سلام و درود
امروز دکتر عزیز هیأت، آقا محسن پشت کنکوری! (البته از نوع رزیدنت) از مشغله ی زیاد می گفت؛ از درسای رزیدنت، از کارای هادی طب، از سیرای هیأت، از جلسه ی انسان به انسان، از خانه و خانواده، از قلیان! (قِلیان نیستا، قُلیانه= قُلی های دکتر!) و ...
از من درخواست کرد تا اخبار چله را بزنم روی سایت و بدین گونه بود که چنین افتخار بزرگی نصیب من شد.
اما در چله چه گذشت؟
- چون گذشته، جلسات با نظمی نسبی یکی پس از دیگری برگزار شدند. نکته این بود که علاوه بر کتاب شهید مطهری، (فقط و تنها فقط) تمام مطالب نشریه ارائه شد! حالا دیگه نشریه کامل بود یا ناقص بماند!
- جلسه ی مقدمه ی حاج آقا صدری به نحو اعجاز گونه ای یک ساعت و چهل دقیقه به طول انجامید و خود حاجی که از این تحمل بچه ها به وجد اومده بود، مراتب قدردانی خود را ابراز داشت! در این بین به این نکته پی بردیم که تا وقتی کسی خوابش نبره، حاجی حرف برای زدن داره!! همون طور که اون بنده خدا غذا نمی خود که سیر بشه، غذا می خورد تا غذا تموم بشه!! (باز هم بماند که جلسات طولانی آخر شب مستمعینی از عالم تجرد زیاد داشته اند!! (مجرد نه به معنای عزب که به معنای مجرد))
- بحث دیگه ی چله، ماجرای صندوق بهستان بود که گویا مورد بی مهری برخی دوستان قرار گرفته که به جای بَهِستان، بِهِستان خوانده می کنند. و بحث این بود و گرنه خالی بودن صندوق، محلی برای اعجاب ندارد وقتی کرایه ی مکان قم همیشه لابه می کند برای پرداخت شدن!!
البته برخی (از جمله خودِ بنده) گلایه داشتند از عدم امکان کارت به کارت کردن. (انصافاً بارها و بارها از چندین و چند خودپرداز ملت و ملی امتحان کردم نشد) به هر حال بنا بر این شد که برادر بزرگ تر یعنی محمودرضا تا یکشنبه ی گذشته! یک شماره حساب ملت به ما بدهند.
به پاس زحماتی که این سه برادر بزرگوار برای هیأت می کشند و حمایتی که خانواده ی بزرگوارشون از هیأت دارند، برای هر چی که خودشون دوست دارن، یک صلوات محمد پسند برفستید.
- گروه زبان به سرکردگی دکتر محسن، طی پیامی اعلام کرد، بچه های گروه زبان تا چله ی آینده باید تا کلمه ی consist of مطالعه نمایند. وی تصریح کرد افرادی که در چهل روز گذشته کوتاهی کردند، تاکنون 360 کلمه عقب افتاده اند، وی همچین ابراز داشت نگران نشید، تا دیرتر نشده بجنبید.
دکتر محسن سه روش برای خواندن لغات انگلیسی مطرح کرد: یکی برای کسانی که وقت آزاد زیاد دارند، این ها می توانند کلمات را از روی دیکشنری Oxford Advanced Learner's مطالعه بکنند، تمامی معانی همراه با مثال ها. دسته ی دوم که وقت کمتری دارند می توانند از نرم افزار بابیلون با گلاسوری Oxford استفاده کنند و علاوه بر مطالعه معانی فارسی لغات، مثال های انگلیسی را نیز بخوانند. (برای نصب و استفاده از بابیلون تو قسمت نظرات به منم یاد بدین که گلاسوری را چه کارش کنیم!!) و اما دسته ی سوم که خیلی سرشون شلوغه و به زعم بنده اکثرهم منه! می تونن کتاب 3000 لغت پرکاربرد آکسفورد از انتشارات جنگل را بخونن. (اگه اسمش غلطه، هر کی می دونه درستش کنه!) این کتاب از هر لغت فقط یک معنی و یک مثال آورده.
- و اما بحث همیشگی و دوست داشتنی تقویم تاریخِ بعد از این. چله های شش ماهه ی دوم سال به این قرار است:
9 و 10 آبان؛ اصفهان
21 و 22 آذر؛ قم
3 و 4 بهمن، قم
15 و 16 اسفند؛ اصفهان
7 الی 10 (و یا 8 الی 11) فروردین 93؛ کاشان و قم (یا فقط کاشان)
رندی اهل طهران این تقویم را بدید و بگفت: «شما را باد به حفظ عدالت در تنظیم تقویم چِلّات». رند را بگفتند که ای رند، رندی از که آموختی؟ رند بگفت از سفر. بپرسیدند از چند و چون سفرهای رند، کاشف به عمل آمد که اسفار ثلاث فی ما بین طهران و قم و جی (اصپهان) رند را به رندی رسانده و علت شکوِه و شکایت رند در همین است. به اصرار و تمنّا، رند را بقبولاندند که سفری داشته باشد به زردنجان! و بردندش. زان پس بود که رند در رندی از دروازه ی باغ زردنجان بگذشت و در رندان افضل بگشت و بگفت که حقّاً عدالت همان است که در تقویم بالا، قم را خط بگرفت و جی بنوشت! پس باز بگفت: «شما را باد به حفظ عدالت در تنظیم تقویم چلّات» !!!
- آخرین ساعات این چله، میهمانان ویژه ای داشت؛ تازه شیعیانی دیر بنگال!
اگه شما جزو اونایی هستی که چله نبودی و حالا شاخکاتون تیز شده که قضیه ی بنگالی ها چی بوده، می تونی از دوستایی بپرسی که بودن، تا هم خبر گرفتن از اوضاع چله رواج پیدا کنه و هم تبادل شخصیتی که شما تو این چله نداشتی جبران بشه!
به پایان آمد این اخبار/// حکایت چله ها همچنان باقیست