سلام علی آل یاسین...!(156)
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: قرآن و عترت
- منتشر شده در 29 شهریور 1392
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 1448
مقدمه نشریه هادی شماره 54
السلام علیکم یا اهل بیت التبوه و ...
و مصابيح الدّجي؛
و چراغهاي [روشني بخش در] ظلمتها و تاريكيها.
مصابيح جمع مصباح از ريشه «صَبَحَ» به معناي انكشافي است كه در ظلمت و تاريكي مادي يا معنوي رخ ميدهد و روشنايي ظاهري يا باطني ايجاد ميگردد. به همين مناسبت، ظهور فجر را صُبْح گفتهاند و همچنين گفتهاند: دجي به معناي ظلمت يا تاريكي شب همراه با ابر فراگير است به گونهاي كه ماه و ستارهاي قابل رؤيت نباشد[اقرب الموارد، ج1، ص321 «دجي»].
و بدين ترتيب «مصباح الدجي» به معناي چراغي است كه تاريكيها و ظلمتها را روشن ميكند. خواه چراغ، روشنايي و تاريكي مادي باشد، مانند (و زيّنّا السّماء الدّنيا بمصابيح)[ و آسمان دنيا (پايينترين آسمان) را به چراغهايي زينت داديم (سوره فصّلت، آيه 12).] خواه معنوي، مانند (فألّف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمته إخواناً)[ پس خداوند بين دلهايتان الفت برقرار كرد و با نعمت پروردگارتان با يك ديگر برادر گشتيد (سوره آل عمران، آيه 103).].
پيشوايان نور
مراد از ظلمتي كه در اين جمله زيارت آمده يا ظلمت عدم است كه پس از شكافته شدن آن به وسيله نور وجود، موجودات پديد آمدهاند؛ يا ظلمت جهل، ناداني، كفر و... است كه با نور علم و آگاهي شكافته ميشود. هر يك از اين دو معنا مراد باشد، ائمّه (عليهمالسلام) به عنوان مصباح و چراغي كه به بركت آنها اين روشنايي ايجاد شد، مطرح خواهند بود. چنان كه ممكن است هر دو معنا يا جامع آنها مراد باشد. توضيح اين كه:
ائمّه اطهار (عليهمالسلام) از يك سو با خدا مرتبط هستند و ازسوي ديگر با ساير موجودات. بدينگونه كه فيض الهي را از ذات اقدس ربوبي دريافت ميكنند و به ساير موجودات ميرسانند. از اين جهت ميگوييم: آنان واسطه فيض خدا هستند و هر فيضي كه در هر نقطه عالم هستي در هر زمان و هر مكان به هر موجودي ميرسد، به بركت وساطت آنان است.
امام صادق (عليهالسلام) به ابوخالد فرمود:
نور امام در قلب مؤمنان از نور خورشيد روشني بخش در روز بيشتر است. به خدا سوگند! قلوب مؤمنان را آنان نوراني ميكنند خداوند به مشيّت و حكمت خود نورشان را از عدّهاي دريغ ميكند. در نتيجه ظلمت و تاريكي، قلبهاي آنان را فرا ميگيرد [بحار، ج23، ص308.].
شرط بهرهمندي از نور هدايت
كسي كه خواهان روشنايي در دل تاريكي است ناچار به استفاده كردن از چراغ است. از اين جهت انسان هدايت طلب بايد از نور هدايت ائمّه (عليهمالسلام) استفاده كند. چنان كه نميتوان از چراغ، پيش تر رفت بلكه بايد چراغ را روشن كرد و سپس در پناه روشنايي آن راه را از بيراهه تشخيص داد، انسان حقيقت طلب نيز بايد در پناه هدايت ائمّه (عليهمالسلام) به راهش ادامه دهد.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در سفارشات خود، امّت را از سبقت گرفتن از ائمّه اطهار (عليهمالسلام) و طلب هدايت نكردن از آنان و هدايت طلبيدن از ديگران بر حذر داشته است: «فلا تَسْبِقوهم فَتهْلكوا»[ ـ بحار، ج23، ص142] در بيان ديگري از آن حضرت درباره اهل بيت وحي و نبوت رسيده است:
آن كس كه دوست دارد بر كشتي نجات سوار شود، به دستگيره محكم تمسّك جويد و به ريسمان ثابت و پايدار الهي چنگ بزند، پس از من چارهاي جز دوستي با علي [(عليهالسلام)] و دشمني با دشمنان او ندارد و براي هدايت خواهي بايد به سراغ فرزندان او برود؛ من أحبّ أن يركب سفينة النجاة و يستمسك بالعروة الوثقي ويعتصم بحبل الله المتين فَلْيُوال عليّاً بعدى وليُعاد عدوَّه و ليأتمّ بالهداة من ولده...[ همان، ص144.].
يك نور در چهارده چراغ
مصابيح جمع است و اشاره به تعدّد دارد، ليكن اين تعدّد منافاتي با نور واحد بودن ائمّه (عليهمالسلام) ندارد؛ زيرا وحدت، از آنِ نور است نه چراغ. از باب تشبيه ميتوان گفت:
لامپي كه جريان الكتريسيته را به نور تبديل و اطراف خود را روشن ميكند، ممكن است آسيب ببيند و به جاي آن لامپ ديگري نصب گردد، امّا جريان الكتريسيته و نوري كه از آن ساطع ميگردد يكي بيش نيست. تعدّد و دوگانگي از آن لامپ و ابزار منعكس كننده نور است، نه روشنايي و جريان الكتريسيته. و چون لامپها متناسب با شرايط زماني و مكاني انتخاب ميشود، اَشكال و اَلوان گوناگون پيدا ميكند: گاهي بزرگ، گاهي كوچك، گاهي سبز، گاهي قرمز، گاهي سفيد، گاهي بنفش و... انتخاب ميگردد. پس يك نور است كه شدّت و ضعف پيدا ميكند و به رنگهاي گوناگون جلوهگر ميشود. ائمّه (عليهمالسلام) كه حامل حقيقت امامت هستند به اقتضاي شرايط زماني و مكاني جلوههاي مختلفي داشته و دارند: گاهي صبر، سكوت و خانه نشيني، گاهي صلح و سوزش، گاهي قيام و نبرد خونين، گاهي عبادت و دعا، گاهي تشكيل حوزه تدريس، تربيت شاگرد و بيان احكام، حِكَم و معارف، گاهي تحمّل زندان و حبس، گاهي.... حقيقت امامت يك چيز است و تنها يك هدف دارد كه چيزي جز هدايت مردم، نورانيت آنها و الهي كردن جامعه نيست، امّا در هر عصري به مقتضاي همان عصر جلوه ميكند.