سلام علی آل یاسین...!(201)

                                                 مقدمه نشریه هادی شماره 63

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و ...
السلام علي محالّ معرفة الله؛
سلام بر محل‌هاي معرفت خدا
«محالّ» جمع محلّ، از ريشه «حلّ» و اصل واژه «حلّ» به معناي گشودن است و چون مسافر، بار و بُنه خود را مي‌بندد و هنگامي كه پياده مي‌شود، آن را مي‌گشايد، «حلّ» به معناي «نَزَلَ» آمده است. به همين دليل، محلّ و محلّه به معناي مكاني است كه جمعيتي در آن نازل مي‌شوند.[ مقاييس اللغه، ج2، ص20، «حلّ».] بدين ترتيب، محلّ به جاي نزول يا استقرار هر چيزي گفته مي‌شود.
«معرفت» (مصدر عرف) به معناي اطلاع يافتن از چيزي و علم پيدا كردن به خصوصيات و آثار آن است. تفاوت علم و معرفت در اين است كه اگر شي‏ء معلوم و مورد نظر، به ذهن انسان بيايد و با يكي از حواس پنجگانه ادراك شود، معمولاً واژه علم به كار مي‌رود و چون ذات اقدس باري تعالي را نمي‌توان در ذهن تصوّر كرد، معلوم نخواهد شد و «علمتُ الله» استعمال نمي‌شود. اما معرفت يعني تميز دادن شي‏ء از غير خودش. به همين سبب، خداوند «معروف» خواهد شد و «عرفتُ الله» اطلاق مي‌گردد؛ چون ادراك ذات ربوبي با اوصافش نه ادراك ذات به تنهايي به طوري كه قابل تميز از غير باشد، مقدور و ممكن است. 
معرفت ذات الهي!؟


تنبّه يك نكته در آغاز بحث، ضروري است و آن اينكه: اكتناه ذات اقدس باري تعالي و معرفت او آن چنان كه هست مقدور كسي جز ذات پاك او نيست؛ نه ملائكه مقرّب، به كنه ذات او راه دارند و نه انبيا و مرسلين: «إنّ الله احتجب عن العقول كما احتجب عن الأبصار و إنّ الملأ الأعلي يطلبونه كما تطلبونه أنتم»[ بحار، ج66، ص292.]؛ خداي تعالي از عقول، پوشيده و محجوب است، چنان‏كه از چشمان، پوشيده و محجوب است، ساكنان ملأ اعلي در جست‌وجوي او هستند به همان نحو كه شما در طلب او هستيد. به بيان ديگر: احاطه و سلطه علمي، شرط اصلي رسيدن به كنه هر چيز و معرفت همه جانبه پيدا كردن به آن است، در حالي كه خداي سبحان محيط بر هر چيز است و در سلطه و احاطه هيچ چيز قرار نمي‌گيرد. از اين‌رو، از نبي اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) رسيده است كه به درگاه خدا عرضه مي‌داشت: «ما عرفناك حق معرفتك»؛ خدايا! آن چنان كه حق معرفت توست، تو را نشناختيم.[ محقق طوسي و شيخ بهايي(رحمهماالله) اين جمله را به صورت حديث مرسل از رسول خدا(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نقل كرده‌اند (بحار، ج68، ص23؛ ج66، ص292)]
امام عارفان، اميرمؤمنان(عليه‌السلام) مي‌فرمايد:
«لايدركه بُعد الهمم و لايناله غوص الفطن»[ نهج‌البلاغه، خطبه 1.]؛ همت بلندافكاران دورانديش، كنه ذات او را درنيابد و غوّاصان هوشمند درياي علوم، به عمق وجود او نرسند.
وقتي آنان به ذات اقدس خدا راه ندارند و به آن احاطه پيدا نمي‌كنند، وضع اوساط از متفكران روشن است! آنچه مقدور موجود ممكن و مورد تكليف اوست، شناخت اسما و صفات حسناي الهي است.
ما نتوانيم حق حمد تو گفتن        با همه كرّوبيان عالم بالا
از اين رو، بالاترين مرحله معرفت و ثنا كه متوقف بر معرفت است، اعتراف به عجز است. رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) در مقام اظهار عجز نسبت به ثناي الهي عرضه مي‌داشت:
«لا أُحصي ثناءً عليك، أنت كما أثنيت علي نفسك»[بحار ج68، ص23]؛ خدايا از عهده ثناي تو برنمي‌آيم، تو همان گونه هستي كه خود را ثنا گفتي.
همان طور كه بالاترين مرحله شكر، اعتراف به عجز از شكرگزاري است. بدين ترتيب، هر جا كه بحث از معرفت، ثنا و شكر الهي است، همان مقدار مقدور، مراد است و مقدار غير مقدور، از مدار بحث خارج است. بنابراين:
1. مقام ذات خدا، يعني هويت مطلق، خارج از قلمرو عقل حكيمان و بيرون از منطقه قلب عارفان است.
2. كنه صفات ذاتي كه عين ذات است محكوم به حكم ذات مي‌باشد، يعني احاطه برهان يا عرفان بر آن ممتنع است.
3. صفات فعلي خدا مانند خالقيت، رازقيّت و ... اگرچه ظهور همان ذات است و در مدار اتّحاد ظهور و ظاهر، با ذاتْ متّحد است، ليكن چون خارج از مقام ذات است، قابل درك با برهان عقلي و عرفان شهودي است.
4. در هيچ مرحله‌اي علم حصولي عقل، همتاي علم حضوري قلب نخواهد بود؛ زيرا هرگز مفهوم ذهني، معادل مصداق عيني نيست.
ائمّه(عليهم‌السلام) در اوج كمالات
آن مقدار از معرفت كه مقدور ممكنات و قابل پيمودن براي آنان است، مراتب.فراواني دارد و همانند كوهي رفيع و بلندمرتبه است كه ائمه (عليهم‌السلام) در اوج قله آن و شاگردانشان در دامنه‌هاي اين كوه بلند قرار گرفته‌اند؛ هر كسي به ميزان توان و بهره‌مندي خود از مكتب آنان، مسافتي را به سوي اين قلّه طي مي‌كند و در عين حال، فاصله او تا اوج قلّه به اندازه فاصله غيرمعصوم با معصوم است؛ «لايقاس بآل محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) من هذه الأُمة أحدٌ، ولا يسوّي بهم من جَرتْ نعمتهم عليه أبداً، هم أساس الدين وعماد اليقين»[ نهج البلاغه، خطبه 2.]؛ در ميان اين امت كه بهترين امت است، كسي با آل محمد (صلّي الله عليه وآله وسلّم) مقايسه نمي‌شود (چه رسد به ساير امتها). كساني كه ريزه‌خوار خوان نعمت آل محمد (صلّي الله عليه وآله وسلّم) هستند، با آنها برابري نخواهند كرد، آنان ريشه و اساس دين و پايه‌هاي استوار يقين هستند.
ريشه برتري ائمّه(عليهم‌السلام)
(انشاالله ادامه مطلب در شماره بعد)