تفسیر شریف تسنیم سوره بقره(نشریه هادی شماره98)

و امنوا بما انزلت مصدقا لما معكم و لاتكونوا اول كافر به و لاتشتروا بآياتى ثمنا قليلا و ايّاى فاتقون (41) و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق و انتم تعلمون (42)

سوالاتي که به پس از خواندن و تامل در آيه فوق به ذهن متواتر مي­شوند و جواب اجمالي آنها:

1-    منظوراز«امنوا بما انزلت»چيست؟

در اين آيه مراد از «امنوا بما انزلتم»، قرآن و آورنده آن است که قبلا در متون تحريف نشده به آن اشاره شده است.

2-    منظوراز«مصدقا لما معكم»چيست؟

منظور اينکه قرآن در مقابل تورات تحريف نشده، نمي­باشد و روحي که قرآن را نازل کرده همان است که تورات و انجيل را نازل کرده است. يکي از موضوعات مهم در اين زمينه اين است که آوردن موضوع بالا ناقض اين است که قرآن و کتب اسماني پيشين باهم برابر هستند. در اصول کلي بين قرآن و کتب منحرف نشده پيشين تفاوتي نيست و «انّ الدين عند اللّه الاسلام»اما در برخي از احکام نسخ اتفاق افتاده است. آوردن موضوع بالا جهت ترغيب اهل کتاب به ايمان آوردن است. پس محدوده تصديق قرآن کل تورات و انجيل تحريف نشده است و اين منافاتي با نسخ برخي از احکام کتب گذشته در قرآن کريم نمي­باشد.

3- منظور از «اولکافر»کيانند و چرا در مورد آنان با اين لفظ ياد شده است؟

منظور از اول کافر اهل کتاب است و دليل اينکه با اين عنوان از انان يا دشده است اين است که اهل کتاب از آن جهت که به مبدا نزول وحي يعني خداي سبحان معتقد بودند و نيز به اصل موحي و نبوت عام ايمان داشتند، امر وارد در آيه مورد بحث فقط در محدوده رسالت رسالت خاص متوجه آنان است. مقصود کلي اين است که شما اهل کتاب در کفر ورزيدن به اسلام از ديگران سبقت نگيريد. مشرکان بر اثر بت­پرستي گرفتار کفرند ولي شما که به ربوبيت خداوند و به فرشتگان و وحي و رسالت و قيامت ايمان داريد، چرا به قرآن و اسلام کفر مي­ورزيد...به يک تعبير مي­توان اول کافر به را خاص­تر کرد و منظور آن را علماي اهل کتاب دانست که با کفر آنها نسبت به قرآن و آورنده آن عملا امتي گمراه مي­شوند. در اين جمله با اينکه نهي از کفر آمده است اما با ظرافت امر به سبقت در ايمان آوردن به قرآن نيز مستتر است. از لحاظ تاريخي گرچه مشرکان مکه اولين کافران به قرآن بودند اما يهوديان مکه اولين اهل کتاب بودند که به قرآن و آورنده آن کفر ورزيدند.

4-کلمهاشترا در جمله «ولا تشتروا...» به جند معني قابل طرح است؟

سه احتمال مطرح است:

1-به معناي اصلي خود (يعني خريدن) مي­تواند باشد که در آنصورت آيات مشتري­به و ثمن قرار گرفته است.

2-به معني شرا ، يعني فروختن

3-به معني استبدال

از ميان سه احتمال بالا، احتمال دوم که معناي فروش است راجح مي­باشد.زيرا آنچه به طبع اول مطرح است نقل آيات الهي و انتقال بهاست، يعني محرفان و کتمان­کنندگان چيزي را بعنوان کالا و کار مي­دهند و بها يا مزدي را در قبال آن درافت مي­کنند.

5- برداشت کلي از قيد قليل در جملا «ثمنا قليلا»چيست؟

قيد قليل در آيه مذکور احترازي نيست که ان معني را به ذهن برساند که متاع دنيا قليل است که نمي شود دين را فروخت و اگر متاعي گرانبهاتر از دنيا بود اين موضوع جايز بود. اين صحبت درست نيست چون قيد قليل توضيحي است و بيانگر اين نکته است که اساسا متاع دنيا قليل است.

6- توحيد در تقوا در جمله «و اياي فاتقون»چيست و رابطه اين جمله با جمله «و اياي فرهبون»در آيه قبلي چيست؟

در جمله«و اياي فاتقون»يعني اگر شما اهل تقوا و پرهيز هستيد تنها از من (خداوند) بپرهيزيد. انسان موحد در همه شوون علمي و عملي خود يگانه جو و يکتا بين و واحد خو و احد جوست نه خود را مي­طلبد و نه از ديگري پروا دارد، تنها خدا را مي­خواهد و از او پروا دارد.

       فرق بين تقوا و رهبت در آيه قبل اين است­که رهبت مربوط به مراحل اوليه سلوک و تقوا براي مراحل متوسط و پاياني    است.

7- چگونهاهلکتابجامهحقبهکدامباطلمي­پوشاندند؟

يکي از مصاديق اصلي آيه مذکور اين بود که علماي اهل کتاب طبق آنچه در کتب دينيشان آمده بود تحذير پيروانشان از مدعيان دروغين نبوت بود و از اين حق براي تکذيب پيامبر اکرم استفاده نمودند.

عن العسكرى (عليه السلام): «خاطب اللّه بها قوماً من اليهود ألبسوا بالباطل بأن زعموا أ نّ محمّدا ًصلى الله عليه و آله نبىّ و أ نّ علياً و صىّ ولكنّهما يأ تيان بعد وقتنا بخمس مائة سنة»

8- معلوم اهل کتاب چه بود که خداوند مي­فرمايد «و انتم تعلمون»؟

چند احتمال وجود دارد 1- علم دارند اما علم خود را کتمان مي­کنند. 2- علم به حق بودن رسول اکرم و کتمان آن 3-ذکر مطلق علم به اين معنا که شما از اهل علم و دانشيد4-علم به تشخيص حق از باطل

آیه 43- و اقیموا الصلاه و آتوا الزکاه وارکعوا مع الراکعین 

گزيده تفسير 

خداى سبحان بعد از ترغيب اهل كتاب به حسن فاعلى، يعنى ايمان به معارف الهى و مآثر آسمانى، آنان و نيز ديگر مخاطبان را به حسن فعلى، يعنى تحكيم پيوند عملى با خدا(نماز) و توثيق ارتباط اقتصادى با مستمندان (زكات ) و حفظ وحدت و شكوه امّت اسلامى در نماز جماعت و مانند آن تشويق مى كند.

نماز در فرهنگ وحى الهى ستون دين است ؛ از اين رو از صيانت و مراقبت و سلامت آن به اقامه تعبير مى شود؛ زيرا ستون، برپاداشتنى است، نه خواندنى. مراد از اقامه نماز، برپاداشتن و احياى نماز در جامعه و به جا آوردن حقّ نماز با رعايت همه شرايط ظاهرى و باطنى آن و عدم اكتفا به شكل ظاهرى آن است.

امر كردن اهل كتاب به اقامه نماز مسلمانان، نه اصل نماز كه حقيقتى مشترك، واحد و تغييرناپذير در همه اديان است، گواه مكلف بودن كافران به فروع است، آن چنان كه ملزم به پذيرش اصول هستند.

اقامه كننده نماز كه با خداى منعم ارتباط برقرار كرد و به او تقّرب جست از خلق خدا غافل نمى شود. لازم اين عدم غفلت، رفع مشكلات آنان و از جمله برطرف كردن فقر و نيازهاى مادى و اقتصادى با پرداختن زكات و انفاق هاى مالى است. كاربرد عنوان ايتاء و تعبير جمع در امر به پرداخت زكات، براى تذكّر به احياى اين واجب اجتماعى و مرتفع ساختن فقر عمومى در سطح جامعه است. البته مقصود اصيل از ايجاب زكات، تحصيل طهارت روح و اعتلاى جان بشرى است و گرنه تاءمين هزينهئ مستمندان به خوبى مقدور خداست.

ترغيب به ركوع با راكعان، كه تعبير از نماز به هياءتى خاص (:ركوع ) از هياءت هاى آن است، تحضيض به اقامه جماعت و شركت در آن است. به اهل ايمان دستور داده شد كه اولا، هر يك اهل نماز و ركوع باشند و ثانيا، نماز را با هم بخوانند. معيار اين معيّت همان وحدت نماز است. اين وحدت اعتبارى فقطا در جماعت (اعم از جمعه و غيرآن ) متبلور است. با تعبير باركوع كنندگان ركوع كنيد از نماز يهود كه فاقد ركوع بود و فرادا برگزار مى شد احتزار شده است.

خداوند سبحان پس از دعوت به اصل ایمان ونهی از بعضی از امور در ایات قبل، در این آیه دومورد از مهمترین فروع دین را بیان می­کند. ابتدا از نماز که بهترین وسیله برای رابطه عبد با مولاست نام برده و سپس به زکات که برترین واجب مالی و اقتصادی اسلام است اشاره  می­کند. در آخر نیز همکان را به برجسته ترین مصداق نماز که نماز جماعت است دعوت می­کند.

برپا داشتن نماز

کمال واقعی در داشتن حسن فعلی وحسن فاعلی است. حسن فعلی یعنی داشتن عقیده صحیح و سالم. حسن فاعلی نیز به معنای عمل صحیح و صالح است. در این آیات پس از ترغیب به حسن فعلی که ایمان به خداوند است به مصادیق بارز حسن فاعلی که برپاداشتن نماز و ایتاء زکات است اشاره می­شود.

نماز ستون دین است و ستون دین را باید برپا داشت نه آن­که صرفا آن را قراءت کرد. برپاداشتن نماز است که انسان را از انجام معاصی باز می­دارد.

راغب اصفهانی اقامه نماز را برپاداشتن آن با همه شرایط و عدم اکتفا به شکل ظاهری آن می­داند.

مراد از الصلوۀ

گروهی الصلوۀ را نماز مسلمانان دانسته و گروهی دیگر آن را نماز مشترک میان همه پیروان ادیان می­دانند.

نظر اول به دلایل زیر صائب تر است.

1-نماز اهل کتاب منسوخ شده بود

2-نماز اهل کتاب واقعی نبود.

3-نماز اهل کتاب رکوع نداشت ولی در این آیه به رکوع با راکعان دعوت می­کند.

4- به قرينه وقوع آن پس از آنچه در آيات قبل آمده، يعنى امر به قبول اسلام و نهى از كتمان حق. پس مقتضاى وحدت سياق اين است كه مقصود از نماز، نماز پس از ايمان و اسلام باشد كه همان نماز مسلمانان است.

پرداخت زکات

در رابطه با پرداخت زکات دو نکته قابل اشاره است. اولا برای پرداخت زکات از واژه ایتاء به جای زکوا استفاده شد. این امر می­تواند به این معنی باشد که احیای این فریضه در جامعه و از میان بردن فقر مقصود است. دوما به علت مدنی بودن آیه، و نزول آیه پس از تشکیل حکومت، منظور از زکات در این جا هم زکات واجب و هم زکات مستحب است.

ترغیب به نماز جماعت

ترغیب به رکوع با راکعان همان تشویق به انجام نماز جماعت است. قرآن کریم ابتدا اهل کتاب را به نماز دعوت کرده و سپس به آنان دستور می­دهد که نماز را با یکدیگر و به صورت جماعت ادا کنند. از آن جهت كه نماز جنگ با هوا و جهاد با هوس است، جايگاه آن را محراب گويند، و در جنگ هر چه عدد رزمنده بيشتر و منسجم و هماهنگ و هم آواتر باشند پيروزى آسان تر است. از اين رو به جماعت دستور اكيد داده شده است.

دو فرمان فراگیر

قرآن كريم پايه هاى حكومت محرومان و مستضعفان را چهار فريضه نماز، زكات، امربه معروف و نهى ازمنكر مى داند و مى فرمايد: «اذن للذين يقاتلون بأ نّهم ظلموا الذين أ خرجوا من ديارهم بغير حق، الذين إ ن مّكّنّاهم فى الا رض أ قاموا الصلوة واتوا الزكوة و أ مروا بالمعروف و نهوا عن المنكر وللّه عاقبة الا مور».

بر همين اساس، اين چهار فرضيه در صدر سفارش هاى خداوند به انبيا و توصيه انبيا به مردم قرار دارد.

مهمترین هدف از دستور زکات

پرداخت زکات برکات فراوانی دارد که به سه نمونه از آن اشاره می­شود.

1-تعدیل ثروت ثروتمندان و برطرف شدن نیاز مالی نیازمندان

2-برکت در مال زکات دهنده

3- بركت روحى كه خداوند روح زكات دهنده را پاك مى كند و او را از هر رين و ريب و عيبى طاهر مى كند و از اين جهت آن را زكات، به معناى طهارت، گفته اند.

گرچه تاثير زكات در رفع نيازمندى جامعه فراوان است، ليكن مقصود اصيل از ايجاب زكات همان حصول طهارت روح است وگرنه تامين هزينه افراد يك ملّت نسبت به قدرت بى كران الهى دشوار نيست. اين مطلب را مى توان به عنوان يك قانون جامع از قرآن كريم استنباط كرد؛ زيرا خداوند براى دفاع از دين و حمايت از حريم امّت اسلامى جهاد را لازم كرد. البته آثار فراوانى برجهاد مترتب است كه استقلال، آزادى، رهايى از استعباد، استثمار، استبداد، استعمار و مانند آن از بركات مبارزه عليه طاغيان به شمار مى آيد، ولى در تحليل راز نهايى دفاع اشاره مى كند كه هدف اصيل از جهاد، آزمودن مؤمنان است تا روح ايثار و نثار و روحيّه ستم ستيزى و ظلم سوزى را در آنان تقويت كند.