ادب و هنر
فتامل (25) "! ویروس !"
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: ادب و هنر
- منتشر شده در 17 خرداد 1395
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 904
ویروس (داستان؛ نوشته سید مهدی شجاعی {منبع: کتاب «سانتا ماریا»})
وقتی سر و کله اولین خوک در شهر پیدا شد، عدهای هورا کشیدند، عدهای فقط تعجب کردند و عدهای هم از سر تأسف، سر تکان دادند. اولین خوک ابتدا با ترس و لرز، از میان خیابانها و کوچهها گذشت. به بعضی از خانهها سرک کشید و عدهای از بچهها را دور خود جمع کرد. آنها از اینکه حیوانی را اینقدر در دسترس میدیدند، خوشحال بودند. عدهای از بچهها به خانههایشان گریختند و عدهای دیگر از دور به تماشا ایستادند.من و تنی چند از دوستانم به اتهام شلیک به سوی فرزندانمان دستگیر شدهایم. این واقعیت است ولی همه واقعیت این نیست.
عکسی ماندگار
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: ادب و هنر
- منتشر شده در 18 آذر 1394
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 1306
علیرضا فرزین» در یک روز برفی عکس از مادر شهیدی میگیرد که بر سر مزار فرزندش رفته است.
به گزارش فارس، سوز و سرمای یک روز برفی، عکسی ماندگار از این روز زمستانی در گلزار شهدای قم و مادری بر سر مزار فرزندش. باری دیگر در اولین برف امسال این عکس برایم تداعی میشود؛ در این عکس حضور مادر شهید با چادر سیاهش بر روی زمین سفیدپوش خوب به چشم میآید و گامهایی که این مادر بر زمین نهاده تا به مزار برسد.
بیاد شهدا برای سلامتی پدر و مادرهای بزرگوارشان صلوات
ماجرای هدیهای که حاج قاسم سلیمانی به برادر مجید مجیدی داد
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: ادب و هنر
- منتشر شده در 17 شهریور 1394
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 1505
محسن پیرهادی عضو شورای شهر تهران یادداشتی دربارهی فیلم «محمد رسولالله صلی الله علیه و آله» نوشته و در آن به اکران خصوص این فیلم در اسفند سال گذشته اشاره کرده که حاج قاسم سلیمانی فرماندهی سپاه قدس هم در این اکران حضور داشته و پس از پایان فیلم دربارهی کار مجیدی حرف زده است.
پیرهادی نوشته:« فصل اكران هاي خصوصي فيلم «محمد رسولالله» رسيد؛ يك اكران در خاطرم جاودانه شد. سردار قاسم سليماني، خانواده عماد مغنيه از جمله فرزند كوچك ايشان، مصطفي مغنيه و افراد ديگري نيز از جريان مقاومت در اكران فيلم حضور داشتند. جملاتي را كه شنيده ام، «نقل به مضمون» مي كنم كه آن سردار بزرگ پس از اکران فیلم در سالن وزارت ارشاد از جاي برخاست و در كمال تواضع گفته بود:
سلام علی آل یاسین...!(234)
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: ادب و هنر
- منتشر شده در 09 مرداد 1394
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 1447
کجاست جای تو در جمله زمان؟ که هنوز ...
که پیش از این؟ که هماکنون؟ که بعد از آن؟ که هنوز؟
و با چه قید بگویم که دوستت دارم؟
که تا ابد؟ که همیشه؟ که جاودان؟ که هنوز؟
چقدر دلخورم از این جهانِ بیموعود
از این زمین که پیاپی ... از آسمان که هنوز...
سلام علی آل یاسین...!(231)
سلام علی آل یاسین...!(209)
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: ادب و هنر
- منتشر شده در 23 آبان 1393
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 1502
در انتظار تو چشمم هميشه باراني ست
و بي تو حال و هواي دلم چه طوفاني ست
بيا كه خيري از اين زندگي نمي بينم
كه لحظه لحظه ي عمرم پراز پريشاني ست
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها...
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: ادب و هنر
- منتشر شده در 13 اسفند 1392
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 1434
نگاه كردن به سه چيز عبادت است: به صورت پدر و مادر، به قرآن و به دريا.بحار الأنوار، ج 10، ص 368
....کجا دانند حال ما را سبکباران ساحلها
همه کائنات به احترام تو ایستاده است
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: ادب و هنر
- منتشر شده در 12 دی 1392
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 1471
با سلام به شما عزیزان و عرض تسلیت به مناسبت سالگرد شهادت حضرت ثامن الحجج، امام رضا(علیه السلام)- سروده ای زیبا از دکتر على موسوى گرمارودى:
درود بر تو
اى هشتمين سپيده
- اگر از سايه ساران درود مى پذيرى-
باران نيز به اِزاى تو پاك نيست.
و بر ما درود
- اگر فاصله خويشتن تا تو را ،
تنها بتوانيم ديد-
اى آفتاب،
ما آن سوى ذرّه مانده ايم!
* * *
سلام علی آل یاسین...!(148)
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: ادب و هنر
- منتشر شده در 27 تیر 1392
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 1732
شعر رهبرانقلاب برای امام زمان علیه السلام
دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفته آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است