کمیته سازمان ملل: داعش در سوریه مرتکب جنایت جنگی شده است
کمیته تحقیقات سازمان ملل در خصوص سوریه با بیان اینکه گروه تروریستی داعش در مناطق تحت تصرف خود در این کشور به نحو گستردهای مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت شده است، خواهان محاکمه عاملان این جنایتها در مقابل دادگاه کیفری بینالمللی شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از پایگاه اینترنتی شبکه خبری الجزیره، کمیته تحقیقات سازمان ملل در خصوص سوریه در اولین گزارش خود که به نحوی ویژه متمرکز بر اقدامات داعش در سوریه است، جزئیات هولناک رخدادهای صورت گرفته در مناطق تحت تصرف داعش در سوریه را ارائه کرد.
این کمیته اعلام کرد که داعش با کشتارهای دسته جمعی و بریدن سرها و سنگسار زنها و شلیک کردن به غیرنظامیان و افراد اسیر در دست خود باعث شده است که ترس و وحشت در میان مردم ایجاد شود.
کمیته تحقیقات سازمان ملل در امور سوریه از جامعه بینالملل خواست تا شرایط را برای محاکمه مسوولان جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت در مقابل دادگاه کیفری بینالمللی فراهم سازد.
پیشتر نیز دفتر حقوق بشر سازمان ملل در عراق در دوم اکتبر گذشته در گزارشی اعلام کرد که گروه تروریستی داعش دست به خشونتهای گستردهای زده است که برخی از آنها سطح جنایات جنگی میرسد.
فارس گزارش می دهد: «القلمون» آبستن تحولات سرنوشتساز
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در دمشق، منطقه «القلمون» این روزها با وجود سرمای شدیدی که بر آن حاکم است، بسیار پر تب و تاب و ملتهب نشان میدهد، منطقهای که چه برای گروهکهای تروریستی مسلح تکفیری و چه برای ارتش سوریه اهمیت بسیاری دارد.
دو نما از منطقه القلمون آشنایی با منطقه القلمونمنطقه القلمون که به دلیل بافت و ساختار جغرافیایی کوهستانیاش به «کوههای القلمون» معروف شده، در غرب سوریه قرار دارد و از منطقه «الدریج» در جنوب سوریه تا «البریج» در شمال این کشور کشیده شده و دمشق، پایتخت سوریه در شمال شرقی آن قرار دارد.این سلسله کوهها به سلسله کوههای مشابه خود در لبنان مرتبط میشوند که در این کشور نیز به «کوههای القلمون» معروف هستند.
منطقه القلمون در سوریه شهرها، شهرکها و روستاهای بیشماری را در خود جای داده که معروفترین آنها التل، صیدنایا، عین منین، معلولا، رنکوس، تلفیتا، بخعه، جبعدین، حلبون، نبک، قطیفه، رحیبه، جیرود، یبرود، قاره، دیر عطیه، راس المعره، السحل و عسال الورد است.
در کوهپایهها و در دل غارهای کوههای القلمون آثار باستانی و تاریخی بسیاری مانند دیرها و معبدها و بناهای تاریخی که برای مسیحیان منطقه مقدس شمرده میشود، وجود دارد و همچنان بسیاری از ساکنان این مناطق به زبان «آرامی» یعنی سوری قدیم یا سریانی سخن میگویند.منطقه القلمون بدلیل ساختار جغرافیاییاش دارای زمستانهای زودرس و بسیار سرد است و بسیاری از شهرکها و روستاهای آن بر بلندای کوهها بنا شدهاند. در این میان شهرک «راس المعره» با جمعیتی بالغ بر 14 هزار نفر بلندترین منطقه مسکونی القلمون شمرده میشود.
منطقه القلمون از حیث تقسیمات اداری و کشوری سوریه تابع استان ریف دمشق است و در واقع باید آن را نوار استراتژیکی به طول حدود 120 کیلومتر و عرض 10 کیلومتر که در برخی مناطق به 35 کیلومتر میرسد، بشمار آورد.
مساحت منطقه القلمون بالغ بر 25 هزار کیلومتر است و همان طور که گفته شد، در غرب آن سلسله کوههای لبنان و در شرق آن راههای منتهی به بیابان شام قرار دارد. کوههای «عرسال» دروازه ورود به منطقه القلمون شمرده میشود که در حال حاضر گروهکهای تروریستی بر آن تسلط دارند.
گروهکهای تروریستی در منطقه القلمونبراساس گزارشهای ارائه شده برآورد میشود که حدود 20 هزار تروریست مسلح در منطقه القلمون حضور و فعالیت داشته باشد که در 3 منطقه اصلی متمرکز هستند، «رنکوس»، «عسال الورد» و «یبرود».گروهکهای تروریستی مختلفی در القلمون مستقر هستند و فعالیت دارند که مهمترین آنها عبارتند از: «ارتش آزاد» با 5 هزار عنصر مسلح به سرکردگی سرتیپ فراری ارتش سوریه «فراس البیتار»، «جیش الاسلام» به سرکردگی «زهران علوش» با حدود 5 هزار عنصر مسلح، «احرار الشام» با حدود 4 هزار عنصر مسلح، «جبهه النصره»، با هزار عنصر مسلح، «غرباء الشام»، با هزار عنصر مسلح، گردان «مغاویر القصیر» که از شهر القصیر به این منطقه روی آوردهاند با 2 هزار عنصر مسلح، «گردان القادسیه» با 500 عنصر مسلح.
گروهکهای تروریستی از سال 2013 نگاه ویژه خود را بر این منطقه متمرکز کردند، منطقهای که تنها 45 کیلومتر با «دمشق»، پایتخت سوریه فاصله دارد و دستیابی به آن یا تصرف آن منتهی آرزوی گروهکهای مسلح است، این عامل موجب شد تا شهرها و شهرکهای حوش عرب، عسال الورد، الجبة، المعرة بخعه، المعره الصرخة، فلیطة، یبرود، نبک، دیر عطیة، قارة و جراجیر مورد حمله و هدف نفوذ تروریستهای مسلح قرار گیرد.
اهمیت منطقه القلمونمنطقه القلمون به این جهت منطقه مهمی در معادلات نظامی گروههای تروریستی است که این گروهها آن را حیات خلوت و کانون امداد و کمک رسانی به دیگر گروهکهای تروریستی به شمار میآورند که در استان دمشق و مناطق مرکزی سوریه یعنی استانهای حمص و ریف حمص و مناطق بیابانی شرق سوریه یعنی استان دیر الزور فعالیت میکنند.آنچه موقعیت منطقه القلمون را مهمتر جلوه میدهد، نزدیکی آن به مرزهای لبنان، به خصوص مناطق سلفی نشین آن است و همین موجب شده، تروریستهای فعال در سوریه با ارتباط با تکفیریهای لبنان که به طور مشخص در منطقه مرزی «عرسال» این کشور اقامت دارند، از آن برای تردد و وارد کردن تجهیزات نظامی به داخل سوریه استفاده کنند.
به همین منظور قطع این ارتباط در اولویتهای ارتش سوریه قرار گرفت و اواسط نوامبر گذشته نیروهای مسلح و ارتش سوریه در عملیاتهایی شهرکهای «قاره» و «دیر عطیه» و «النبک» را پس از پاکسازی از لوث گروههای تروریستی آزاد کردند.بنابراین میتوان گفت که اهمیت منطقه القلمون برای ارتش سوریه در دو هدف اصلی نمود پیدا میکند، هدف اول تامین امنیت دمشق و هدف دوم قطع راههای کمک و امدادرسانی به گروههای مسلح از لبنان به سوریه.در این میان شهر «یبرود» برای گروهکهای تروریستی از اهمیت بسیاری در منطقه القلمون برخوردار بود، به گونهای که از آن تحت عنوان «پایتخت انقلاب» مورد ادعای خویش در این منطقه یاد میکردند.
اهمیت شهر یبرود در این امر نهفته بود که مرکز اصلی امداد و کمکرسانی و حیات خلوت مناطق اطراف خویش به شمار میآمد و وجود کارگاههای ساخت بمب و سلاح و استقرار بیش از 5 هزار عنصر مسلح در آن، اهمیت این شهرک را دو چندان کرده بود، با آزادسازی این شهرک مهمترین راه ارتباطی گروهکهای مسلح که شمال و جنوب سوریه را به یکدیگر مرتبط میکرد، قطع شد، علاوه بر اینکه خروج یبرود از معادلات میدانی به معنای تامین امنیت سلسله کوههای القلمون لبنان بود.
قربانیان کمینهای ارتش سوریه و حزب الله لبنان در منطقه القلمون در منطقه القلمون چه میگذردروز چهارشنبه شب گذشته بود که منابع خبری سوری از عملیات نیروهای ارتش سوریه و حزب الله لبنان در منطقه القلمون خبر دادند، عملیاتی که طی آن یکی از مهمترین نشستهای سرکردگان گروهک تروریستی تکفیری «جبهه النصره» در یکی از مقرهای سری این گروهک در القلمون هدف گرفته شد، تا پس از آن آشکار شود که این نشست تنها سرکردگان النصره را در برنمیگرفت، بلکه سرکرده گروهک تروریستی تکفیری «داعش» در منطقه القلمون نیز در آن حضور داشت.
یکی از مناطق کمین ارتش سوریه و حزب الله لبنان در القلمون به دنبال این عملیات ارتش سوریه، اعلام شد که این حمله بیش از 50 کشته و زخمی از خود برجا گذاشته و در میان کشتهها و زخمیهای این عملیات «ابو مالک التلی»، سرکرده النصره در منطقه القلمون و یکی از بارزترین سرکردگان این گروهک نیز به چشم میخورد و همین کافی بود تا اهمیت این عملیات بیش از پیش آشکار شود.درباره ابو مالک التلی و یادآوری وی همین قدر کافی است که گفته شود، وی و عناصرش در قضیه ربودن راهبههای معلولا دست داشت و مدتی بعد آنها را با تعدادی از عناصر دستگیر شده این گروه توسط دولت سوریه در مرزهای لبنان مبادله کرد.
ارتش سوریه در شهرک معلولا پس از آزادسازی جبهه النصره اگرچه مرگ التلی را انکار کرد و مانند همیشه که ضربه سختی دریافت میکند، تلاش کرد، بر این ضربه مهلک با سکوت سرپوش بگذارد، اما نشانهها و دلایل بسیاری براین امر تاکید دارد که اگرچه ابو مالک التلی کشته نشده، اما به شدت زخمی است.جدیدترین گزارشهای میدانی بدست آمده از منطقه القلمون تاکید میکند که در میان کشتههای عملیات ارتش سوریه و حزب الله «ابو طلال الحمد» نیز مشاهده میشود، کسی که سرکرده گروهک تروریستی تکفیری داعش در منطقه القلمون به شمار میآید و اینکه تاکنون مرگ 7 سرکرده النصره مورد تایید قرار گرفته است.
یکی از کاروانهای النصره در حال عبور از منطقه القلمون همچنین گزارش شده که گروهکهای تروریستی مستقر در منطقه القلمون ظرف 48 ساعت گذشته در معرض کمینهای مزدوجی از سوی ارتش سوریه و حزب الله لبنان در منطقه فلیطه و دشت عجرم از توابع عرسال قرار گرفتند، به گونهای که نیروی هوایی و یگان توپخانه ارتش سوریه و توپخانه حزب الله این گروهکها را زیر آتش سنگین خود گرفتند تا در نتیجه این کمین نیز 50 تروریست دیگر کشته و زخمی شوند.آنچه در نشست اخیر النصره اهمیت دارد، حضور سرکرده داعش در منطقه القلمون در آن است، به ویژه آنکه منابع خبری از 2 روز پیش خبرهایی مبنی بر به نتیجه رسیدن داعش و النصره برای حل اختلافات خود و پایان دادن به درگیریهای مسلحانهاشان منتشر کردند، تا حضور سرکرده داعش در این نشست تایید بر درستی و صحت این خبرها باشد.
یک منبع میدانی سوری درباره تحولات میدانی جاری در منطقه القلمون توضیح داد که این منطقه در آستانه تحولات بزرگی است، به ویژه آنکه طرف لبنانی نیز به دقت این تحولات را زیر نظر دارد.این منبع آگاه سوری تصریح کرد: «تحولات میدانی که منطقه القلمون در آستانه آن قرار دارد، بدون تردید هیچ راهی برای بقای گروهکهای تروریستی در این منطقه باقی نمیگذارد، به ویژه اینکه در این راه با همراهی و همکاری ارتش لبنان نیز مواجه هستند».منبع مذکور تاکید کرد که «ارتش سوریه و حزب الله لبنان خود را برای نبرد بزرگ آزادسازی منطقه "الزبدانی" آماده میکنند که ادامه گستره جبهه القلمون است».این منبع میدانی سوری با اشاره به اختلافات موجود میان گروهکهای تروریستی مستقر در منطقه القلمون گفت: «بیشک اعلام بیعت برخی از گروهکهای تروریستی مستقر در القلمون در این اواخر با داعش بیانگر رویگردانی آنها از جبهه النصره است که در ابتدا با آن بیعت کرده بودند، تا دلیل دیگری بر تشدید و تعمیق اختلافات میان این گروهکها باشد».
نمایی از نبرد آتی در منطقه القلمون منبع مذکور با بیان اینکه این گروهکهای تروریستی هم اکنون در وضعیتی از بیم و هراس و ناامیدی از وضعیت و سرنوشت خود بدلیل عملیات مستمر ارتش سوریه و حزب الله لبنان بسر میبرند، اظهار داشت: «ناتوانی ابو مالک التلی در جذب و حفظ این گروهکها و برقراری رابطه با آنها از یک سو و شرایط میدانی حاکم بر القلمون موجب شده تا این گروهکها از النصره رویگردان و به داعش متوسل شوند، به این امید که داعش موجب نجات آنها از این مخمصه شود، غافل از اینکه داعش نیز کاری بیشتر از النصره نمیتواند، در قبال ارتش سوریه و حزب الله لبنان پیش ببرد».به این ترتیب روزهای آینده شاهد تحولات عمیق و گسترده در عرصه میدانی منطقه القلمون چه برای ارتش سوریه و حزب الله لبنان و چه برای گروهکهای تروریستی تکفیری مستقر در این منطقه است و آنچه گذشت مقدمهای بر این تحولات بود.
در حالی که نفس تروریستها در حلب به شماره افتاده و اغلب فرار را بر قرار و مقابله با ارتش سوریه ترجیح دادهاند، ارتش سوریه خود را برای برداشتن گام آخر در حلب آماده میکند؛ شهری که تنها ۳ بیمارستان آن فعال و ۲۰ درصد کودکانش به تحصیل ادامه میدهند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در دمشق، شهر «حلب»، در شمال سوریه که به پایتخت اقتصادی این کشور و دومین شهر بزرگ سوریه پس از دمشق معروف بود، شرایط خاصی را چه در عرصه میدانی و چه در عرصه اجتماعی سپری میکند که مهمترین دلیل آن عملیاتهای اخیر ارتش سوریه در این شهر و ریف آن است.
تصویر اول موقعیت استان حلب در سوریه، تصویر دوم تقسیمات اداری استان حلب
تلاش گروههای تروریستی برای ممانعت از اعمال محاصره
میان مناطق شرقی و مناطق غربی شهر حلب تفاوتهای بسیاری وجود دارد. این دو بخش از شهر هم اکنون تنها به واسطه گذرگاههای بسته و موانع نظامی و خطوط درگیری از یکدیگر جدا شدهاند.
جمعیت کویهای شرقی حلب به شدت کاهش یافته، به گونهای که بسیاری از منابع تاکید میکنند که همه ساکنان این منطقه از حلب، شهر را تخلیه کردهاند و موضوع اعمال محاصره امری قطعی است و اکنون تنها موضوع زمان مطرح است.
نقشه مناطق شهر حلب/رنگ قرمز مناطق در تصرف گروههای مسلح و رنگ خاکی در کنترل ارتش
برای اهالی شهر هم اکنون سفر بین بخش شرقی و غربی بسیار طولانی و خطرناک است. از زمان بسته شدن گذرگاه معروف «بستان القصر» کسانیکه خواهان سفر از بخش غربی شهر به بخش شرقی آن که در تصرف گروههای مسلح است، و بالعکس هستند، باید مسافتی مسافتی بسیار طولانی مانند سفر بین دو استان را طی کنند. مسافران باید سوار بر اتوبوسهایی از دروازه حلب شوند که به «ماشین مرگ» معروف است.
مسیر این اتوبوسها از منطقه «الراموسه» آغاز و پس از گذر از شهر «السفیره» در ریف جنوب شرقی حلب و پس از طی کردن مسیری معادل 200 کیلومتر به خناصر و أثریا میرسد.
پس از آن سفر داخل مناطق تحت تصرف گروههای مسلح تروریستی از جمله «داعش» در ریف شرقی حلب که هم مرز با ریف غربی رقه است، آغاز میشود و پس از طی کردن این منطقه است که امکان ورود به حلب از دروازه شرقی آن فراهم میشود تا پس از 8 تا 10 ساعت امکان ورود به بخش شرقی شهر برای مسافران فراهم شود.
در بخش شرقی حلب اوضاع با بخش غربی آن تفاوت بسیار دارد. وجه مشترک اغلب کویهای این منطقه ویرانیهای برجا مانده از گلوله بارانهای گروههای تروریستی است. در اینجا نیز برخی از کویها مانند مساکن هنانو، الحیدریه از اهالی خالی شده است، اما زندگی در کویهایی مانند باب النیرب، الفردوس، المعادی، جسر الحج، الکلاسه و بستان القصر که از خطوط تماس و درگیری دور هستند، همچنان جریان دارد.
حلب قبل و بعد از بحران
وحشت محاصره شهر
«محمد»، از معدود افراد باقی مانده در بخش شرقی حلب میگوید: «اعلام اینکه خبرنگار هستی، در این بخش از شهر حلب ریسکی بزرگ شمرده میشود، به همین دلیل بهتر است، تنها کارت شناسایی خود را به عناصر مسلح در پستهای ایست و بازرسی ارائه دهی و خود را یکی از اهالی منطقه معرفی کنی».
این معدود بازمانده بخش شرقی حلب درباره افراد باقی مانده در این بخش شهر تصریح میکند: «هم اکنون شرق حلب حدود 400 تا 450 هزار نفر را در خود جای داده است و این جدیدترین و دقیقترین آمار گرفته شده در این منطقه است.
وی اغلب کسانی که در بخش شرقی حلب ماندگار شده و خروج از شهر و ترک خانههای خود را رد کردهاند، اغلب خانوادههای مستمند و فقیر میداند که جایی بیرون از حلب نداشتهاند.
این منبع محلی درباره گروههای مسلح تروریستی مستقر در این بخش از شهر حلب نیز میگوید: تمام گروههای باقی مانده در بخش شرقی حلب میدانند که محاصره آنها توسط ارتش سوریه امری حتمی است.
منبع مذکور تعداد عناصر مسلح مستقر در بخش شرقی حلب را حدود 3 هزار تروریست میداند که تعداد آنها به صورت مستمر و مداوم درحال کاهش است، چون بسیاری از آنها ترجیح میدهند، در محاصره کشنده ارتش سوریه قرار نگیرند.
وی مهمترین گروههای مسلح موجود در بخش شرقی حلب را «احرار شام»، «گردانهای استقم کما أُمرت»، «جنبش نور الدین زنکی»، «گردان التوحید»، «ارتش مجاهدین» و «جبهه النصره» میداند و تاکید میکند که افراد بومی و محلی در این گروهها بسیار اندک و کم شمار است، بخش قابل توجهی از این تروریستها از مناطق اطراف به این گروهها ملحق شدهاند و بالطبع تعداد بسیار زیادی از عناصر این گروهها نیز از کشورهای دیگر وارد سوریه شده و به صفوف این گروهها ملحق شدهاند.
این منبع محلی سوری با بیان اینکه حدود 500 گروه مسلح محلی در بخش شرقی حلب وجود دارد که عناصر آن از جوانان منطقه هستند، توضیح داد: این گروهها فاقد هرگونه کارآیی و قدرت هستند، چون تعداد آنها از 15 تا 20 نفر فراتر نمیرود و برای ادامه فعالیت و بقا از اهالی مناطقی که در آنها حضور دارند، مالیات دریافت میکنند و در موارد اضطراری نیز دست به غارت و چپاول خانههایی میزنند که صاحبانش آنها را ترک کردهاند.
اگرچه وی این نکته را نیز یادآور میشود که برخی از این گروهها به طمع کشف و استخراج گنج و آثار باستانی و قدیمی اقدام به حفاریهایی در نقاط قدیمی شهر کردهاند.
اوضاع خدماتی شهر
درباره اوضاع خدماتی شهر حلب باید گفت که وضعیت خدماتی در بخش شرقی حلب بهتر از بخش غربی آن است، به عنوان مثال میزان برق رسانی در بخش شرقی حلب به روزانه 6 تا 8 ساعت میرسد که بیش از ساعات مورد استفاده در بخش غربی حلب است و دلیل این امر کم جمعیتتر بودن بخش شرقی نسبت به بخش غربی و کاهش میزان مصرف در آن است.
آبرسانی و استفاده از آب سالم و بهداشتی نیز همین وضعیت را دارد، اگرچه باید یادآور شد که گروه تروریستی «جبهه النصره» به دلیل سیطره بر ایستگاه «سلیمان الحلبی» بر آبرسانی به هر دو بخش شهر تسلط دارد و بالطبع بخش شرقی از ساعات بیشتر آبرسانی بهره میبرند.
سوخت نیز اگرچه در بازار یافت میشود، اما به این دلیل که فروش آن منبع درآمد گروههای تروریستی مسلح از جمله گروه تروریستی تکفیری داعش به شمار میآید، قیمت آن به شدت افزایش یافته است، به گونهای که هر یک لیتر بنزین 320 لیره سوری و گازوئیل بیش از 200 لیره سوری به فروش میرسد و این بر قیمت دیگر کالاها و محصولات نیز تاثیر گذاشته است.
بیمارستان الکندی حلب پس از تسلط تروریستها بر آن
اوضاع بهداشتی و آموزشی نامناسب
اوضاع بهداشتی در حلب را باید اسفبار توصیف کرد. هم اکنون از بیمارستانهای شهر تنها 3 بیمارستان به فعالیت خود ادامه میدهد که یکی از آنها در عمل درمانگاه کوچکی است که در منطقه «الشعار» فعالیت میکند و بیمارستان شمرده نمیشود. اما دو بیمارستان دیگر یکی در کوی «السکری» و دیگری در کوی «الصالحین» همچنان مشغول فعالیت هستند.
آنچه در خصوص فعالیت سازمانهای امدادی و بشر دوستانه هم در حلب گفته شده، باید تاکید کرد که هیچگونه سازمان و نهاد بین المللی در حلب فعال نیست، بلکه آنچه مشاهده میشود، تردد برخی هیأتها به نمایندگی از این نهادها و سازمانها هر از چندگاهی از طریق خاک ترکیه و توزیع برخی کمکهای امدادی به حساب اهالی است که گروههای مسلح تروریستی پیش از آنکه، این اندک کمکها نیز بدستاشان برسد، آنها را بین خود تقسیم میکنند.
در بخش آموزش نیز باید گفت که اوضاع آموزشی و تحصیل در بخش شرقی حلب بسیار ناامید کننده است. کمیتهای به نام «شورای محلی» و با حمایت مالی ائتلاف معارضان خارج نشین سوریه بر فعالیت مدارس در این بخش از حلب اشراف دارد و در کنار این مدارس مکاتب تدریس «علوم دینی و مذهبی» وابسته به گروههای تروریستی تکفیری مانند داعش و جبهه النصره نیز ایجاد شده است.
اما در مجموع باید گفت که تنها 20 درصد کودکان بخش شرقی حلب به تحصیل ادامه میدهند. در این بین اداره امور خدماتی این بخش از شهر حلب را کمیتهای تحت عنوان «شورای محلی آزاد» برعهده دارد که دفتر آن در کوی الشعار قرار دارد. جبهه النصره نیز توزیع آب و برق شهر را در دست دارد.
اوضاع میدانی/محاصره گروههای تروریستی از زندان مرکزی تا کاستلو
عملیات نظامی موفقی که ارتش سوریه در اوت گذشته انجام داد و منتهی به آزادسازی زندان مرکزی حلب شد، در واقع پیش زمینه محاصرهای است که اکنون درصدد اجرای آن است تا به این ترتیب شهر حلب از دو ریف شمالی و شرقی آن جدا شود.
ورود ارتش سوریه به زندان و واداشتن گروههای مسلح به عقب نشینی از اطراف آن، زمینه عملیاتهای مستمر و لاینقطع این نیروها و پیروزیهای دیگر آنها را فراهم کرد تا به این طریق حلقه محاصره گروههای مسلح در بخش شرقی حلب را تنگتر کند و در جدیدترین عملیاتها، ارتش سوریه موفق شد، کارخانه سیمان و مزرعه حلبی و تپه المضافه در منطقه المسلمیه و شهرک الجبیله را آزاد کند و کنترل آنها را در دست گیرد.
ظرف روزهای اخیر ارتش سوریه مرحله جدیدی از عملیاتهای خود علیه گروههای مسلح تروریستی را اطراف اردوگاه «حندرات» و مدرسه پیاده نظام آغاز کرد که انتظار میرود، به تسلط ارتش سوریه بر منطقه و بزرگراه «کاستلو» منتهی شود که شاهد کلید تکمیل محاصره شهر حلب است.
صرف نظر از منطقه «بنی زید» که گروه تروریستی «گردان شهدای بدر» به سرکردگی «خالد حیانی» بر آن تسلط دارد، مهمترین ویژگی مشترک گروههای تروریستی مسلط بر کویها و مناطق خارج از تسلط ارتش سوریه، نبود فرماندهی واحد است که هماهنگی میدانی بین آنها را امری غیر ممکن میکند.
نمایی از زندان مرکزی حلب
اگرچه این گروهها پیشتر تلاشهایی برای ائتلاف و اتحاد بین خود انجام داده بودند و اتاقهای عملیات مشترکی در این راه ایجاد شدند، اما در عمل هیچ توافق و ائتلافی میان آنها حاصل نشد و به نظر نمیرسد، هم اکنون نیز بتوانند، به چنین توافقی دست یابند. در صورت حصول چنین توافقی و تشکیل چنین ائتلافی شانس «گردانهای ترکمان» به دلیل وابستگی به ترکیه و تبعیت از دولت آن برای رهبری ائتلاف جدید بیش از گروههایی همچون «گردان سلطان محمد فاتح»، «گردان فجر الحریه»، «گردان السلطان مراد» است که به طور اساسی در مناطق الصاخور، الحیدریه و بستان الپاشا مستقر هستند.
بوی توافق محرمانه بین عربستان، ترکیه و آمریکا برای سقوط کوبانی
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، بر اساس توافق محرمانه بین آمریکا، عربستان سعودی و ترکیه قرار بر این شده است برای جلوگیری از قدرت گرفتن کُردهای منطقه، شهر کوبانی در مرز سوریه و ترکیه به دست عناصر تکفیری داعش بیافتد.
به گزارش وبگاه خبری «ورلدنت»، یک مقام مطلع آمریکایی در این باره مدعی شد که این تصمیم پیشتر اتخاذ شده و توافق نیز با سران داعش صورت گرفته است.
این تصمیم با هدف ایجاد مانع در مسیر نفوذ کردهای منطقه در سوریه و تضعیف موقعیت آنها و جلوگیری از استقلالشان صورت گرفته است.
یک مقام مطلع دیگر دلیل این اقدام را کمک به سقوط «بشار اسد» رییس جمهور سوریه عنوان کرد زیرا اکراد سوریه در ائتلاف با رییس جمهور این کشور قرار دارند و در نقطه مقابل ترکیه است که خواهان سقوط حکومت اسد است
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، جمعهشب (هجدهم مهر 93)حزبالله لبنان در منطقه قلمون سوریه در نزدیکی مرز لبنان عملیاتی علیه نیروهای تروریستی گروهک «جبهة النصره» انجام دادند که طی آن ضربه سختی بر این گروهک در این منطقه وارد شد.
مقاومت لبنان موفق شد در این عملیات بیش از 100 فرد مسلح را از پای در آورد و حدود 50 نفر را به اسارت بگیرد. در میان کشتهشدگان نام چند سرکرده آنان از جمله ابو بظاظه الحمودی و صالح ابن عبد الواحد الیمنی، جحدر السعودی ابن قوسان و ناصر ابن جابر القوقازی به چشم می خورد.
طبق گزارش خبرنگار فارس، در میان اسیرشدگان نیز نام سه فرمانده این گروهک نیز دیده میشود. این سه نفر از سرکردگان اصلی این گروهک در منطقه قلمون هستند.
مطالب زیر مربوط به سال 92 می باشد:
آیا آمریکا به سوریه حمله می کند؟
قبل از گذاشتن این مطلب که برگرفته از سایت الف می باشد باید به طور خلاصه و فشرده بگویم که به نظر بنده آمریکا دوست دارد که به سوریه حمله کند ولی به شرطی که این حمله را از لحاظ زمان و مکان بتواند محدود و مدیریت کند! البته رهبر انقلاب امروزر در دیدار با هیات دولت خلاف آن را متذکر شدند و فرمودند:این آتش افروزی همچون جرقه ای در انبار باروت است که ابعاد و پیامدهای آن نامشخص خواهد بود.(قابل ذکر است که این مطلب در خبرگزاریهای مهم حهان سریع انعکاس یافته است)
اوباما يک سال پيش اعلام کرد استفاده از سلاح شيميايي در سوريه براي او خط قرمز است و حالا مقام هاي آمريکايي مدعي اند که ترديد چنداني درباره اين که دولت سوريه از سلاح شيميايي استفاده کرده، ندارند. (۱) آيا آمريکا به سوريه حمله مي کند؟! اين پرسشي ساده است که اين روزها بسيار تکرار مي شود. اما پاسخ دادن به آن براي همه، به ويژه براي باراک اوباما بسيار دشوار است. مقامات کاخ سفيد اين روزها بارها تکرار کرده اند که «پرزيدنت» هنوز تصميمي در اين باره اتخاذ نکرده است. تقريبا تمام صاحب نظران احتمال حمله نظامي گسترده ارتش آمريکا به سوريه را رد کرده اند.
روشن ترين دلايل براي رد چنين گزينه اي را خود باراک اوباما همين روزها در پاسخ به سي.ان.ان بيان کرد: «آمريکا نبايد عجولانه درباره سوريه اقدام کند و گمانه زني ها تنها مسائل را پيچيده تر و بدتر مي کند. ما هنوز هم درگير جنگي در افغانستان هستيم.» اوباما در اين گفت و گو مستقيما به جنگ عراق هم اشاره کرد و گفت که واشنگتن بايد از بروز چنين اتفاقي درباره سوريه جلوگيري کند. به اين دلايل بايد واقعيت ديگري را هم افزود که رئيس جمهور آمريکا هوشمندانه از آن سخن نگفته است. همان طور که انديشکده رند (انديشکده وابسته به نيروي دريايي ارتش آمريکا) در همين هفته منتشر کرده است، شرايط کنوني ميداني در سوريه کاملا با سال گذشته تغيير کرده است.
(۲) اين روزها برخلاف سال گذشته که ارتش سوريه پي در پي شکست هاي متعدد را تجربه مي کرد، تحولات ميداني به سود مردم و دولت سوريه پيش مي رود. اين پيروزي ها به گواهي بسياري از منابع مستقل، به همت نيروهاي حزب ا... لبنان به دست آمده است و امروز اين افراد نقش تعيين کننده در حفظ امنيت مردم سوريه دارند. بنابراين ترديد بسيار وجود دارد که ارتش آمريکا حتي اگر هم بخواهد، بتواند در سوريه به پيروي معناداري دست يابد. مگر اينکه بخواهد جنگ ۱۰ ساله ديگري در کشوري جديد را آغاز کند، که احتمال آن فعلا منتفي است.
بررسي مداخله محدود نيروي هوايي آمريکا
با اين حال هنوز احتمال مداخله سبک در درگيري هاي کنوني سوريه نيز گمانه ديگر مطرح شده است. نيويورک تايمز پيشنهاد داده است که نيروي هوايي آمريکا مانند آنچه در دهه ۹۰ ميلادي در بالکان عليه مواضع صرب ها انجام داد، مواضع ارتش سوريه را بمباران کند. احتمال اينچنين حمله اي نيز اگرچه صفر نيست، اما به دلايل زير زياد هم نيست:براساس مدل تئوري جيمز روزنا اگر دولت باراک اوباما بخواهد در اين باره تصميم بگيرد بايد مجموعه اي از ۳ دسته متغير مستقل، وابسته و واسطه اي کاخ سفيد را به اتخاذ چنين تصميمي برساند.
با اين حال مولفه هاي اصلي متغيرهاي مستقل از جمله فرهنگ و جامعه آمريکايي با چنين تصميمي همراه نيستند. نظرسنجي مهمي که ديروز منتشر شد بهترين گواه براي اين ادعا است. در اين نظرسنجي که به تازگي توسط موسسه "ايپسوس" و "رويترز" انجام شده است و ديروز منتشر شد، حدود ۶۰ درصد از آمريکايي ها اعلام کردند که واشنگتن نبايد در جنگ داخلي سوريه دخالت کند در حالي که تنها ۹ درصد از شرکت کنندگان موافق بودند که باراک اوباما بايد در اين مورد مداخله کند. جالب تر اين که ۷۵ درصد از آمريکايي هاي شرکت کننده در اين نظرسنجي گفته اند، حتي اگر ثابت شود حمله با گاز شيميايي عليه مردم غيرنظامي توسط ارتش سوريه صورت گرفته، از دخالت نظامي آمريکا در سوريه حمايت نمي کنند. متغيرهاي وابسته در تئوري روزنا هم با چنين تصميمي هماهنگي ندارد.
از جمله اين مولفه ها بايد به فرد حقيقي، نقش حقوقي، حکومت و نظام بين الملل اشاره کرد. شخص باراک اوباما اعتبار سياسي اش در رقابت هاي رياست جمهوري و دريافت جايزه صلح نوبل را خرج ايجاد يک هويت ضدجنگ کرده است. نقش حکومتي او به عنوان يک رئيس جمهور دموکرات هم راه حل هاي سياسي را پيشنهاد مي کند. هرگونه تحرک نظامي آمريکا مي تواند دامنه درگيري ها را از سوريه خارج کند. امنيت رژيم صهيونيستي اولين نگراني آمريکايي ها در اين باره خواهد بود. برخي خبرها از هشدارهاي شديد روسيه و ايران در اين زمينه ها موضوع را براي کاخ سفيد پيچيده تر مي کند.
بنابراين هيچ کس نمي تواند تضمين کند که تبعات حمله محدود هوايي به سوريه به همين کشور محدود بماند. به علاوه اينکه ارتش سوريه اکنون در مناطق شهري و ميان مردم مستقر است. بنابراين آمريکايي ها نميتوانند به مواضع ارتش حمله کنند، الا اينکه تصميم بگيرند شماري از شهروندان غيرنظامي سوريه را قرباني اين تصميم کنند. مهم تر از همه اين ها اينکه اکنون پس از نزديک به ۳ سال گذشت از آغاز بحران سوريه همه مي دانند که چين و روسيه حاضر نيستند هيچ قطعنامه اي در شوراي امنيت سازمان ملل با هدف مداخله نظامي در سوريه تصويب بشود. در کنار اين موارد بايد تاکيد کنيم که هنوز معماي حمله شيميايي در غوطه که منطقه اي در نزديکي دمشق است، حل نشده است.
براساس اخبار، بازرسان شيميايي سازمان ملل از امروز تحقيقات خود را در اين منطقه آغاز مي کنند. روسيه جمعه گذشته در نشست شوراي امنيت شواهدي ارائه داد که نشان مي داد اين حمله اقدام گروه هاي شبه نظامي مخالف دولت است. بنابراين آمريکايي ها نمي توانند پيش از روشن شدن موضوع و پايان تحقيقات بين المللي چنين تصميمي بگيرند. آخرين دسته متغيرها در تئوري روزنا نيز متغيرهاي واسطه اي از قبيل نوع حکومت سياسي هستند. چاک هاگل، وزير دفاع کنوني آمريکا در طول بحران سوريه از هواداران مداخله نظامي در اين بحران بوده است. او و جان کري، وزير خارجه آمريکا پيش از اين نيز باراک اوباما را براي پا گذاشتن در اين باتلاق تحت فشار گذاشته بودند. اما ساختار تصميم سازي سياست خارجي در آمريکا قائم به فرد نيست. احتمال فراوان اين است که اوباما به دلايل گفته شده حاضر نباشد امنيت ملي آمريکا و اعتبار خود را فداي ماجراجويي هاي ۲ وزير خود کند.
آخرين احتمال: توصيه کيسينجر به اوباما
در کنار تمام نکاتي که اشاره شد، بايد گفت که اگرچه حمله هوايي آمريکا به سوريه به بهانه موضوع شيميايي اندک است، اما انگيزه هاي جدي درگيري را هم بايد جدي گرفت که همين مسئله باعث مي شود نتوان از اين احتمال به راحتي به طور کامل چشم پوشي کرد. حدود ۲ ماه پيش هنري کيسينجر، ديپلمات سابق آمريکايي که لابي قدرتمندي در دستگاه سياست خارجي اين کشور دارد، گفت که "در صورت محتمل بودن پيروزي اسد، بهترين راه بالکانيزه کردن سوريه است". در ماجراي بالکان، جنگنده هاي آمريکايي مواضع صرب ها را بمباران کردند و پاي نيروهاي نظامي بين المللي را به منطقه باز کردند.
روز گذشته دکتر جوآن کول (JUAN COLE)، صاحب نظر آمريکايي و استاد دانشگاه ميشيگان با انتشار مقاله اي تصريح کرد: «واشنگتن درک کرده است که اگر کسي سريع به کمک شورشيان سوري نرود، جنگ احتمالا به زودي به پايان مي رسد و رژيم طرفدار ايران برقرار خواهد ماند.»(۳) بايد توجه کنيم که ۴ ماه پيش وقتي خانم کارلا دل پونته، عضو کميسيون سازمان ملل درباره نقض قوانين حقوق بشر درباره سوريه صراحتا اعلام کرد که مخالفان دولت از سلاح شيميايي استفاده کرده اند، خط قرمز باراک اوباما نقض نشد! بنابراين اين بار اگر حمله اي انجام شود، بدون ترديد با انگيزه حمايت از مردم بي دفاع سوريه نيست.
اين حمله اگر انجام شود فقط با قصد تغيير نظام سياسي سوريه خواهد بود که به صراحت در منشور سازمان ملل متحد منع شده است. نمونه ديگري که شباهت آن با رخدادهاي تلخ دهه ۹۰ بالکان، قرباني شدن مسلماناني ديگر در سوريه مانند مردم مظلوم بوسني خواهد بود.همه اين نکات و پيچيدگي کم نظير مسئله سوريه نشان مي دهد که اوباما در بحران تصميم گيري قرار دارد. او از يک سو امکان حمله نظامي گسترده را ندارد و هزينه هاي حمله هوايي معدود برايش بالاست و لذا راهي روشن پيش روي خود نمي بيند و از سوي ديگر بازگشت آرامش به سوريه و تحکيم دوباره حکومت بشار اسد را "خط قرمز" واقعي خود مي داند. روزهايي که در راهاند، روزهايي سرنوشت ساز براي مردم سوريه و منطقه هستند.
*بازنشر/خراسان