اخلاق و عرفان

تحریر رساله الولایه (شماره 121)

فصل 5: مقصد نهایی و کمال حقیقی انسان

مقام دوم (دلیل نقلی)

تحریر تفصیلی

ویژگی های مقامات اولیاء الهی (ادامه)

9. تبدیل حیات مادی به زندگی معنوی و حیات نورانی

«أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (سوره انعام، آیه 122)

آيا كسى كه مرده[دل] بود و زنده‏ اش گردانيديم و براى او نورى پديد آورديم تا در پرتو آن در ميان مردم راه برود چون كسى است كه گويى گرفتار در تاريكي هاست و از آن بيرون‏ آمدنى نيست اين گونه براى كافران آنچه انجام مى‏ دادند زينت داده شده است.

تحریر رساله الولایه (شماره 120)

فصل 5: مقصد نهایی و کمال حقیقی انسان

مقام دوم (دلیل نقلی)

تحریر تفصیلی

ویژگی های مقامات اولیاء الهی (ادامه)

7-دستیابی به مقام سابقان و مقربان

یکی از وعده های نوید بخش و مدال های افتخاری که خدای سبحان به اولیای خاص خود عطا نموده آن است که ایشان را به تقرب به حضرت قدسی خویش نوید داده است و آنها را جزو مقربان درگاه خود خوانده است. 

«و السّابقون السّابقون* اولئک  المقرّبون» (سوره واقعه آیات 10 و 11)

و سابقان! سابقان! آنان مقربان(درگاه) هستند.

تحریر رساله الولایه (شماره 117)

جمع بندی و سخن پایانی فصل 4

1. جاذبه و دافعه و فعل و ترک اصلی سالک

طريقت عملی عرفانی مرکب از دو جزء است:

 1. رفض و ترک مطلق ماسوى الله؛

 ۲. گرایش و جذب و توجه تام به الله تبارک و تعالی.

به بیان دیگر، سلوک عملی متشکل از دو عنصر اصلی جاذبه و دافعه یا گرایش و گریز يا أخذ و رفض است. این دو رکن 

تحریر رساله الولایه (شماره 118)

فصل 5: مقصد نهایی و کمال حقیقی انسان

مقام اول (دلیل عقلی)

تحریر اجمالی

انسان در سیر و سلوکش تا حق تعالی با مراتب گوناگون رو به رو است و باید از همه مراتب افعال و اسماء و ذوات بگذرد تا به توحید خالص در هر سه مرحله (فعلی، اسمی و ذاتی) برسد.

انسان به هیچ مرتبه از کمال واقعی اش نمی رسد مگر از طریق فناء تعیّن امکانی آن مرحله و بقاء اسم حق تعالی در آن موضع به جای آن، پس به هر مرحله از کمالات واقعی که برسد، عین فیض و وجه الله در همان مرحله شده و بر انواع فیوضاتی که از آن مرتبه به مراتب پایین تر ترشح می کند واقف خواهد بود و به همه کمالات آن مرحله متحقّق و متلبّس خواهد گردید. این فرایند تکاملی همواره ادامه دارد تا جایی که سالک به توحید ذاتی برسد و هیچ اسم و رسم و حدّ و تعیّن امکانی برایش باقی نماند و نیک دریابد که «المُلکُ یومئذٍ لله»

تحریر رساله الولایه (شماره 119)

فصل 5: مقصد نهایی و کمال حقیقی انسان

مقام دوم (دلیل نقلی)

تحریر تفصیلی

ویژگی های مقامات اولیاء الهی

کسی جز خود ذات اقدس الهی به جزئیات مقامات اولیاء الهی و به ویژه اسراری که بین خدا و آنهاست احاطه علمی ندارد، زیرا خود حق تعالی همه شئون آنها را اداره می­کند و ایشان از خود هیچ نام و نشانی ندارند و در واقع، شئون و مقامات آنان چیزی جز تجلیات و اسماء حق تعالی نیست.

طبق آیه کریمه «و لا يحيطون به علما» کسی به خدا احاطه علمی ندارد، پس هیچ کس هم به شئون و مراتب و مقامات اولیاء خاص او که فانی در اویند نیز احاطه علمی ندارد.

تحریر رساله الولایه (نشریه هادی شماره 114)

فصل 4: طریقه دستیابی به مقام ولایت مقام دوم (دلیل نقلی) طریقت مشروع در سایه عبادت عاشقانه

6. معرفت آفاقی و انفسی حق تعالی

دانستیم معرفت حق تعالی نخستین لازم و مقدمه سلوک و عبادت حبّی است، اما شناخت حق تعالی طبق آیه «سنُریهم آیاتِنا فی الآفاق و فی انفسِهِم حتّی یَتبیَّنَ لهم اَنَّه الحقّ» (سوره فصلت، آیه 53) بر دو گونه متصور است که مانعة الخلوّند، نه مانعة الجمع: سیر آفاقی و انفسی.

تحریر رساله الولایه (نشریه هادی شماره 113)

فصل4: طریقه دستیابی به مقام ولایت مقام دوم: دلیل نقلی

اهتمام آیات و روایات به طریقه معرفت نفس

3. شبهه استحاله خودشناسی متوقف بر خداشناسی

برخی گفته اند: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» نوعی تعلیق بر محال بوده و معنایش این است که چون خداشناسی محال است، معرفت نفس نیز محال است.

این سخن منسوب به ابن عربی است، اما سخن او این نیست که معرفت نفس مطلقا محال است، بلکه می گوید: معرفت حق اجمالا ممکن و تفصیلا محال است، همچنانکه معرفت نفس نیز اینگونه است، بلکه معرفت هر چیزی چنین است، زیرا زمانی می توانیم یک شیء را تفصیلا بشناسیم که حقیقت آن و لایه های درونی آن را بشناسیم. از طرفی می دانیم که حق تبارک و تعالی در نهان هر چیزی حضور دارد، نه آنگونه که چیزی داخل چیز دیگر باشد؛ پس معرفت تفصیلی هر شیء فرع بر معرفت تفصیلی حق تعالی است و معرفت تفصیلی و اکتناهی حق تبارک و تعالی محال است. 

تحریر رساله الولایه (نشریه هادی شماره 112)

فصل چهارم: طریقه دستیابی به مقام ولایت-مقام دوم (دلیل نقلی)

تحریر تفصیلی

وابستگی سعادت و شقاوت به انقیاد و عناد قلبی

تا کنون دانستیم که کمال حقیقی انسان در معرفت نفس به معنای شناخت و شهود حقیقت و باطن نهایی خویش است که جز از طریق فناء حاصل نمی شود. احتمالا در اینجا پرسش مهمی به ذهن برسد: اگر کمال حقیقی انسان تنها در همین است و کمالی جز این برای ما وجود ندارد، پس سهم شریعت و دستورهای شارع مقدس در سعادت و شقاوت نفس چیست؟!

تحریر رساله الولایه (نشریه هادی شماره 111)

3-3-3. تصفیه اخلاق و امتثال احکام به شوق وجه الله

سلوک را می توان در سه عنصر اساسی خلاصه کرد: اصلاح عقیده، تهذیب اخلاق، تصحیح اعمال. سالک محب، عقیده و باوری توحیدی و سالم یافته و از این رو در مرحله بعد گام در راه اصلاح و تهذیب اخلاق و تصحیح اعمال می زند. انگیزه او از این افعال و تروک نیز تنها آن است که معشوق او را به این افعال و تروک دستور داده و او این اعمال را می پسندد و دوست می دارد، نه برای طمع بهشت یا ترس از جهنم، بلکه تنها برای وجه الله  و بدون چشم داشت به پاداش الهی یا تشکر دیگران، همچنانکه قرآن کریم درباره اهل بیت وحی علیهم السلام فرمود: «و یطعمون الطعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اَسیرا* اِنّما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءً و لا شُکورا» (سوره انسان َآیات 8 و 9). کمال توحید و معرفت و محبت همین است که قله توحید علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) و اسوه ی ائمه هدی فاطمه زهرا (علیها السلام) سه روز روزه گرفته و پایان هر روز غذای افطار خود را کریمانه به سائلی می پردازند که از قضا یکی از آنان کافری است که در جنگ به اسارت در آمده و خودشان با آب افطار می کنند و در برابر این اطعام کریمانه هیچ چشم داشتی حتی به ثواب و جزاء اخروی هم ندارند و تنها به شوق روی دوست این کار را می کنند، زیرا ایشان خردمندترین مردم اند و می دانند که دل بستن به هر چیزی غیر از وجه الله زیانی بس بزرگ است، چنانکه مولوی می گوید:

                     هجده هزار عالم اگر ملک تو شود

                                                                                      بی روی دوست چیز محقّر گرفته ای

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها اخلاق و عرفان