سلام علی آل یاسین...(293)
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: قرآن و عترت
- منتشر شده در 06 اسفند 1397
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 704
مقدمه نشریه هادی شماره 106
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
....
أشهدُ أنّ لا إله إلاّ الله وحده لاشريك له كما شهد الله لنفسه و شهدت له ملائكته وأولو العلم من خلقه لا إله إلاّ هو العزيز الحكيم؛
شهادت ميدهم كه جز خداي يگانه، معبود ديگري نيست، بيهمتايي كه شريكي براي او وجود ندارد، همان گونه كه ذات اقدس او شهادت ميدهد و همان گونه كه ملائكه او و دانشپيشگان از مخلوقاتش شهادت ميدهند. معبودي غير از او كه توانا و حكيم است، وجود ندارد.
«أشهد» كه مصدر آن «شهادت» است، از ريشه «شهد» ميآيد. «شهادت» به معناي حضور، مشاهده و ديدن است؛ از اين رو به كسي كه در صحنهاي حضور و نظارت دارد و به اصطلاح رخداد آن را تحمّل ميكند، شاهد ميگويند. همچنين به اظهار و بيان مشاهدات نيز «شهادت» گفته ميشود؛ يعني به كسي كه صحنهاي را قبلاً مشاهده كرده و مشهودات خود را در محكمه بيان ميكند، شاهد ميگويند
إله به معناي مألوه براي يكي از معاني ذيل وضع شده است:
1. معبود و شايسته پرستش.
2. موجودي كه عقول درباره او متحيّر، واله و سرگردان مانده است.
3. موجودي كه همه موجودات، واله و شيداي او هستند و به او عشق ميورزند
«أللَّه» در اصل «ألْإله» بود كه همزه آن بر اثر كثرت استعمال حذف شد. بنابراين، معناي آن، إله معيّن و مشخّص است، نه هر الهي.
«شريك» از ريشه «شرك» است. اصل اين واژه بدين معناست كه دو يا چند فرد در كار يا چيزي، مقارن و كنار يكديگر باشند؛ به گونهاي كه هر يك از آنها سهم يا تأثيري در آن داشته باشند. از اين رو در معناي خلاف انفراد به كار ميرود.
«أُولواالعلم» از دو كلمه «أُولوا» به معناي صاحب و «علم» به معناي دانش تشكيل شده است. بدين ترتيب «أُولواالعلم» به معناي صاحبان دانش است.
«عزيز» از ريشه «عزّ» است و در مقابل «ذلّ» قرار دارد.«عزّت» كه مصدر اين واژه است، به حالتي گفته ميشود كه مانع انسان از مغلوب شدن ميگردد. اصل آن از «أرض عَزاز» است كه به زمين سفت و غير قابل نفوذ گفته ميشود.بنابراين، عزيز به كسي ميگويند كه بر اثر نفوذ ناپذيري قاهر است و مقهور واقع نميشود.از اين رو به «حكمت» موصوف ميشود تا موهم ديكتاتوري نباشد.
«حكيم» به كسي گفته ميشود كه حُكم براي او ثابت بوده، داراي حُكم است. معناي «حكم» پيش از اين گفته شد كه همان باز داشتن از انجام كار سفيهانه است. از اين جهت به دانايي كه در انجام دادن كارها اصلح را برميگزيند، حكيم گفته ميشود.فرمانهاي قضايي از آن رو «حُكم» ناميده ميشود كه دوويژگي در آن وجود دارد:
1. از روي جزم و يقين صادر ميشود: إنّ اللَّه يحكم ما يريد.[ سوره مائده، آيه 1]
2. از اقدامات سفيهانه و نابخردانه جلوگيري ميكند.
شهادت راستين بر يگانگي خدا
پس از تقديم سلامهاي پنجگانه كه هر يك از آنها با ذكر پارهاي از فضايل همراه بود، فصل ديگري از اظهار ارادت به محضر ائمه اطهار (عليهمالسلام) با شهادت ويژه به وحدانيّت و يگانگي ذات اقدس الهي و شهادت به رسالت نبي مكرّم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) آغاز ميشود.
اين بخش، برگرفته از آيهاي[سوره آل عمران، آيه 18.] است كه از غُرر آيات قرآن كريم به شمار ميآيد. زائر، ابتدا به وحدانيّت و يگانگي حق تعالي شهادت ميدهد و براي آنكه شهادتش خالصانه باشد، ميگويد: شهادت من همانند شهادت خداي سبحان، ملائكه و اولواالعلم است.
ممكن است همانند كردن شهادت خود با شهادت خدا، ملائكه و اولواالعلم از آن جهت باشد كه چون فهم توحيد و اقرار به آن، به گونهاي كه شايسته است، مقدور انسانهاي عادي نيست، به صورت اجمال اقرار ميكند كه همانند خدا و... شهادت ميدهم.
شروع زيارت جامعه كبيره با صد تكبير و بسم اللَّه گفتن در آغاز آن، مانع غلوّ درباره ائمه اطهار (عليهمالسلام) است؛ چنان كه تحليل و تأمّل در بسياري از كمالات ذكر شده نيز نفي غلوّ ميكند، ليكن براي تأكيد و تصريح بر پرهيز از غلوّ، شهادت بر توحيد ميدهد تا به مبدأ كمال اشاره كرده باشد؛ چنان كه با شهادت بر رسالت نبي مكرّم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) متذكّر واسطه اصلي كمالات ميشود و سپس به ذكر كمالات ديگر آن ذوات نوراني (عليهمالسلام) ميپردازد.
تذكّر: ممكن است تكبيرهاي صدگانه ضمن تعظيم خداي سبحان وپرهيز از غلو، اثر استعجاب نسبت به كمالهاي وافر، شامخ، سامي ومنيع اهل بيت عصمت را به همراه داشته باشد.
همچنين احتمال دارد كه شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر(صلّي الله عليه وآله وسلّم) از آن جهت باشد كه زائر ميخواهد نزد آن شاهدان صادقِ مصدّق به وحدانيت خدا و رسالت نبي مكرّم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) اقرار كند و اين اقرار و شهادت را نزد آنان به وديعت نهد تا در محكمه قيامت و روز تنگدستي، به وي برگردانند و نيز بر اين شهادت او شهادت دهند؛ چنان كه در زيارت «آل يس» خطاب به امام عصر(عج) آمده است:
اي مولاي من! تو را شاهد ميگيرم كه من به يگانگي خدا شهادت ميدهم و شهادت ميدهم كه محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) بنده و رسول اوست و...: «أُشهدك يا مولاي أني أشهد أن لا إله إلاّ اللَّه وحده لا شريك له و أنّ محمّداً عبده و رسوله لا حبيب إلاّ هو و أهلُه و أُشهدك يا مولاي أنّ عليّاً أميرالمؤمنين حجّته و الحسن حجتّه و الحسين... ».
و پس از ذكر نام تكتك امامان (عليهمالسلام) به پارهاي از امور اعتقادي اشاره ميگردد. سپس تكرار و تأكيد ميشود كه شاهد باش بر آنچه نزد تو شهادت دادهم و تو را بر آن گواه گرفتهم: «فاشهد علي ما أشهدتك عليه».
(انشاالله ادامه دارد)