سلام علی آل یاسین...!(188)
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: قرآن و عترت
- منتشر شده در 09 خرداد 1393
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 1173
مقدمه نشریه هادی 60
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و ...
و المثل الأعلي؛
نمونهها و الگوهاي برتر
«مثل»: اصل اين واژه همانند برخي از واژههاي هم معنا (شكل، شبه و...) براي بيان مشابهت ميان دو يا چند چيز است، ليكن تفاوتشان در اين است كه:
«مِثل» براي بيان مشابهت دو يا چند چيز در صفات اصلي، يعني بيان مشابهت تامّه است ، «شَكْل» براي بيان مشابهت در اوصاف ظاهري و صوري به كار ميرود، «شِبه» براي بيان مطلق مشابهت است؛ خواه مشابهتشان كلّي باشد يا جزئي، در صفات ظاهري باشد يا باطني و معنوي يا هرگونه مشابهت ديگر ، «تساوي» براي بيان مشابهت در كمّيت و مقدار است و «نظير» براي بيان مشابهت دو چيز در سنخ كارهايي كه انجام ميدهند، استعمال ميشود؛ مثل آنكه گفته ميشود: اين اديب، نظير آن اديب است.
اما واژه «مَثَل» صفت مشبّهه است؛ مانند حَسَن، و به معناي چيزي است كه به مِثليّت متّصف ميشود و تماثل در آن ثابت است؛ چنان كه «مثيل» نيز به همين معناست. عنوان مِثل نسبت به اقسام مشابهتهاي ياد شده، عام است و همه آنها را شامل ميشود. پس «ليس كمثله شيء» تمام انحاي مشابهت را نفي ميكند.
«اعلي» اسم تفضيل «عالي» و از ريشه «علو» است. واژه عِلو در مقابل «سِفل» و به معناي رفعت و برتري است.
مثلهاي برتر
با توجه به آنچه گذشت، جمله مورد بحث را دوگونه ميتوان معنا كرد:
يكم. آيهها و نمايانگرهاي برتر
خداي متعال از حيث ذات، جز براي خودش، قابل اكتناه و شناخت نيست و فقط از راه اسما و صفات او ميتوان وي را شناخت، ليكن شناخت اسما و صفات نيز از راه تمثيل و تشبيه ممكن است. بدين بيان كه هر چند صفات الهي تفاوت جوهري با صفات كمال بشري دارد و هرگز نميتوان آنها را با هم قياس كرد، ولي صفات كمال بشري ميتواند دورنمايي كلّي و اجمالي از صفات الهي را به ما نشان دهد. از اين رو ميتوان گفت: علم، قدرت، حيات، سمع، بصر، عطوفت، رحمت، مهرباني و ساير اوصاف كمالي كه دربشر وجود دارد، همانند علم، قدرت، حيات، سمع، بصر، عطوفت، رحمت، مهرباني و... است كه با نزاهت از صبغه امكاني، در خداوند وجود دارد. بنابراين، همه موجودات عالم از آن جهت كه داراي كمالي هستند، ميتوانند آيه و آينهاي براي شناخت اسما و صفات الهي باشند، ليكن قدر و اندازه هر آيه و آينهاي، به قدر سعه وجودي و كمالات هستي اوست. پس هر چه كمال يك موجود، بيشتر يا مقدار يك كمال، افزونتر باشد، آيه بودن آن موجود نيز به همان مقدار، بزرگتر خواهد بود.
بنابراين، هر موجودي كه كمالش بيشتر باشد، كمال الهي را بيشتر و بهتر نشان ميدهد و در ميان موجودات عالم هستي، هيچ موجودي به اندازه انسان كامل، خدانما نيست؛ زيرا هيچ موجودي، حتّي فرشتگان به اندازه انسان كامل معصوم، از گونهگوني در كمالات وجودي برخوردار نيست.
انسانهاي كامل و متكامل نيز در برخورداري از كمالات، با هم تفاوت دارند. در نتيجه، در آيت و نشان حق تعالي بودن و نماياندن كمالات او با هم تفاوت خواهند داشت. از اين جهت، حضرت علي(عليهالسلام) فرمود: خبري عظيمتر و نشانهاي برتر از من براي خدا نيست: «ما لله نبأٌ أعظم منّي و ما لله آية أكبر منّي».[ بحار، ج36، ص1.] در بيان ديگري از آن حضرت رسيده است: «أنا الآية العظمي»[ همان، ج54، ص336.] و در زيارت آن حضرت، خطاب به وي ميگوييم: سلام بر تو اي آيت عظماي خداوند؛ «السلام عليك يا آيةالله العظمي».[ همان، ج97، ص373.] سرّ اين مظهريّت تامّ و تمام براي خداي سبحان، آن است كه حضرت عليبنبيطالب(عليهالسلام) تمام كمالات مقدور و ممكن براي موجود امكاني را در خود جمع كرده است.
دوم. الگوهاي برتر
انسان در مسير زندگي خود نياز به الگوي عملي دارد تا با اقتداي به او حركت كند. الگوهاي بشري غالباً محدود به تاريخ و جغرافياي معيّني هستند و در امتداد زمان و گستره زمين، الگو بودن خود را از دست ميدهند. افزون بر اينكه الگو بودن آنها همه جانبه و فراگير نيست و فقط به يك يا چند خصلت محدود ميشود ولی هيچ موجودي به اندازه ائمّه اطهار(عليهمالسلام) برخوردار از كمال نيست؛ زيرا از جهت بينش، معصوم و از جهت منش، مصون هستند. از اين رو، شايستهترين و برترين الگو هستند.
اشارات:
مثل در قرآن
يكي از سادهترين شيوهها براي بيان حقايق و معارف عميق، دقيق و سنگين، استفاده از مَثَل است؛ زيرا گوينده ميتواند مطلب ناآشنا، مبهم و عريق را كه در دسترس ذهن عادي قرار ندارد، به مطلب ديگري كه براي مخاطب، آشنا و مأنوس است، تشبيه كند و با تذكر و توجه دادن به وجه شبه آن، به تبيين و تشريح مطلب موردنظر خود بپردازد.
قرآن كريم، كتاب هدايت است و براي راهنمايي همه انسانها نازل شده است: (هدي للنّاس).[ سوره بقره، آيه 185. درباره جمع بين اين آيه و آيه دوم همين سوره، يعني آيه (هدي للمتّقين) ر.ك: تفسير تسنيم، ج2، ص140، ذيل آيه 2. ] همگاني بودن و مختص نبودن اين كتاب الهي به قشري خاص، اقتضا ميكند كه معارف گوناگون آن به اشكال مختلف بيان شود تا همگان توان بهرهمندي از آن را داشته باشند. از اين رو، قادر متعالي در كنار مباحث عميق توحيدي و آياتي نظير شش آيه نخست سوره حديد و همچنين سوره اخلاص[ـ از امام سجاد(عليهالسلام) نقل شده است: چون خداوند ميدانست كه در آخر الزمان گروههاي عميق نگر خواهند آمد، سوره اخلاص و آيات آغازين سوره حديد را نازل كرد؛ «إنّ الله عزّوجلّ علم أنّه يكون في آخر الزمان أقوام متعمّقون فأنزل الله تعالي: (قل هو الله أحد) و الآيات من سورة الحديد إلي قوله (عليم بذات الصدور)». (تفسير نورالثقلين، ج5، ص706، ذيل سوره اخلاص) ] نگاه به شتر، آسمان، كوه و زمين را كه معلومات و مشاهدات عرب آن روز جزيرة العرب از اين مقدار فراتر نميرفت نيز مورد توجه قرار داده است: (أفلا ينظرون إلي الإبل كيف خلقت و إلي السماء كيف رفعت و إلي الجبال كيف نصبت و إلي الأرض كيف سطحت).[ سوره غاشيه، آيات 17 ـ 20.]همچنين از مثلهاي فراواني براي تفهيم و تعليم استفاده كرده و با توجه به همينگونهگوني مثلها فرموده است: (و لقد صرّفنا للناس في هذا القرءان من كلّ مثل فأبي أكثر النّاس إلاّ كفوراً)[ سوره اسراء، آيه 89. آيه 54 سوره كهف نيز با تفاوتي مختصر، به همين مضمون است]، (و لقد ضربنا للنّاس في هذا القرءان من كلّ مثل).[ سوره روم، آيه 58؛ سوره زمر، آيه 27.] که هدف خداي متعال از اين تمثيلها تذكر: (لعلّهم يتذكّرون)[ سوره زمر، آيه 27؛ سوره ابراهيم، آيه 25.]، تفكّر: (تلك الأمثال نضربها للنّاس لعلّهم يتفكرون)[ سوره حشر، آيه 21.] و تعقّل مردمِ خردورز است: (وتلك الأمثال نضربها للنّاس و ما يعقلها إلاّ العالمون).[ سوره عنكبوت، آيه 43.] از اين آيه فهميده ميشود كه تعقّل، به منزله پشت بام است و هدف از تمثيلهاي قرآني، رسيدن به آن مكان مرتفع است و علم، نردبان رسيدن به آن مكان است و بس. فاقدان علم، بينردبانند و فاقد وسيله، از وصول به مقصد ناتوان است.
مثل اعلا براي خداوند
در دو آيه قرآن كريم، خداي سبحان داراي مَثَل اعلي معرفي شده و ذات اقدس ربوبي به عزّت و كرامت ستوده شده است:
يكم. هنگام معرفي منكران معاد و ريشهيابي از كردارهاي آنان: (للّذين لا يؤمنون بالاخرة مثل السوء و لله المثل الأعلي و هو العزيز الحكيم).[ سوره نحل، آيه 60.]
دوم. در مقام بيان آساني اعاده موجودات در قيامت: (و هو الّذي يبدؤا الخلق ثمّ يعيده و هو أهون عليه و له المثل الأعلي في السماوات و الأرض و هو العزيز الحكيم).[ سوره روم، آيه 27.]
بيان مَثَل اعلاي الهي به معناي وصف برتر داشتن و والاتر بودن صفات خداست. گرچه خداوند داراي اسماي حسنا و صفات علياست، ليكن شايسته است كاملترين وصفِ متصوّر و عاليترين صفت معقول، همراه با اعتراف به قصور و اذعان به عجز و تصديق به جهل واصفان، براي ذات اقدس ربوبي ثابت شود.
امام صادق(عليهالسلام) از جَميع بنعُمير پرسيد:
معناي الله اكبر چيست؟ جميع گفت: خداوند از هر چيزي بزرگتر است. آن حضرت فرمود: آيا در آنجا چيزي هست تا خدا از آن بزرگتر باشد؟ جميع گفت: پس معناي آن چيست؟ امام صادق(عليهالسلام) فرمود: خداوند بزرگتر از آن است كه وصف شود.