تفسیر شریف تسنیم سوره بقره(شماره 115)
- توضیحات
- دسته: مقالات
- منتشر شده در 17 مهر 1399
- نوشته شده توسط مصطفی حسینی کوپایی
- بازدید: 556
يا أيّها الّذين امنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا و اسمعوا و للكافرين عذاب أليم
گزيده تفسير
برخي مسلمانان به رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) ميگفتند: در گفتار خود حال ما را مراعات كرده، با تأنّي سخن بگوييد، تا ما آن را ادراك كنيم و به ياد سپاريم يا بنگاريم. آنان مراد خويش را با كلمه «راعنا» بيان ميكردند.
در زبان عبري، انسان پليد و خبيث را «راع» ميگفتند. يهوديان تحريفگر، فرصت طلب و جسور، «راعنا» را، كه واژهاي عربي و به معناي درخواست رعايت و تأنّي در سخن گفتن است، به قصد طعن در دين و توهين به پيامبر گرامي(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و تحقير و استهزاي مسلمانان، عبري فرض كرده، از آن سبّ و شتم و دشنام مزبور را اراده ميكردند كه معاذ الله «تو در ميان ما خبيث و شرور هستي» و گاهي با پيچاندن زبان و لَعْب با حروف، آن را به صورت «راعينا» ادا ميكردند كه به معناي «چوپان ما» است.
از اين رو، خداي سبحان مسلمانان را از گفتن چنين كلمهاي در گفتوگو با رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نهي كرد و به آنان فرمود: براي بيان مراد خود واژه «انظرنا» را برگزينيد تا افزون بر افاده معناي مطلوب، زمينه سوء استفاده بيگانگان و بهويژه يهود عنود را در آن فضا از بين ببريد.
توهين به شخصيت حقوقي پيامبر گرامي(صلّي الله عليه وآله وسلّم) توهين به خداوند است؛ ازاينرو خداي سبحان با تأكيد بر ضرورت امتثال اين فرمان، پيامد ناديده گرفتن و ترك آن را «كفر عملي» دانسته؛ چنان كه توهينكنندگان عمدي رسول اكرم، گرفتار «كفر اعتقادي»اند و براي انذار هر دو گروه فرموده است: كافران را عذابي دردناك در پيش است.
تفسیر
راعنا: بيشتر مفسران واژه راعنا را عربي و فعل امر ثلاثي مزيد (باب مفاعله) از ماده «رعي» ميدانند. رعي به معناي مراقبت و حفاظت همراه با سرپرستي امر شيء و در برابر «اهمال» است. رعايت يا با نگاه يا به وسيله جوارح يا با گوشفرادادن يا با حفظ حقوق است. مسلمانان با گفتن ﴿راعنا﴾ از پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) ميخواستند تا با تأنّي سخن بگويد، تا آنان قدرت ادراك و حفظ معارف ديني را بيابند، امّا همين كلمه در زبان عبري و در اصطلاح يهوديان نوعي دشنام بود.
انظرنا: برخي واژه پژوهان همه مشتقات ماده «نظر» را به يك اصل و معناي جامع بازگردانده و آن معناي جامع «نگاه كردن از روي دقت و تعمق در موضوعي مادّي يا معنوي، با بصر يا بصيرت» است.
تناسب آیات
به دنبال طرح قبايح و جنايات يهود در آيات پيشين، در اين آيه يكي ديگر از كردارهاي زشت آنان بيان ميشود. چنانكه يهوديان زمان موسي(عليهالسلام) كلمه «حطّه» را با تحريف لفظي به واژه مسخرهآميزي بدل كردند 1 يهوديان عصر نزول قرآن نيز با تحريف معنوي و لفظي به جاي «راعنا» كه مسلمانان هنگام گوش دادن به سخنان رسول خدا به كار ميبردند و با آن، مراعات حال شنوندگان و تأنّي آن حضرت را در سخن گفتن ميخواستند، كلمه عبري توهينآميزي را اراده كردند و در دشنام حضرت به كار بردند.
کیفر دردناک الهی
خدای سبحان در بخش پایانی آیه هم توصیه و تأکید بر امتثال فرمان پیشین دارد «واسمعوا»، یعنی این توصیه را در مقام قول و فعل بشنوید و هم پیامد اهانت به مقام منیع رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) را برای مخالفان و همچنین فرجام پشت پا زدن به فرمان الهی را برای مسلمانان بیان میدارد «وللکافرین عذاب ألیم» .بدین معنا که نادیده گرفتن فرمان الهیِ مزبور از مصادیق« کفرعملی» است و خدا چنین کافرانی را به عذاب دردناک خود گرفتار میکند مثل اینکه گفته شود:«وإن لم تسمعوا فللکافرین عذاب ألیم» پس برای شما عذاب دردناک الهی خواهد بود.
عناوین و امور قصدی و انتزاعی
هتک حرمت گاهی با قصد اهانت توأم و گاهی با قصد اهانت همراه نیست ، لیکن به گونهای است که قهرا از آن اهانت انتزاع میشود
قسم اول مانند برخاستن در برابر کسی که خداوند او را محترم دانسته که اگر به قصد تعظیم و تکریم باشد عبادت و اگر به قصد اهانت به او باشد معصیت است .
قسم دوم مانند استفاده از کتابهای مقدس به جای صندلی ، برای نشستن یا نردبان برای پا گذاشتن در قسم دوم گرچه قصد تحقیر و توهین نباشد چنین کاری ممنوع و نارواست؛ زیرا قهرا منشأ انتزاع اهانت و تحقیر است.
لزوم آگاهی از توطئه فرهنگی دشمن
سعد بن معاذ از ادبیاتِ عبری آگاه بود و از دسیسه و دهنکجی یهود مطلع شد و آنها را تهدید کرد و آنان از راه جدال باطل گفتند: تعبیر«راعنا» در بین شما مسلمانان رواست. برای جلوگیری از آن دهن کجی و این جدال باطل گفتن «راعنا» نهی شد. این ماجرا نشان میدهد آشنایی با ادبیات بیگانه و آگاهی از کاربرد آن به زیان اسلام و مسلمانان، به ویژه هتک حرمت نسبت به رهبری نظام اسلامی مطمح نظر صحابه رسول اکرم بوده است و از این سنت حسنه نباید غفلت شود
ما يودّ الّذين كفروا من أهل الكتاب و لا المشركين أن يُنزَّل عليكم من خير من ربّكم و الله يختصّ برحمته من يشاء والله ذو الفضل العظيم
گزیده تفسیر
- کافران (از اهل کتاب یا مشرکان) به سبب حسادت، دوست نمیدارند کمترین خیری از سوی پروردگار به مسلمانان برسد که البته اینجا بیشتر منظور خیر و رحمت نبوت و رسالت است.
- نبوت و رسالت لطف و رحمتی است که که خداوند بر هر کسی که بخواهد عطا می کند.
- لطف و رحمت خدا بی پایان و بدون حد و مرز است اما در عین حال لطف وی بر مدار علم و حکمت است.
تکرارهای آیه
- و لاالمشرکین
اگرچه صفت ناپسند حسادت مخصوص یهودیان است، اما به منظور تاکید بر این نکته که مشرکان نیز از این صفت مستثنا نیستند مجدد لا آمده است.
والله ذو الفضل العظیم
در اینجا نیز از اسم اعظم و پربرکت الله استفاده شده است تا تاکید مجددی به رحمت خداوند در کنار رحمت خاص (والله یختص برحمته من یشاء) وی باشد تا مستعدان را ترغیب و حاسدان را انذار کند.
هشدار خطر کافران
همانطور که در مباحث پیشین گذشت و در آینده نیز پرداخته خواهد شد، قرآن کریم ضمن شمارش اوصاف نفسانی بنی اسرائیل و مشرکان، خطر آنان را گوشزد و به مسلمانان هشدار میدهد. در این خصوص چندین دسته آیات وجود دارد که به هشدار خطر کافران میپردازد.
خداوند گاهی در قرآن میفرماید کافران اهل کتاب و کافران مشرک دوست نمیدارند که هیچ گونه خیری به شما برسد؛ «مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» در این آیات معنای نفی مودت و سلب محبت با کراهت و غضب و بغض همراه است.
گاهی نیز میفرماید: گروهی از اهل کتاب میخواهند هدایت کنونی را از شما بگیرند و شما را گمراه کنند؛ «وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ» (سوره آل عمران، آیه 69)
در برخی آیات نیز گمراهی اهل کتاب این چنین بیان شده است: آنان به فاسق شدن شما بسنده نمیکنند، بلکه میخواهند شما را به آلودگی کفر بازگردانند؛ «وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ » (سوره بقره، آیه 109) در این آیه اشاره شده است که منشا دشمنیهای باطل اهل کتاب، حسد آنان، آن هم پس از روشن شدن حق میباشد.
گاهی نیز میفرماید: گروهی از اهل کتاب میخواهند هدایت کنونی را از شما بگیرند و شما را گمراه کنند؛ «وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ» (سوره آل عمران، آیه 69)
در برخی آیات نیز گمراهی اهل کتاب این چنین بیان شده است: آنان به فاسق شدن شما بسنده نمیکنند، بلکه میخواهند شما را به آلودگی کفر بازگردانند؛ «وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ » (سوره بقره، آیه 109) در این آیه اشاره شده است که منشا دشمنیهای باطل اهل کتاب، حسد آنان، آن هم پس از روشن شدن حق میباشد.
در آیات 51 الی 54 سوره مبارکه نسا آمده: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا * أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا * أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا» یهودیان به مشرکان بها میدهند، ولی به مسلمانان اعتنایی ندارند؛ زیرا مشرکان را راه یافتهتر از مسلمانان میپندارند، بلکه به مردم برای آنچه از فضل خود عطا کرده رشک میورزند. با اینکه حق بودن قرآن برای اهل کتاب روشن شده است، میگویند: مشرکان از مسلمانان متمدنتر و راه آنان از روش مسلمانان بهتر است.
همچنین دربارهی مشرکان و منافقان میفرماید: آنان دوست میدارند شما همانند آنان کافر باشید تا هیچ مزیتی بر آنان نداشته باشید؛ «وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا » (سوره نساء، آیه 89)
دو سوال:
با توجه به این همه تاکید و هشدار بر دشمنی اهل کتاب و کفار با مسلمانان در جای جای قرآن و با توجه به اینکه قرآن کتابی است برای تمام اعصار، آیا میتوان نتیجه گرفت که اهل کتاب دنیای امروز و کفار مدرن کنونی نیز خطری برای مسلمانان هستند و باید مراقب بود؟ اگر جواب مثب است، در دنیایی که ارتباطات، معیار سنجش سطح سواد جوامع است، و غالب تمدنها یا اهل کتابند و یا از کفار، چگونه میتوان با استفاده از این آیات این دشمنی را در جامعه تبیین کرد؟