سلام علی آل یاسین...!(245)
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: قرآن و عترت
- منتشر شده در 27 آذر 1394
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 1221
مقدمه نشریه هادی شماره 76
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و ...
والأدلاّء علي مرضات الله؛
راهنمايان به رضايت پروردگار
تحصيل رضاي الهي، ميدان وسيعي دارد كه همه انسانها، حتي معصومان(عليهمالسلام) در آن، امكان پيشروي دارند. قرآن كريم، انگيزه حضرت اميرمؤمنان(عليهالسلام) از عمل شجاعانهاش در «ليلةالمبيت» را جلب رضاي خدا ميداند: من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله [سوره بقره، آيه 207.] و اساساً خطّ سيرِ زندگي ائمه اطهار(عليهمالسلام) جز تحصيل رضاي خدا نيست. امام سجاد(عليهالسلام) هنگامي كه به هلال ماه نگاه ميكرد، ميگفت: «...و اجعلنا مِن أرضي من طلع عليه و أزكي من نظر إليه»[ مستدرك الوسائل، ج7، ص440]، و تحصيل رضاي خدا با پيروي از حق، برپاداشتن امور ديني و انجام اعمال صالح ممكن ميشود و هر عمل صالحي، سهمي در اين راه دارد. هر كس كه عمل صالح بيشتري داشته باشد و در احياي دين و امور ديني، تلاش افزونتري كند، سهم بيشتري خواهد داشت. امام سجاد(عليهالسلام) عرضه ميداشت: خدايا! در راه رضاي خود، را به عملي مشغول دار كه با آن، هيچ امري از امور دينت را ترك نكنم: «و استعملني في مرضاتك عملاً لاأترك معه شيئاً من دينك».[ صحيفه سجاديه، دعاي 54.]
بعد از آنكه از ائمه(عليهمالسلام) به عنوان داعيان به سوي خدا ياد شد، در اين جمله به عنوان راهنمايان به رضاي پروردگار معرفي شدند. كنارِ هم قرار گرفتن اين دو جمله بيانگر اين است كه بعد از فراخواندن مردم به خدا و معرفت اجمالي آن كمال بيپايان، شوق تحصيل رضاي او در آنان پيدا ميشود. آنگاه نوبت به راهنمايي و دلالت آنها به راههاي رسيدن به كمال ميرسد . از اين رو نخست، جامعه را به سوي خدا دعوت و سپس آنان را به تحصيل رضاي او دلالت ميكنند.
اشارات
1. تحليل عقلي رضاي خدا
رضا و سخط، از صفات فعلي ذات اقدس الهي است كه از مقام فعل او انتزاع ميشود و به معناي سازگاري و خوشايندي نفساني يا ناسازگاري و ناخوشايندي نفساني نيست. از اينرو، راضي شدن و سخط كردن خداوند، هيچگونه تغيير و دگرگوني در ذات او ايجاد نميكند، بلكه از پاداش دادن و كيفر كردن او ميتوان عنوان رضا و سخط را استنباط كرد؛ در حالي كه انسانها هنگام رضايت، احساس انبساط، و هنگام سخط و غضب، احساس انقباض و گرفتگي در درون خود دارند، به گونهاي كه گاهي اين احساس انبساط و انقباض، موجب سكته و مرگ آنان ميشود.. بدين ترتيب، اگر كسي اسلام را بپذيرد و متّصف به يكي از اين صفات نيك گردد يا يكي از اين امور پسنديده را انجام دهد، گفته ميشود: خدا از او راضي است: و كان عند ربّه مرضيّاً[سوره مريم، آيه 55. ]؛ چنانكه اگر اسلام را نپذيرد و عامل و متّصف به اخلاق نكوهيده يا عامل يكي از اين امور ناپسند گردد، گفته ميشود: خدا به او سخط كرده است، در حالي كه در واقع، انسان تغيير كرده و خودش را در دايره افعال يا صفات مرضي الهي يا در محدوده افعال و صفات غير مرضي خدا قرار داده است، نه آنكه تغيير حالتي در خدا ايجاد شود. بنابراين، تغيير و تحوّل كه موجب كهنگي و فنا و نابودي است، در انسان ايجاد ميشود، نه در ذات اقدس پروردگار.
2. رضوان الهي، بالاترين نعمت
نه تنها كسي كه تابع رضوان الهي است، با كسي كه گرفتار خشم و غضب اوست، قابل مقايسه نيست: أفمن اتّبع رضوان الله كمن باء بسخط من الله و مأواه جهنّم و بئس المصير[سوره آل عمران، آيه 162.]، بلكه هيچ نعمتي از نعمتهاي خدا با نعمت رضوان الهي شايسته سنجش نيست. قرآن كريم بعد از ذكر نعمتهايي كه خدا به مؤمنان وعده داده است، ميگويد: اندكي رضوانالهي از همه اين نعمتها برتر است؛ زيرا كاميابي بزرگ در دست يافتن به اين نعمت است: و رضوانٌ من الله أكبر ذلك هو الفوزالعظيم[ سوره توبه، آيه 72.]
3. مراتب رضاي الهي
رضايت الهي به دو صورت جلوه ميكند:
الف. رضايت از افعال انسان؛ و آن در صورتي است كه اعمال وي مطابق با حجّت عصر؛ يعني دين الهي و با انگيزه امتثال فرمان خدا انجام گيرد.
ب. رضايت از گوهر ذات انسان؛ كه اين مرحله، درجه تكامل يافته قسم نخست؛ يعني رضايت از اعمال، همراه با تكامل در اخلاق و عقايد است.
نتيجه رضايت قسم نخست، پذيرش خود عمل و پاداشدادن به آن است: أولئك الذين نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا[سوره احقاف، آيه 16.]، در حالي كه نتيجه رضايت قسم دوم، پذيرش و قبولي خود ذات است: فتقبّلها ربّها بقبول حسن.[ سوره آلعمران، آيه 37.] اين مقام، مقام اطمينان است كه انسان سالك در اين مرحله به رضايت طرفيني ميرسد؛ يعني هم او از خدا راضي ميشود و هم خدا از او راضي ميگردد: راضية مرضية[سوره فجر، آيه 28]، رضي الله عنهم و رضوا عنه[سوره مجادله، آيه 22.]؛ همچنانكه رضايت الهي از آنان، محدود به رضايت از اعمال نيست، رضايت آنان نيز محدود به رضايت از نعمتهاي خدا نيست، بلكه راضي به الوهيّت او هستند و بندگي در برابر او را براي خود، كمال ميدانند: «إلهي كفي بي عزّاً أن أكون لك عبداً و كفي بي فخراً أن تكون لي ربّاً أنت كما أُحبّ فاجعلني كما تحبّ»[ مفاتيح الجنان، مناجات منسوب به اميرمؤمنان(عليهالسلام)، ص249، پايان باب اول.]
4. امام، ميزان رضايت الهي
امام وسيله رسيدن به رضوان الهي است. اين راه با تبعيت از اوامر و نواهي آنان، به روي انسان گشوده ميشود. سيّد ساجدان و زينت عابدان(عليهالسلام) در دعاي عرفه به درگاه الهي عرضه ميدارد:
خدايا! تو گاهگاهي دينت را به وسيله امامي كه او را عَلَم هدايت براي بندگان خود و منار معرفت در بلاد خويش قرار دادي، تأييد ميكني. البته بعد از آنكه رشته توسّل به او را به رشته خود وصل كردي، او را وسيله رسيدن به رضوان خويش قرار دادي، طاعت او را واجب كردي و از معصيتش برحذر داشتي، به فرمانبرداري از او امر كردي و از ارتكاب نهي او بازداشتي، از پيشدستي و نيز تأخّر از او نهي كردي (همراهي با او را لازم دانستي): «اللّهمّ إنّك أيّدت دينك في كلّ أوان بإمام أقمته عَلَماً لعبادك و مناراً في بلادك بعد أن وصلت حبله بحبلك و جعلته الذريعة إلي رضوانك و افترضت طاعته و حذّرت معصيته و أمرت بامتثال أوامره و الإنتهاء عند نهيه و ألاّ يتقدّمه متقدّم و لايتأخّر عنه متأخّر».[ صحيفه سجاديه، دعاي 47 (دعاي روز عرفه).]