سلام علی آل یاسین...!(158)

از مادر مقدس اردبیلی سؤال کردند که در تربیت فرزندت چه کردی که به اینجا رسیده است؟ گفت: من هرگز لقمه ی شبهه ناک نخوردم و قبل از شیر دادن به او، وضو می گرفتم و ابدا چشم به نامحرم نینداختم و در تربیت کودک وقتی او را از شیر گرفتم، کوشیدم و نظافت و طهارت او را مراعات می کردم و او را با بچه های خوب، می نشاندم. (وفیات العلماء، ص 71.)

نزد صاحب الزمان برو!
احمد، در زهد و تقوا و ایمان و اخلاص به حدی پیش رفته بود که مردم به او لقب «مقدس» دادند. او به مدت چهل سال تمام، حتی عمل مباح هم انجام نداد و هرچه بود، واجبات بود و مستحبات؛ زیرا او افعال مباح را نیز به قصد تقرب و عبادت انجام می داد و طبعا به اعمال مستحب مبدل می شده است! (قصص العلماء، ص 343 . در لآلی الاخبار، ج 1 ، ص115 ) مقدس اردبیلی پس از شهید ثانی مرجعیت و ریاست تامه ی شیعه را در نجف بر عهده داشت و به مقامی رسیده بود که هر زمان به مسئله ای بر می خورد که جوابش را نمی دانست، به حرم امیرالمومنین (علیه السلام) می رفت و جواب می گرفت و هر وقت هم که حضرت صاحب الامر (عج الله تعالی فرجه) در مسجد کوفه بودند، امام علی (علیه السلام) او را نزد حضرت صاحب (عجل الله تعالی فرجه) می فرستادند. (الانوار النعمانیة، ج 2 ، ص 303 )

اوج تواضع

یک بار که یک قافله، به شهر نجف رسیده بود، یکی از زوار که مقدس اردبیلی را نمی شناخت و فکر کرد که فردی عادی است، به او گفت که لباسهای آنان را در قبال مالی بشوید. مقدس اردبیلی هم بدون اینکه ناراحت شود و چیزی بگوید، با خوشرویی تمام لباسها را گرفت و برد و شسته شده و تمیز برگرداند. همان لحظه که شیخ لباسها را پس می داد، یکی از کاروانیان او را شناخت و شروع به توبیخ آن مرد کرد که ای نادان! می دانی لباسها را به چه کسی دادی... و مرد هم مدام معذرت خواهی می کرد. اما شیخ آرام و با محبت به او گفت: حقوق برادران مؤمن بر یکدیگر بیشتر از آن است که جامه ی او را بشوید، چرا معذرت می خواهی؟! (روضات الجنات، ج 1، ص 198 و الفوائد الرضویة، ص 24)

و در آخر اینکه:

در میان عربها مجرب است هر که در بالای سر حضرت امام حسین (علیه السلام) یک حمد و سوره بخواند و نثار روح مقدس اردبیلی کند، حاجتش برآورده می شود.