سلام علی آل یاسین...!(185)
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: قرآن و عترت
- منتشر شده در 12 ارديبهشت 1393
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 1091
مقدمه نشریه هادی 59
شهادت امام هادی علیه السلام تسلیت باد!
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و ..
و ورثة الأنبياء؛ {و وارثان پيامبران}
«ورثة» جمع وارث است؛ مثل كسبة و كاسب، حفظة و حافظ.
ارث، سرمايهاي است كه بدون بذل هيچگونه كالا يا كار (نظير تجارت و...) به دست ميآيد. شرط اصلي آن، انتساب متناسب با مورّث در حوزه اسلامي است كه از آن به «موجب ارث» تعبير ميشود. موجب ارث در توارث مادي، انتساب سببي، نظير زوجيت يا انتساب نسبي، نظير پدر و فرزندي و مانند آن است. امّا توارث معنوي، موجبي جز انتساب معنوي مناسب با شخصيت حقوقي مورّث ندارد. گاهي موجب معنوي و مادي، در يك جا جمع ميشود و كسي وارث هر دو حيثيت مورّث خود ميگردد و گاهي از يكديگر جدا ميشود و شخص مورّث، يك حيثيت به ارث ميگذارد يا وارث از يك حيثيت ارث ميبرد؛ چنان كه خواهد آمد.
و اما مُورّث حقيقي كسي است كه مالك واقعي و مَلِك حقيقي باشد و آن خداي سبحان است و اگر عنوان توريث و ايراث، به غير خداوند اسناد داده شد، از سنخ اسناد فعل به فاعل به معناي «ما به» است، نه فاعل به معناي «ما منه»؛ زيرا غير خداي سبحان كه (بيده المُلك)[2] است، ديگران عامل اِمداد و فاعل اِعدادند، نه فاعل اعطا و ايجاد. بدين سبب، خداوند جريان توريث كامل و ايراث تامّ را به خود اسناد ميدهد و درباره اصل زمين با همه شئون آن، چنين ميفرمايد: إنّ الأرضَ للهِ یورثها من یشاء من عباده(سوره اعراف آیه 128)
شخصيتهاي اجتماعي، اگر در حالي كه داراي اين دو حيثيت هستند، از دنيا بروند، «ما تَرَك» و ميراث هر جنبه آنها را كسي يا كسان مخصوصي ارث ميبرند. مثلاً اگر مسئول سياسي يا اجتماعي از دنيا برود، اموالش را فرزندان، همسر، پدر و مادر او ارث ميبرند و مسئولان سياسي و اجتماعي پس از وي خواه فرزند، پدر يا ساير بستگان وي باشند يا نباشند وارث حيثيت سياسي و اجتماعي اويند. حتّي اگر در زمان حيات او عهدهدار اين منصب شوند، باز هم وارث اين حيثيت او ميشوند.
انبياي الهي(عليهمالسلام) نيز از اين دو حيثيت برخوردارند؛ يعني اموال آنها را هرچند اندك باشد فرزندانشان و رسالت و نبوّت آنها را پيامبران و انبياي جانشين او ارث ميبرند. به طور طبيعي، شرط اصلي توارث؛ يعني انتساب وارث با مورث، در هر دو گروه از وارثان بايد وجود داشته باشد. آنچه در اين جمله زيارت آمده، ارث بردن از شخصيت معنوي و نبوّت است؛ زيرا وراثت از انبيا به عنوان انبيا (شخصيت حقوقي) مورد توجّه قرارگرفته است، نه به عنوان اشخاص (شخصيت حقيقي)
ميراث داران دعوت به توحيد
مسئوليت مهم انبياي الهي(عليهمالسلام) و برجستگي ويژه رهبري آنان، بعد از مقام شامخ نبوّت، دعوت مردم به توحيد و يكتاپرستي در تمام شئون علمي و عملي است: وما أرسلنا من قبلك من رسول إلاّ نوحي إليه أنّه لا إله إلاّ أنا فاعبدون.[ سوره انبياء، آيه 25.] ساير كمالات، مانند برتري علمي، عصمت، وحي يابي، افضليت و... از شرايط يا آثار دعوت به توحيد است. ائمّه(عليهمالسلام) ادامه دهنده راه مستقيم رسالت و نبوّت، استمرار بخش و زنده نگهدارنده آن هستند افزون بر اين، در برخي روايات اهلبيت(عليهمالسلام) تصريح شده است كه ائمّه(عليهمالسلام) از كمالاتي كه ساير انبيا داشتند، برخوردار بودند؛ مثل شفا دادن مريض، زنده كردن مرده و خبردادن از آنچه مردم در خانههايشان ميخورند و ذخيره ميكنند كه از ويژگيهاي حضرت عيسي(عليهالسلام) بود.همچنين آشنايي با زبان پرندگان و حيوانات كه از كمالات حضرت سليمان(عليهالسلام) بود، عصاي موسي كه ابزار برخي از اعجازهاي آن حضرت بود و... که اينها در حقيقت، ميراث انبياي گذشته است كه ائمّه(عليهمالسلام) از آنها ارث بردند و بر كمالات خود افزودند.
اشارات
. آنچه خوبان همه دارند...
الف. در زيارت امام حسين(عليهالسلام) آمده است: «السلام عليك يا وارث آدم صفوة الله، السلام عليك يا وارث نوح نبي الله... ». در اين جملات اگرچه اسم انبياي الهي(عليهمالسلام) آمده و آنان به مثابه مورّث سالار شهيدان معرفي شدهاند، ليكن وصف مذكور بعد از هر يك، نشانگر ويژگي ميراث است؛ يعني امام حسين(عليهالسلام) وارث «صفوة» و برگزيده بودن آدم(عليهالسلام)، «نبوت» نوح(عليهالسلام)، «خلّت» و دوستي ابراهيم(عليهالسلام)، «كليم» بودن موسي(عليهالسلام)، «روحالله» بودن عيسي(عليهالسلام)، «حبيب الله» بودن پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و «اميرمؤمنان» بودن علي(عليهالسلام) بود. بدين ترتيب، مجموع كمالات گذشته در يك جا جمع شده است؛ «آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داري».
ب. گرچه انسان كامل، مظهر همه اسماي حسناي الهي است، ليكن همه انسانهاي كامل همتاي هم نيستند؛ چنان كه تمام آنان در نبوّت و در رسالت، مساوي نميباشند؛ يعني همانطور كه ظهور و خفاي اسماي خدا و درجات ظهور و مراتب خفا همسان نيست، كمالهاي وجودي انسانهاي كامل نيز يكسان نيست. لذا برخي از كمالهاي وجودي در بعضي از انبياي خداوند ظهور بيشتري دارد و در بعضي از آنها ظهور كمتر. آنچه هر يك از پيامبران در آن برجستگي يافته و مايه اشتهار آن پيامبر معصوم(عليهالسلام) به آن كمال شده است، حضرت حسين بن علي(عليهماالسلام) واجد تمام آن ويژگيهاست؛ زيرا به عنوان وارث آن برجستگيهاي ويژه معرّفي شد. از اين جهت، در غالب زيارتهاي وارث كه در آن از سالار شهيدان(عليهالسلام) تكريم ميشود، اوصاف ممتاز پيامبران گذشته مطرح است؛ هرچند آن حضرت داراي مقام شامخ نبوّت تشريعي و رسالت معهود نبود.
ج. در زيارتهاي اميرمؤمنان(عليهالسلام) نيز آمده است: «السلام علي وارث علم النبيّين»، «وارث علم النبيين و المرسلين». رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) فرمود: اي بندگان خدا! كسي كه ميخواهد به آدم در جلالتش، به شيث در حكمتش، به ادريس در نامآوري و مهابتش، به نوح در شكرگزاري و عبادتش، به ابراهيم در وفاداري و دوستياش با خدا، به موسي در بغض از دشمنان خدا و بريدن از آنان و به عيسي در دوستي مؤمنان و معاشرت با آنان نگاه كند، پس بنگرد به عليبنابيطالب؛ «يا عباد الله! من أراد أن ينظر إلي آدم في جلالته و إلي شيث في حكمته و إلي إدريس في نباهته و مهابته و إلي نوح في شكره لربّه و عبادته و إلي إبراهيم في وفائه و خلّته و إلي موسي في بغض كلّ عدوّ لله و منابذته و إلي عيسي في حبّ كلّ مؤمن و معاشرته فلينظر إلي عليّ بن أبيطالب».[ بحار، ج17، ص419.]
د. سرّ اختلاف روايتهاي مزبور در ارزيابي اوصاف كمالي مورّث (يعني انبياي پيشين) از يك سو و راز تفاوت روايتهاي ياد شده در اتّصاف حضرت علي(عليهالسلام) به آن صفات كمالي از سوي ديگر، اين است كه انسان كامل، خليفه خداي سبحان است و خداوند، داراي اسماي حسناي فراوان است و در هر مقطع و هر موقعيّت، اسمي از اسماي نيكوي خداوند تجلّي مييابد و محدوديت زمان و زمين، سبب محدوديّت ظهور اسم مخصوص است و هرگز ادعيه و رواياتِ متنوّع كه هر يك بيانگر ظهور نام خاص است، متنافي هم نيست. خليفه خداوند نيز گاهي در اسمي ظهور خاص دارد و صفت ويژهاي در او تجلّي مخصوص مييابد. آنچه درباره اميرمؤمنان وارد شده، ناظر به جامعيت آن ذات مقدس نسبت به خصوصيات پيامبران قبلي است
ه. اين جامعيت، اختصاص به اميرمؤمنان يا امام حسين(عليهماالسلام) ندارد، بلكه ويژگي همه امامان معصوم(عليهمالسلام) است. سرّش آن است كه كمالات هر امامي، هنگام ارتحال، به امام بعدي منتقل ميشود.