معنی یک صورت کلی بسازد که بر افراد نامحدودی قابل انطباق باشد.

از دیگر ویژگی‌‌‌های قوه‌‌‌ی عاقله :این است که ، شناختهای جزیی حسی را تعمیم و کلیت می‌‌‌دهد ، این که انسان از مشاهده چند نفر به یک مفهوم کلی از آن دست می‌‌‌یابد و اینکه از شناختهای جزیی به کشف قانون کلی موفق می‌‌‌شود. این همان قدرت تعمیم قوه‌‌‌ی عاقله انسان است والا مفهوم کلی به وسیله حواس قابل شناخت نیست.

3- قلب در جهان‌‌‌بینی اسلامی و طبق آنچه که از متون اسلامی بدست می‌‌‌آید، (دل و قلب)به عنوان یکی از ابزارهای شناخت شناخته شده است.از آیات و روایات فراوانی این مطلب به دست می آید که(قلب)میتواند دراثر تزکیه و تطهیر به حقایقی فوق عقل دست یابد.چنانکه عقل با به کارگیری قوه عاقله میتواند به حقایقی فوق حس دست یابد.

نقش تزکیه‌‌‌ی نفس و طهارت قلب در معرفت

حداقل می‌‌‌توان دو نقش اساسی برای آن قائل شد. یکی از نقشهای آن این است که: گرد و غبار موانع معرفت صحیح را از جلو دیدگان انسان بر می‌‌‌گیرد و فضا را برای عقل صاف می‌‌‌کند و فکر را بازتر و عقل را روشنتر می‌‌‌کند ، انسان از هوشیاری و فطانت خاصی برخوردار می‌‌‌شود. تزکیه نفس، حجاب، هوا و هوس، شهوت و غضب و عشق و کینه را از جلو دیده‌‌‌ی عقل کنار می‌‌‌زند و بدینوسیله بزرگترین دشمن عقل و انسانیت انسان را از صحنه خارج می‌‌‌کند، چنانکه رسول اکرم فرمود :( اعدی عدوّک نفسک التی بین جنبیک). بالاترین دشمن تو همان نفس اماره و احساسات سرکش توست که از همه به تو نزدیک تر است و در میان دو پهلویت قرار گرفت.

قرآن کریم از 1 تا 10 سوره‌‌‌ی شمس بعد از سوگندهای متعدد به طبیعت و به جان آدمی و به اعتدال جان انسان و به اعتدال خلقت، این حقیقت را بیان می‌‌‌کند که:( قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها) رستگار شد آن کس که جانش را تزکیه کرد و بدبخت و بیچاره شد کسی که در او تدسیس کرد. دسیها از ماده‌‌‌ی (دسّ) است به معنی تحریف کردن، قلم بردن.

فرق شناختهای عقلی و قلبی

شناخت عقلی، علم همراه با تعلّم و آموختن است . راه رسیدن به معارف عقلی، درس و بحث و کتاب و مدرسه و معلم و یادگیری است، ولی شناخت قلبی آموختنی و یادگرفتنی نیست. بلکه نوعی یافتن و دریافت مستقیم و بلاواسطه‌‌‌ی حقایق است از طریق سیر و سلوک قلبی.

در نهایت تقوا در طرز تفکر و شناخت انسان تأثیر دارد ولی نوع تأثیرش این است که جلو تأثیر دشمن را می‌‌‌گیرد، و از این راه دست عقل را باز می‌‌‌کند و به وی آزادی می‌‌‌دهد.