کار اصلی ما از بین بردن نظام شاهنشاهی درون است

بسم الله الرحمن الرحیم
ماه رجب, ماه درخواست ظرفيت است, درست است كه بعضي از كارهاي بدي كه كرديم از ما ظرفيت را گرفته است; ولي ظرفيت‌ده همچنان بخشنده است, اولاً از او ظرفيت طلب كنيد, استحقاق طلب كنيم, لياقت طلب كنيم, ثانياً از حضرت مسئلت كنيم كه به اين ظرفيت, پاسخ مثبت بدهد, مظروف را عطا كند.
دادِ او را قابليّت شرط نيست٭٭٭ بلكه شرط قابليّت دادِ اوست
خدا دوتا كار مي‌كند: اول ظرف مي‌دهد بعد مظروف عطا مي‌كند.
...


ما الآن وارد شهر پربركت رجب شديم «أصَب» هست, رحمت الهي ريخته مي‌شود, سعي كنيم به اندازه كافي از اين باغ بهره ببريم. دعاهاي نوراني مراحل مناسب را براي پيمودن فراهم مي‌كند كه بعد به ماه شعبان و ماه رمضان مي‌رسيم, باور كنيم اگر در درون ما آن گوهر بتابد، هيچ چيزي براي ما ارزش ندارد سلطنت بيرون را اين ملت و بزرگواري ملت, امام راحل و شهدا طرد كرد, نظام شاهنشاهي را طرد كرد; اما يك نظام شاهنشاهي در درون ماست, اين بيان نوراني اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) را عنايت كنيد وجود مبارك حضرت امير فرمود: من دوستي داشتم كه در چشمان من خيلي بزرگ بود، آن علي كه خاورميانه در اختيارش بود آن روز چهل, پنجاه كشور يك كشور بود حكومت مركزي‌اش هم در اختيار حضرت امير بود. ايران با همه وسعت و امپراطوري كه داشت چندتا استانداري بيشتر نبود مصر هم يك استانداري بود كه مالك اشتر را فرستاد، اين‌طور نبود كه اينها كشورهاي مستقل باشند از اهواز تا كرمان و بصره جمعاً يك استانداري بود كه ابن‌عباس از طرف حضرت استاندار بود, كلّ اين مجموعه‌اي كه الآن به صورت چهل, پنجاه كشور در آمده در اختيار حضرت امير فرمود اين «عِفطَةِ عَنزٍ»[25] است; اما فرمود: من دوستي داشتم, برادري داشتم كه خيلي با عظمت او را نگاه مي‌كردم «كَانَ [يُعَظِّمُهُ‏] يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي‏ صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ»، مي‌دانيد چرا او در چشمان من بزرگ بود و من او را با عظمت مي‌ديدم؟ «كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِه»[26] او از نظام شاهنشاهي شكم بيرون آمده بود همين! اين سلطنت شكم را از تخت كشيده, سلطنت بيرون مهم نيست, اين شكم و خودخواهي و خودپرستي اين را كه رها كنيم «گر شود دشمن دروني نيست٭٭٭باكي از دشمن بروني نيست»[27] ما هر آسيبي كه در طيّ اين 37 سال ديديم, براي اينكه آن اوّلي را طرد كرديم اين دومي را موفق نشديم آن سلطنت بيرون را طرد كرديم; اما نشد كاري كه اميرپسند باشد كنيم, فرمود: «كَانَ [يُعَظِّمُهُ‏] يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي‏ صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ و كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِه»، چون زرق و برق دنيا در نزد او كوچك بود, او در چشمان من بزرگ بود. مشكل ما اينهاست, اگر اينها حل شود, چه اينكه براي عدّه‌اي حل شد, براي ديگران هم ـ انشاءالله ـ حل شود! هيچ آسيب و گزندي به نظام, مملكت و ملت و كشور عزيز ما نخواهد رسيد.