مطالب

سلام علی آل یاسین...!(180)

توجه امام زمان عجل الله تعالی فرجه در ماجرای تنباکو

هنگامی که استعمار پیر بریتانیا ، ضمن انحصار قدرت و امکانات و سرمایه های گوناگون جهان سوم ، امتیاز کشت و فروش برخی فرآوردهای رایج زراعی ، از جمله تنباکو و توتون را در ایران به دست گرفت و بدین وسیله به تحکیم پایه های قدرت و نفوذ راه و رسم استعماری خویش پرداخت ، تنها گروهی که بطور جدی در برابر این قدرت استعماری خویش پرداخت ، تنها گروهی که بطور جدی در برابر این قدرت استعماری به مقاومت پرداختند و از مرزهای عقیدتی و فکری و فرهنگی و ملی دفاع نمودند ، علما ، دانشوران مذهبی ، تحصیل کرده ها و روشنفکران دینی بودند ، اینان بودند که با احساس مسئولیت به جهاد فکری و فرهنگی برخاستند و دیگر راههای مبارزه با استعمار را مورد مطالعه قرار دادند .
در این میان مرحوم آیت الله « سید محمد فشارکی » که یکی از علمای مجاهد و مبارزه و از شاگردان برجسته مرحوم آیت الله العظمی « میرزای شیرازی » بود ، روزی نزد استاد گرانقدرش رفت و از آن بزرگوار تقاضای وقت دیدار خصوصی نمود تا دیدگاه خویش در مورد اوضاع جاری جامعه اسلامی را با پیشوای بزرگ دینی در میان گذارد و آیت الله مرحوم نیز به وی وعده دیدار خصوصی داد .

پس از تشکیل آن نشست خصوصی ، آیت الله فشارکی ، رو به استاد گرانقدر خویش نمود و گفت : « جناب ! من شاگرد شما هستم و ارادتمندتان ، اما اجازه می خواهم در مورد به انحصار گرفتن کشت و خرید و فروش تنباکو و توتون در ایران ، نظر خود را با صراحت بگویم و با شما به چون و چرا بپردازم » .
میرزای شیرازی که مردی بزرگ و آزادمنش بود و به دیگران اجازه اظهار نظر و چون و چرا می داد و آنان را به این کار تشویق می کرد ، با چهره ای گشاده ، آمادگی خویش را برای شنیدن دیدگاه مرحوم فشارکی ، اعلان کرد و فرمود : « آنچه می خواهد دل تنگت بگو » !
آیت الله فشارکی ، طی سخنانی در هشدار از خطر سهمگین نفوذ استعمار ، با نهایت ادب از استاد گرانقدر خویش پرسید : « چرا شما بر تحریم تنباکو و توتون فتوا نمی دهید و با قاطعیت و جدیت بیشتری در برابر استعمار نمی ایستید ؟ چرا با احتیاط عمل می کنید ؟
آیا خون شما از خون سالار شهیدان حضرت حسین علیه السلام که در راه دعوت به حق و مبارزه با تباهی و بیدادی بر روی ریگهای تفتیده نینوا ریخته شد ، رنگین تر است ؟ » .
سخنان صریح شاگرد به پایان رسید و لب فرو بست تا نظر استاد را بشنود که دید مرحوم آیت الله شیرازی با کمال سعه صدر و آزاد منشی فرمود :
« واقعیت این است که مدت زیادی است که در این رابطه ، فکر می کردم و ابعاد مختلف موضوع و حکم را می سنجیدم تا اینکه دیروز به نتیجه نهایی رسیدم و امروز به سرداب غیبت رفتم تا از سید و سالارم امام مهدی علیه السلام اجازه فتوا بگیرم و آن گرانمایه عصرها و نسلها نیز اجازه فرمودند و امروز پیش از آمدن شما ، فتوا را نوشته ام » .
آنگاه متن اعلامیه خویش را به آیت الله فشارکی نشان داد و او نیز از استاد گرانقدر خویش و جسارت و تندی خود در برابر او پوزش خواست و از او خداحافظی کرد و بیرون آمد .
چیزی نکشید که آن اعلامیه تاریخی و آن فتوای شرعی به ایران رسید و مردم مسلمان دیدند عالم ربانی حضرت آیت الله العظمی میرزای شیرازی از جمله مرقوم داشته اند که :
« الیوم استعمال توتون و تنباکو ، بای نحوکان ، در حکم محاربه با امام زمان علیه السلام است » .
با پخش این فتوا در جامعه و رسیدن آن به گوش مردم مسلمان و دین باور در همه جا ، توتونها و قلیانها و چپقها و دیگر وسایل بهره وری از آنها ، دور ریخته شد و بدین وسیله راه برای نفوذ بیشتر انحصارگران و استعمارچیان مسدود شد و با عقب نشینی استبداد داخلی و استعمار ، نهضت حق طلبانه مردم به پیروزی رسید .
پس از این رویداد بزرگ ، برخی از علما و بزرگان و گروههایی از مردم به محضر مرجع بزرگوار تقلید ، مرحوم میرزای شیرازی رفتند و بخاطر آن اقدام خردمندانه و شجاعانه به او تبریک و شاد باش گفتند و از او سپاسگزاری نمودند .
آن مرد شایسته کردار و با انصاف با شنیدن تبریکها و تهنیتهای مردم به گریه می افتاد و چون دلیل گریه اش را می پرسیدند ، پاسخ می داد که : « از این پس ، دشمن به فکر مبارزه با روحانیت خواهد افتاد چرا که کانون مقاومت و پایداری در برابر قدرتهای بیگانه و نقشه های سلطه جویانه را شناخته است » . 1
پی نوشت:
1 . علی ، کرمی ، دیدار یار، ج 3 ، ص 189 .

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه