سلام علی آل یاسین...!(242)
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: قرآن و عترت
- منتشر شده در 22 آبان 1394
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 1214
مقدمه نشریه هادی شماره 75
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و ...
السلام علي الدعاة إلي الله؛
فراخوانان به سوي خدا
هدف از خلقت انسان، تخلق به اخلاق الهي: «تخلّقوا بأخلاق الله»[ بحار، ج58، ص129]، خدايي شدن و به سوي خدا رفتن است. البته بر پايه اراده تكويني، رفتن به سوي الهي، قهري است: (يا أيّها الإنسان إنك كادحٌ إلي ربك كدحاً فملاقيه)[ سوره انشقاق، آيه 6.]، ليكن اراده تشريعي خداوند اين است كه انسانها همانند پدرِ موحّدان عالم، حضرت ابراهيم(عليهالسلام) با اختيار خود به سوي او بروند: (إنّي ذاهب إلي ربّي سيهدين).[ سوره صافات، آيه 99] ثمره اين رفتن، تكريم و تجليل ويژه است كه بخشي از آن به صورت هدايت ويژه جلوه ميكند. اين رفتن كه چنين پاداشي را به همراه دارد، بعد از دعوت خداوند است.
ذات اقدس الهي، نخستين دعوت كننده انسان است كه در يك فراخوان عمومي، همه بندگانش را به سوي خود فراخوانده است: (و الله يدعوا إلي دارالسّلام)[ سوره يونس، آيه 25.].
ازاينرو ظالمان در روز قيامت، چون احساس ميكنند دعوت خدا را بيپاسخ گذاشتهاند، مهلتي ميخواهند تا آن را اجابت كنند: (فيقول الّذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلي أجل قريب نُجب دعوتك)[ سوره ابراهيم، آيه 44.]، ليكن همه انسانها نميتوانند سخن خدا و دعوت او را به صورت مستقيم بشنوند؛ چنانكه شنيدن سخن فرشتگان ميسور همگان نيست. از اين رو وجود انسانهاي برجستهاي كه بتوانند واسطه بين خلق و خالق باشند و دعوت خدا را به بندگانش ابلاغ كنند، ضرورت مييابد. اين انسانهاي برجسته، همان انبياي الهي و جانشينان معصوم آنانند كه اين مأموريت را انجام دادند.
نبيگراميسلام(صلّي الله عليه وآله وسلّم) هرچند كه در نظام فعلي عالَم، خاتم رسولان شد، ليكن از جهت رتبت و مقام، سرسلسله داعيان به سوي خداست و چنين دعوتي جزو كمالات، امتيازاها و شرح وظايف او قرار گرفت: (يا أيّها النّبي إنّا أرسلناك شاهداً و مبشّراً و نذيراً و داعياً إلي الله بإذنه و سراجاً منيراً)[ سوره احزاب، آيات 45 ـ 46.]؛ چنانكه مأموريت يافت آن را به عنوان وظيفه اصلي خود به جامعه ابلاغ كند: (قل هذه سبيلي أدعوا إلي الله)[ سوره يوسف، آيه 108. ]، تلاش خستگيناپذير او در اينراه، شهادت الهي مبني بركوتاهي نكردن در اين امر خطير را به دنبال داشت: (و إنّك لتدعوهم إلي صراط مستقيم).[ سوره مؤمنون، آيه 73] عارف شبستري ميگويد:
در اين ره انبيا چون ساربانند دليل و رهنماي كاروانند
وز ايشان سيد ما گشت سالار هم او اوّل، هم او آخر در اين كار
بر او ختم آمده پايان اين راه در او مُنزَل شده (أدعوا إلي الله)
مقام دلگشايش جمع جامع است جمال جانفزايششمع جمع است
ائمه(عليهمالسلام) كه به عنوان جانشينان آن حضرت، به سوي خدا دعوت ميكنند، در اين جمله زيارت، به عنوان «دعاة إلي الله» معرفي شدهاند. نيز در جملات ديگر چنين آمده است: «إلي الله تدعون و عليه تدلّون». چنانكه در بخشهاي ديگر، با براشمردن ابزار اين راه پرفراز و نشيب، يعني سلاح حكمت و موعظت: «و دعوتم إليسبيله بالحكمة و الموعظة الحسنة» به تلاش توانفرساي آنان براي اعلان كامل پيام دعوت الهي، شهادت ميدهيم: «و جاهدتم في الله حقّ جهاده».
تذكّر:
يكم. جمله «الدّعاة إلي الله» سر فصل جملاتي واقع شده كه هر يك ميتواند وصفي از اوصاف دعوت كننده واقعي و مأذون به سوي خدا باشد.
دوم. در اين فراز، سخن از دعوت به «رحمان»، «رحيم» يا... نيست، بلكه دعوت انسان كامل به اسم اعظم؛ يعني «الله» مطرح است كه از هر اسمي برتر است و كمالات اسمهاي ديگر را داراست. لذا آنچه در دعوت انبياي پيشين وجود داشت، در متن دعوت خاتم آنان(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نيز موجود است.
اشارات
. وظيفهاي همگاني
دعوت به سوي خدا، وظيفه هر مؤمن موحّد است: «كونوا دعاةً للنّاس بغير ألسنتكم»[ اصول كافي، ج2، ص78.]، ليكن انبياي الهي(عليهمالسلام) كه كار اصليشان اين است، وظيفه ويژهاي در اين باره دارند. آنان به صورت مستقيم به سوي خدا ميخوانند و ديگران به تبعيت از آنان مأذون يا مأمور به انجام چنين امري خطير ميشوند. از اينرو داعيانِ مأذون، همه امور مربوط به اين كار را؛ از قبيل شيوه، ابزار ، مقصد و... بايد از آنها بياموزند تا دعوتشان، دعوت به حق باشد و دچار انحراف نگردند. بنابراين، هر كس كه اقدامي صحيح و مأذون در اين راستا داشته باشد، مظهر الهي در اين زمينه و مشمول ستايش او خواهد بود: (و من أحسن قولاً ممّن دعا إلي الله و عمل صالحاً و قال إنّني من المسلمين).[ سوره فصّلت، آيه 33.]
. هدف دعوتهاي الهي
هدف از دعوتهاي الهي اين است كه دعوت شدگان، مهمان سفره علم و معنويت «الله» باشند؛ اين غذاهاي مادّي و ارزاق ظاهري، نه مهمّ است و نه احتياج به دعوت خاص دارد، بلكه جن و انس، كافر و مؤمن و انسان و حيوان از آن بهرهمند ميشوند؛ اما ارزاق معنوي؛ مانند رسالت، نبوّت، ولايت، خلافت الهي، علوم و معارف توحيدي و... را كه حضرت شعيب(عليهالسلام) از آنها به عنوان رزق حسن ياد ميكند: (و رزقني منه رزقاً حسناً)[ سوره هود، آيه 88]، تنها با لياقت و شايستگي ميتوان به دست آورد و زورمندي در آن ثمر ندارد.
. محتواي دعوت الهي
محتواي دعوت خدا و رسول او امري حياتبخش است. از اينرو مؤمنان ومدعوّان، مأمورند كه اين امر حياتي را اجابت كنند و از صميم قلب، پذيراي آن باشند: (يا أيّها الّذين ءَامنوا استجيبوا لله و للرّسول إذا دعاكم لما يحييكم).[ سوره انفال، آيه 24.]
. دعوت ويژه
در طول دعوت عمومي، دعوت ديگري وجود دارد كه ويژه مؤمنان و پاسخدهندگان به دعوت نخست است و چون در هر دعوتي، مدعوّ، مهمان همان دعوت است، اجابتكنندگان دعوت نخست، مهمان عمومي خداي سبحان و اجابت كنندگان دعوتهاي بعدي، مهماانهاي ويژه او شمرده ميشوند. در روايات به برخي از اين مهمانيهاي ويژه اشاره شده است؛ مانند ماه رمضان كه مهمانسراي الهي است: «شهرٌ دعيتم فيه إلي ضيافة الله»[ بحار، ج93، ص356.]، ادراك فضايل شب عرفه: «اللّهمّ و هذه ليلة عيد و لك فيها أضيافٌ فاجعلنيمن أضيافك»[ همان، ج95، ص266 و 268]، رفتن به مسجد: «اللّهمّ دعوتني فأجبت دعوتك»[ همان، ج81، ص22]
. دعوت سالك و مسلك
دعوت، همانطور كه به راهنما اسناد داده ميشود، به راه مستقيم نيز مستند ميشود؛ زيرا راه راست، به خوبي سالك را به مقصد رهنمود ميگردد و اگر طي شود، به مقصود ميرساند؛ چنانكه اميرمؤمنان(عليهالسلام) فرمود: «... فالطريق نهجٌ يدعوا إلي دارالسلام».[3] بنابراين، عدل كه راه مستقيم است، به صلح و سازش فرا ميخواند؛ چه اينكه ظلم و جور و حيف و اتلاف حقوق جامعه، به ستيز و جنگ دعوت ميكند؛ همانطور كه اميرمؤمنان(عليهالسلام) فرمود: «... والحيف يدعو إلي السيف».[4]
. شركاي دعوت رسولاكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم)
ممكن است از ظاهر «من اتّبعني» در آيه 108 سوره يوسف استفاده شود كه هر كس از پيغمبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) تبعيت كند، شريك دعوت او شمرده ميشود، ليكن با توجه به اينكه دعوت آن حضرت، به توحيد خالص و ايمان محض است و آيه پيش از آيه مزبور، اكثر مدعيان ايمان را گرفتار شرك خفي دانسته: (و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون)[ سوره يوسف، آيه 106.]، معلوم ميشود هر مؤمني تابع محض آن حضرت و شريك كامل در دعوت او نيست. شريك كامل در دعوت پيامبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) كسي است كه عالم به مقام ربوبي، داراي بصيرت و يقين كامل و نجات يافته از شرك مستور باشد. از اين رو در برخي روايات عنوان تابعان مذكور در اين آيه، بر اميرمؤمنان و ساير ائمه(عليهمالسلام) تطبيق شده است: «ذاك رسولالله صلّيالله عليه و آله و سلّم و أميرالمؤمنين عليهالسلام و الأوصياء من بعدهما».[ تفسير نور الثقلين، ج2، ص476.]