اخیراً یکی از همکاران عزیز و پژوهشگرم در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان قزوین به نام سعید رشوند، به طور اتفاقی با نامهای رنگ و رورفته در بین بایگانی خاک گرفتهی ادارهی متبوعش برخورد کرد که از قضا به نظرم، آن تکه کاغذ رنگپردیده و غبار گرفته، سندی پررنگ و شفاف میتواند باشد که آشکارا شتاب حیرتانگیز محو وحوش را از سرزمینمان یادآور میشود.
همان طور که در این نامه مشاهده میکنید، یکی از کارشناسان یک طرح بینالمللی مشترک مطالعاتی مرتعداری، دست خطی را در مورخ 27 آبان 1348 خطاب به مدیر ایرانی طرح بررسیهای مراتع با همکاری سازمان ملل مینویسد و طی آن ابراز گلهمندی میکند که به دلیل وجود شمار قابل توجهی از آهو که آزادانه در منطقه در حال چرا هستند، امکان ادامهی طرح وجود ندارد، چرا که آهوها اقدام به چرای علوفهها و بوتههای کاشته شده میکنند و عملاً نمیتوان با چنین شرایطی به نتایج این مطالعه استناد کرد. جالب آن که حتی با ترفندی چون استفاده از مواد شبه سمی که آهو را از رغبت خوردن علوفهها منصرف کند، هم نمیتوانند مانع از حضور آهوها شوند!
این در حالی است که 44 سال بعد، در همان ایستگاه نودهک قزوین، جز ملخ و موش صحرایی، جاندار دیگری به ندرت مشاهده میشود، چه رسد به حضور گلههای پرتعداد آهو!