سلام علی آل یاسین...!(240)

مقدمه نشریه هادی شماره 74

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و ...

صلّي الله عليه وآله و رحمة الله و بركاته؛

رحمت خدا بر او و آل او باد و [نيز] رحمت و بركات خدا بر شما باد

قسمت دوم:

صلوات در روايات

از پيغمبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نقل شده است:

هر كس يك بار بر من صلوات بفرستد، خداوند در برابر آن، ده‏ بار بر او صلوات مي‌فرستد و ده گناه از او محو مي‌كند: «من صلّي عليَّ صلاةً صلّي‌الله عليه بها عشراً و حطّ عنه عشر خطيئات».[ صحيح مسلم، ج2، ص17، باب الصلاة علي‌النبيّ(صلّي الله عليه وآله وسلّم) بعد التشهد.]

افزون بر صلوات‌زباني، به نوشتن آن نيز توصيه شده است. رسول‌اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) فرمود:

 

هر كس صلوات بر مرا بنويسد، تا زماني كه آن نوشته موجود است، ملائكه بر او صلوات مي‌فرستند؛ «من صلّي عليَّ في‏كتاب لم تزل الملائكة يصلّون عليه مادام اسمي في ذلك الكتاب».[همان]

در مقابل مدح اهداي صلوات، برخي از روايات به قدح كساني پرداخته‌اند كه تارك صلوات هستند و بي اعتنا از كنار نام مقدّس رسول‏خدا(صلّي الله عليه وآله وسلّم) مي‌گذرند. از آن حضرت(صلّي الله عليه وآله وسلّم) رسيده است: سه گروه هستند كه توفيق ديدار مرا پيدا نمي‌كنند: 1. عاق والدين؛ 2. كساني كه سنّت مرا رها كردند؛ 3. كسي كه نام من نزد او برده مي‌شود و صلوات بر من نمي‌فرستد: «لايري وجهي‏ثلاثة أقوام: أحدها العاقّ لوالديه و الثّاني تارك سنتي والثالث من ذُكرتُ عنده فلم يصلّ عليّ».[ تفسير روح البيان، ج7، ص227.] در روايت ديگري بر تارك صلوات، وعده آتش و دوري از رحمت خدا داده شد: «من ذُكرتُ عنده فلم يصلّ عليَّ فدخل النار فأبعده الله».[ ـ تفسير غرائب القرآن، ج5، ص475 (به نقل از ترمذي و مسند احمد).] بر اين اساس، برخي از علماي اهل سنّت گفته‌اند: هر گاه اسم آن حضرت آورده شود، صلوات واجب مي‌شود.[ همان.]

از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده است:

روزي پيغمبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) هنگام رفتن به منبر، روي هر يك از پله‌هاي آن كه قرار مي‌گرفت، آمين مي‌گفت: وقتي از علّت آن پرسيدند، فرمود: وقتي روي پلّه نخست آن رسيدم، جبرئيل آمد و گفت: شقاوتمند و بدبخت باد كسي كه ماه رمضان بر وي بگذرد و او آمرزيده نشود؛ پس آمين گفتم. به پله دوم كه رسيدم، گفت: شقاوتمند باد كسي كه پدر و مادر خود يا يكي از آن دو را ادراك كند و نتواند بر اثر خدمت به آنها بهشتي شود؛ من آمين گفتم. به پله سوم كه رسيدم، گفت: شقي باد بنده‌اي كه نام تو پيش او برده شود و صلوات نفرستد، و من آمين گفتم: «لمّا رقيتُ الدرجة الأُولي جائني جبرئيل فقال: شقي عبدٌ أدرك رمضان فانسلخ منه و لم‏يغفر له فقلت: آمين، ثمّ قال: شقي عبدٌ أدرك والديه أو أحدهما فلم يدخلاه الجنة قلت: آمين، ثمّ قال: شقي عبدٌ ذُكرتَ عنده و لم يصلّ عليك فقلت: آمين».[ الدرّالمنثور، ج6، ص651.]

نيز جابر از رسول‏خدا(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نقل كرده است:

اگر گروهي در جايي جمع شوند و بدون ذكر خدا و صلوات بر پيامبر(صلّي الله عليه وآله وسلّم) متفرق گردند، گويا بر سر بدبوترين مردار جمع شدند و از آن متفرق گشتند: «ما اجتمع قومٌ ثمّ تفرّقوا عن غير ذكرالله و صلاة علي النبيّ صلي الله عليه و آله و سلّم إلاّ قاموا عن أنتن جيفة».[ همان، ص653.]

در برخي روايات از صلوات به عنوان پشتوانه دعا ياد شده است؛ زيرا صلوات، دعاي اجابت شده است و دعايي كه با صلوات مشايعت شود، حتماً اجابت مي‌شود: «من أراد أن يسأل الله حاجة فليبدأ بالصّلاة علي النبيّ صلّي‌الله‏عليه‏و آله‏وسلّم ثمّ يسأل الله حاجته ثمّ يختم بالصلاة علي النّبي صلّي الله عليه و آله و سلّم فإنّ الله يقبل الصلاتين و هو أكرم من أن يردّ ما بينهما».[ تفسير قرطبي، ج14، ص213، ذيل آيه 56 سوره احزاب؛ نيز ر.ك: كافي، ج2، ص494؛ نهج‌البلاغه، حكمت 361. .]

صلوات ناتمام

طلحةبن‏عبيدالله از پيغمبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) پرسيد: چگونه بر تو صلوات بفرستيم؟ حضرت فرمود: بگو «أللّهمّ صلّ علي‏محمد و علي آل محمد كما صلّيت علي إبراهيم و آل إبراهيم، إنّك حميد مجيد».[ الدرّالمنثور، ج6، ص648.] جلال‌الدين‏سيوطي چندين روايت ديگر ذكر كرده كه در آنها آمده است: پيغمبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) هنگام تعليم كيفيت صلوات، صلوات بر آل را نيز اضافه كردند. ديگر مفسّران و محدّثان اهل سنّت نيز اين روايات را نقل كرده‌اند.

حتي در برخي روايات آمده است كه پيغمبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) از صلواتي كه در آن از آل آن حضرت ياد نشده باشد، به عنوان صلوات ناقص و بريده و بي‏نتيجه ياد كردند. عالم بزرگ اهل‏سنّت، ابن حجر عسقلاني از پيامبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نقل كرده است:

صلوات ناقص بر من نفرستيد. پرسيدند: صلوات ناقص چيست؟ فرمود: اين است كه تنها بگوييد: «اللّهم صلّ علي محمد» و ادامه ندهيد. آنگاه توصيه كردند «آل» را نيز اضافه كنيد و بگوييد: «أللّهم صلّ علي محمد و آل محمد»: «لاتصلّوا عليّ الصلاة البتراء ـ فقالوا: و ما الصلاة البتراء؟ قال(صلّي الله عليه وآله وسلّم): ـ تقولون صلّ علي محمد، و تمسكون (تسكتون)، بل قولوا: أللّهمّ صلّ علي محمد و آل محمد».[ ينابيع المودّة، ج2، ص434]

تذكر: تعجب آور، اين است كه كتاب‌هاي روايي و تفسيري اهل‏سنّت، هنگامي كه نام رسول‌اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) را ذكر مي‌كنند، در تحيّت به آن حضرت، غالباً از عبارت «صلّي الله عليه وسلّم» (بدون ذكر آل) استفاده مي‌كنند.

مصاديق آل محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم)

الف. قدر متيقّن

همان طور كه گذشت، واژه «آل» در مفهوم، عام است؛ به گونه‌اي كه مي‌تواند شامل امت نيز گردد؛ چنان كه آل‏عمران، آل‏فرعون و... چنين است. اكنون بايد به كمك قراين و شواهد، روشن شود كه آل محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) چه كساني هستند كه صلوات نفرستادن بر آنها و اكتفا كردن به نام پيغمبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم)، موجب ناقص ماندن صلوات مي‌گردد؟ نخست، توجه به اين نكته لازم است كه از نظر همه فرقه‌هاي اسلامي، حضرت علي، فاطمه و حسنين(عليهم‌السلام) داخل در اين عنوان هستند. حتي فخر رازي كه امام المشككين لقب گرفته است، در تفسير آيه (قل لا أسئلكم عليه أجراً إلاّ المودّة في‌القربي)[ سوره شوري، آيه 23.] بعد از نقل حديث معروف حبّ آل محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) از زمخشري[كشّاف، ج4، ص220.] مي‌گويد:آل محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) كساني هستند كه بازگشت امر آنها به سوي آن حضرت(صلّي الله عليه وآله وسلّم) باشد. پس هر كس كه در اين جهت، شديدتر و كامل‌تر باشد، در زمره آل خواهد بود و ترديدي نيست كه علي، فاطمه، حسن و حسين[(عليهم‌السلام)] بيشترين تعلّق را به رسول‏خدا(صلّي الله عليه وآله وسلّم) داشتند. اين مطلب با نقل متواتر ثابت شده است. پس آنها آل‏محمد[ص] هستند. از سوي ديگر، برخي آل را به معناي نزديكان و برخي ديگر به معناي امت دانسته‌اند. هر يك از اين دو آنگاه از كشّاف نقل مي‌كند كه از پيغمبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) سؤال شد: «اقرباي تو كه در اين آيه، مودّت و دوستي آنان واجب شد، چه كساني هستند؟ فرمود: علي، فاطمه و دو پسرشان». در پايان به سه دليل استدلال مي‌كند كه تعظيم و بزرگداشت اين چهار نفر به صورت ويژه، واجب است.[ تفسير كبير، ج27، ص167.]

بنابراين، قدر متيقّنِ اين عنوان، اين چهار نفرند و جريان شمول يا عدم شمول ديگران، مورد گفت‌وگو است.

ب. در برگرفتن همه امّت

در روايات اهل‏سنّت آمده است: گروهي از انصار از پيغمبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) پرسيدند: صلوات فرستادن بر تو چگونه بايد باشد؟ فرمود: بگوييد «اللّهمّ صلّ علي محمد و آل محمد كما صلّيت علي إبراهيم و آل إبراهيم». جواني از انصار پرسيد: آل محمد چه كساني هستند [كه بايد بر آنها صلوات بفرستيم]؟ فرمود: هر مؤمني آل محمد است: «كل مؤمن».[ الدرّالمنثور، ج6، ص651.] براين‌ساس، برخي از آنها آل را به معناي امّت مي‌دانند و مي‌گويند: هر چند كه صلوات فرستادن بر غير پيامبران به صورت استقلالي مكروه است، ليكن به صورت تبعي جايز مي‌دانند و تصريح مي‌كنند. «اللّهم صلّ علي فلان و فلان» مكروه، ولي «اللّهم صلّ علي محمد و آل محمد» جايز است. در استدلالشان بر اين كراهت مي‌گويند: صلوات، شعاري براي تكريم و تعظيم انبياي الهي است. همان‌طور كه شعار تكريمي خدا نسبت به رسول‌و روا نيست؛ يعني گفته نمي‌شود «محمدٌ عزّ و جلّ»؛ اگرچه آن حضرت، عزيز و جَليل است، «اللّهم صلّ علي فلان» نيز گفته نمي‌شود.[ تفسير ابي السعود، ج5، ص428؛ روح المعاني، ج22، ص121، ذيل آيه 56 سوره احزاب و ديگر تفاسير. ]ليكن بايد توجه داشت: قسمت نخست حديثي كه در الدرّالمنثور ذكر شده است، قابل پذيرش است، ليكن ذيل آن را نمي‌توان پذيرفت؛ چون نمي‌توان گفت: پيغمبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) توصيه كرده است هنگام صلوات بر من، تمام امّت مرا نيز در اين تحيّت داخل كنيد و بر آنها صلوات بفرستيد؛ زيرا شكّي نيست كه بر زبان آوردن شهادتين و اقرار به وحدانيّت خدا و رسالت نبي‌اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم)، يعني ايمان به تنهايي، براي داخل شدن در بهشت كافي نيست. بنابراين، نمي‌توان ادّعا كرد كه همه امت اسلام با فرقه‌هاي گوناگوني كه دارد و درجاتي كه افراد هر فرقه در ايمان و عمل دارند به صِرف داشتنِ ايمان، بهشتي هستند، بلكه خواه‏ناخواه عدّه‌اي اهل دوزخ مي‌شوند. بدين ترتيب، چگونه مي‌توان همه امت حتي كساني كه اهل دوزخند را كنار پيامبر(صلّي الله عليه وآله وسلّم) قرار داد و آنها را شريك تحيّت مخصوص پيامبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) گردانيد؟[ اين دليل از روايتي كه از امام صادق(عليه‌السلام) رسيده، به دست مي‌آيد. (ر.ك: دعائم‌الإسلام، ج1، ص29).]

مدّعي اين قول بايد از لازم گفتار خود، يعني قرار دادن پيامبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) در كنار جهنمي‌هاي امّت استغفار كند. بنابراين، دايره آل در مصداق، به گستردگي دايره مفهوم آن نيست و نمي‌توان گفت: هر مؤمني آل محمد است. افزون بر اين، چنان‌كه خواهيم گفت، اطلاق آل محمد بر اصحاب و همسران آن حضرت نيز مشكوك است و طبعاً شمول آن نسبت به امّت، ترديد بيشتري دارد.

ج. داخل شدن همسران و اصحاب

همچنين نقل كرده‌اند كه از پيغمبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) پرسيدند: چگونه بر تو صلوات بفرستيم؟ فرمود: بگوييد «اللّهمّ صلّ علي‏محمد و أزواجه و ذرّيّته كما صلّيت علي إبراهيم و بارك علي‏محمد و أزواجه و ذرّيّته كما باركت علي آل إبراهيم إنك حميد مجيد».[ الدرّالمنثور، ج6، ص649. ] در اين روايت و مشابه آن، همه همسران پيامبر و همه ذرّيه او در صلوات بر او شريك قرار گرفته‌اند؛ چنان‌كه برخي همه اصحاب آن حضرت را نيز داخل در اين مجموعه مي‌دانند و هيچ استثنايي نسبت به اين سه‌گروه قائل نشدند، ليكن بايد توجه داشت كه همسر بودن كسي براي رسول‏خداص، فرزند صلبي او بودن يا افتخار صحابت آن حضرت را داشتن، به تنهايي نمي‌تواند شايستگي آل او بودن را تأمين كند، بلكه شرايط ديگري لازم است. از اين‏رو قرآن‌كريم همسر لوط را آل وي نمي‌داند: (إلاّ ءَال لوط نجّيناهم بسحر).[ سوره قمر، آيه 34.] در اين آيه تصريح مي‌كند كه ما آل لوط را نجات داديم، در حالي كه همسر او نجات پيدا نكرد: (قالوا يا لوط... إلاّ امرأتك إنّه مصيبها ما أصابهم).[ سوره هود، آيه 81.] همچنين آل فرعون گرفتار عذاب سختي خواهند شد: (أدخلوا ءَال فرعون أشدّ العذاب)[ سوره غافر، آيه 46.]، ليكن همسر او كه الگوي مؤمنان است[سوره تحريم، آيه 11.] در اين مجموعه داخل نيست. توجه به اين نكته نيز جالب است كه عايشه در نزد اهل‏سنّت از چنان احترامي برخوردار است كه هيچ يك از همسران پيامبرخدا(صلّي الله عليه وآله وسلّم) در رتبه او نيستند. هدف عمده از اين تلاش‌ها، وارد كردن وي در عنوان «آل‏محمد» و تكريم و تجليل از اوست.

بررسي زندگاني همسران پيغمبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و تطبيق آن با آياتي كه وظايف اختصاصي آنها را بيان مي‌كند و همچنين بررسي زندگي كساني كه افتخار صحابت داشتند، مي‌تواند در اين زمينه كمك كند....

ز. لياقت و شايستگي

با توجه به اصالت داشتن شايستگي و لياقت، شيعه معتقد است آل محمّد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) كساني هستند كه از لحاظ روحي، سنخيّت كامل با رسول‏خدا(صلّي الله عليه وآله وسلّم) داشته باشند و با توجه به عصمت آن حضرت، چنين سنخيّتي، تنها با داشتن ملكه عصمت حاصل مي‌شود. آيه تطهير[سوره احزاب، آيه 33] و برخي ادلّه‏ديگر، اعتقاد شيعه را مبني بر عصمت همراهان پيامبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) در جريان مباهله و كساني كه زير كساء با آن حضرت بودند؛ يعني اميرمؤمنان، فاطمه زهرا و حسنين(عليهم‌السلام) اثبات مي‌كند، در حالي كه هيچ يك از فرقه‌هاي اسلامي ادعاي عصمت درباره افراد ديگر نكرده‌اند. بدين ترتيب، شمول عنوان آل محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نسبت به اين چهار نفر، قدر متيقّني است كه هيچ ترديدي در آن راه ندارد؛ چنان‌كه فخر رازي نيز به آن اعتراف كرده بود و در رواياتي كه عالم بزرگ اهل‏سنّت، حاكم حسكاني از ام‏سلمه نقل كرده، چنين آمده است:

در جريان معروف كساء هنگامي كه پيامبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) ، حضرت علي، فاطمه و حسنين(عليهم‌السلام) را زير عبا جمع كرد، گفت: خدايا! آل من اينها هستند، پس صلوات و بركات خود را بر آل‏محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نازل فرما، چنان‌كه بر آل ابراهيم نازل كردي. به راستي كه تو حميد مجيد هستي...: «اللّهم هؤلاء آل محمد فاجعل صلواتك و بركاتك علي آل محمد كما جعلتها علي آل إبراهيم إنك حميدٌ مجيدٌ... ».[ شواهدالتنزيل، ج2، ص76، ح747 و ص78، ح752.]

اين روايت، نه تنها معناي آل محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) را روشن مي‌كند، بلكه با توجه به شباهتي كه از نظر الفاظ با روايات توصيه به صلوات بر آل محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) دارد، مي‌تواند قرينه‌اي براي مصداق آنها نيز باشد.

ح. چهارده معصوم(عليهم‌السلام)

شيعه اعتقاد دارد كه عصمت، منحصر در خمسه طيّبه نيست، بلكه با ادلّه ديگري اثبات مي‌كند كه نُه امام ديگر كه فرزند امام‏حسين(عليه‌السلام) هستند نيز معصومند. بنابراين، سيزده معصوم (دوازده امام و حضرت زهرا(عليهم‌السلام)) از نظر روحي، سنخيّت كامل با رسول‏خدا(صلّي الله عليه وآله وسلّم) كه نخستين معصوم است، دارند. در نتيجه، اگر عنوان پرافتخار آل محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) مصداق خارجي داشته باشد كه با توجه به روايات نهي از صلوات ناقص[1] قطعاً دارد، كسي جز علي و زهرا و يازده فرزند معصوم آنها(عليهم‌السلام) نيست. البته احتمال اندراج برخي از بزرگان اُسْره عِصمت و دوده طهارت، چونان زينب كبراٍّ نيز مطرح است.

تذكّر: به نظر مي‌رسد اهل‏سنّت نيز عنوان آل محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) را بر غير سيزده معصوم(عليهم‌السلام) تطبيق نمي‌كنند. از اين‏رو در تحيّت‏هايشان يا «و آله» را اصلاً به كار نمي‌برند يا اينكه «و ازواجه و اصحابه» يا «صحبه» و مانند آن را نيز اضافه مي‌كنند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها قرآن و عترت سلام علی آل یاسین...!(240)