ثانیه هایی از درس اخلاق 93/3/1

راه برای ناز و نیاز باز است ...
در اين دعاي هر شب ماه مبارك رمضان دعاي «افتتاح» كه از وجود مبارك امام عصر رسيده است، به ما اجازه دادند به خدا بگوييم, خدايا من هم براي نياز آمدم كه در هر بخش محتاج تو هستم و از تو خواسته‌اي دارم هم براي ناز آمدم «مُدِلَّاً عَلَيکَ»،[5] اِدلال يعني دَلال و غنج و ناز, خدايا من براي ناز كردن آمدم مي‌خواهم با تو ناز كنم. اين دعا كجا آن دعاها كجا! اين انسان با خدا راز و نياز كند به عنوان يك دوست حرف بزند كه من مي‌خواهم تو را ببينم گوشه‌اي نشان بدهد انسان جان مي‌بازد، مگر ديدني است «مُدِلَّاً عَلَيكَ»اينها راه باز است, اينها براي جهاد اكبر است. آن‌كه هميشه گرفتار اين است كه خدايا به من اين بده, آن بده, اين در محدوده جهاد اصغر و اوسط است. در ماه شعبان كه اوج آن مناجات‌هاست, خدايا تو با من مناجات كن!


غرض اين است كه ما خيلي مي‌ارزيم, آن‌كه ما را آفريد بدن ما همين است كه در ديه مشخص كردند كه ديه دارد, اما جان ما را گفتند: «إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ فَلاَ تَبِيعُوهَا إِلاَّ بِهَا»[6] شما به اندازه بهشت مي‌ارزيد, خود را به كمتر از بهشت نفروشيد كه مغبون مي‌شويد. بهشت هم يعني سعادت ابد, باغي نيست كه انسان يك ميليارد سال يا ده ميليارد سال بماند, روح و ريحان است و ابد, بعد به ذهن نمي‌آيد. فرمود اين روحتان, اين جانتان كه صبغهٴ الهي دارد ﴿نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي﴾[7] اين به اندازه بهشت ابد مي‌ارزد «فَلاَ تَبِيعُوهَا إِلاَّ بِهَا» بخواهيم نياز داشته باشيم راه باز است, بخواهيم ناز داشته باشيم راه باز است, بخواهيم بگوييم به ما اين بده, آن بده, راه باز است, بخواهيم بگوييم خودت را به ما نشان بده, راه باز است «مُدِلَّاً عَلَيكَ», هم اِدلال و غنج و ناز راه دارد, هم نياز كه «عُبَيْدُكَ‏ بِفِنَائِكَ‏, مِسْكِينُكَ‏ بِفِنَائِكَ‏, فَقِيرُكَ‏ بِفِنَائِكَ, سَائِلُكَ بِفِنَائِكَ»[8] اينها هست.

عظمت زن

زن‌ها بدانند عظمت و جلال و شكوه زن در اين است كه مجراي فيض خالقيّت باشد, اين همه بركاتي كه خداي سبحان در قرآن كريم ذكر كرده است كه من اين علقه را مضغه شده, مضغه را جنين شده, جنين را عظام شده ﴿فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ﴾[18] اينها در بارگاه و كارگاه مادر است; يعني اين رَحم مادر; نظير آن شيشه و امثال شيشه است يا ظرف‌هاي خاصّ پزشكي است كه اين سلول‌هاي بنيادي را آن‌جا مي‌گذارند يك موجود زنده‌اي عمل مي‌آيد, يا همه اين فيوضات از مجراي نفس مادر به كودك مي‌رسد, اين مقامي كه براي مادر قائل است براي زن قائل است, هرگز براي مرد نيست. به وسيله نفسِ مادر است كه علقه, مضغه مي‌شود مضغه, جنين مي‌شود و جنين, عظام مي‌شود ﴿فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً﴾ مي‌شود, به وسيلهٴ نفس مادر است كه ﴿ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ﴾ مي‌شود اين مقام زن است; آن‌گاه مقام مادري را نگه داشتن, فرزند صالح تربيت كردن, مادرِ تحصيل‌كرده ديگر هرگز اجازه نمي‌دهد فرزندش معتاد در بيايد, چون اين هفت سالي كه اين كودك در دامن مادر است از هر دوره دانشگاهي قوي‌تر و غني‌تر است, شير طيّب و طاهر دادن, تربيت كردن, اينكه گفتند زير گوش راست كودك اذان بگوييد, زير گوش چپش اقامه بگوييد،[19] اينها سنّت الهي است اين مي‌شنود و مي‌فهمد; منتها قدرت بيان ندارد, اين صدا براي كودك آشناست اين تازه از همان عالَم آمده است كه ﴿ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ﴾ اين صدا را كاملاً مي‌شنود, كاملاً ادراك مي‌كند, با اين صدا رشد مي‌كند، ديگر گوشش به حرف‌هاي بيگانه نيست, ديگر نه ما معتادي در مملكت داريم, نه اوباش.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها اخلاق و عرفان ثانیه هایی از درس اخلاق 93/3/1