معاد در قرآن(نشریه هادی شماره 65)

بسم الله الرحمن الرحیم 

جهان بزرگي كه اعماقش ناپيدا و آفاقش ناآشكار است، و سراي وسيعي كه در عينِ وجود، قدم انسان بدان جا نرسيده با اعجاب و شگفتي فراواني همراه است.

مسأله عمده و پيچيده معاد دارالقراري است كه همه وقتي به آن مي‏رسند از حركت باز مي‏ايستند و از مرتبه تحصيلي خويش نه فرازي دارند و نه فرودی. معاد جهان شهود و عين حضور است و اكنون ديوار بلند دنيا و حجاب مرتفع طبيعت مانع از ديدگان نوع بشر است كه عالم شهادت واقعي را جهان غيب مي‏داند و سراي روشن الهي را تاريك‏خانه هستي مي‏شمرد.

معاد كه پايان جهان است آغاز حيات جاويد است كه مرگ را در آستانه سراي خود ذبح كرده و جاودانگي و خلود را به ارمغان مي‏آورد و نياز فطري هر موجود حياتمندي را پاسخ مثبت گفته و مرگ را به حريم خود راه نمي‏دهد.

 

 تامّل درباره چنين حقيقتي از نظر عقل و از منظر نقل از اهميّت و ضرورت فراواني برخوردار است. چشم بستگان از عالم بقا و چشم دوختگان به جهان فنا در گردابي از غفلت و نسيان غوطه‏ورند و آنگاه كه نهيب مرگ و تازيانه‏هاي فرشتگان عذاب چشم جانشان را باز كرد فرصتي براي هيچ كاري ندارند و به ناچار دو دست پشيماني به دندان مي‏گزند و در جهنم حسرت و جحيم ندامت گرفتار خواهند آمد و برعكس، عاقبت‏انديشان و چاره‏جويان عالم بقا و فراريان از دار دنيا كه از اين جهان در غفلت و به آن جهان متذكّرند با چهره‏هايي شادمان، ناظر به چهره خدايند و با دريافت صحيفه نيك‏بختي با دست راست، با يمن و بركت فرياد برمي‏آورند: بياييد و كارنامه موفقيّت‏آميزِ ما را مشاهده كنيد. او به سمت بهشتي حركت مي‏كند كه نه تنها هيچ آزار و آسيبي در حريم آن راه ندارد، بلكه لغو و تأثيمي نيز شنيده نمي‏شود، (طوبي لهم و حسن مآب). بنابراين، از آن‏جا كه زندگي حقيقي و نمير در آن سوي مرزهاي طبيعت است و همه انسان‏ها مآلاً در آن ميقات بزرگ گردهم مي‏آيند، و از طرفي آن عالم نه در معرض ديد نوع انسان قرار مي‏گيرد و نه خبري از آن شنيده مي‏شود، اهتمام عمده انبيا پس از مسأله توحيد به امر معاد و زندگي در آن عالم و بيان گزاره‏هاي فراواني معطوف شده است كه هريك، صحف و رساله‏هاي زيادي را براي تبيين و توضيح مي‏طلبد. از اين رو پس از بيان ارتباط عالم دنيا با آخرت به ضرورت برهاني كردن معاد پرداخته و با بيان‏هاي متفاوت، وجود معاد را مبرهن مي‏سازند.

 

در اين ميان، انبيا نقش مرگ و حقيقت انتقال از اين جهان به جهان ديگر را روشن مي‏سازند و به جهاني متفاوت با جهان طبيعت و قيامت، يعني عالم برزخ و شاخصه‏هاي عمده و اساسي آن پرداخته و نحوه حيات و حياتمندان آن سرا را نيز بيان مي‏كنند.

 

هنگام ظهور صحنه كبرا و قيامت عظمي علايم و نشانه‏هاي فراواني رخ مي‏دهد كه نشان از بزرگي و عظمت آن دارد. بيان آن علايم از جمله ويژگي‏هاي قيامت است. در اين كتاب با ياد كرد اسامي و اوصاف قيامت كه يك‏صد اسم و وصف براي آن ذكر شده، به معرفي حقيقي آن جهان واقعي پرداخته مي‏شود، ليكن گزاره‏هاي عمده جهان قيامت و سنت‏هاي حاكم بر آن كه بعضاً عبارتند از سؤال و پرسش، گواهان و شاهدان در عالم رستاخيز، صحف اعمال و چگونگي آن، تجسّم اعمال و بالاخره كيفر و پاداش از عمده‏ترين گذرگاه‏هاي قيامت است، مسأله ميزان و حسابرسي، صراط، جايگاه اعرافيان، بهشتيان، دوزخيان و نعمت‏هاي بهشتي و نقمت‏هاي دوزخي و در نهايت بحث جاودانگي و خلود، از ديگر حقايق مهم و اساسي آن نشئه است.

 

پيوند ياد معاد با ياد مبدأ

 

در جهان بيني قرآن كريم، انسان نه تنها هر روز به معاد كه همان عود و رجوع به طرف مبدأ است، نه بازگشت به دنيا نزديك مي‏شود، بلكه هر لحظه معادي دارد و به آن نزديك است. در اين جهان بيني معاد از مبدأ بريده نيست، گرچه در نگاه نخست مبدأ و معاد در دو قوس قرار گرفته و از معاد با عنوان «جهان پس از مرگ» ياد مي‏كنيم، ليكن با نگرشي ژرف به نكته‏اي شكوهمند مي‏رسيم و آن اين كه هر دو قوس، به يك نقطه مي‏رسد؛ آن سان كه از يك نقطه آغاز شده و هردو جلوه يك حقيقت است: (هو الأوّل و الآخر و الظّاهر و الباطن). ذكر و ياد مبدأ، ذكر و ياد معاد است و خداي سبحان مي‏فرمايد: (يا أيّها الّذين آمنوا اذكروا اللّه ذكراً كثيراً) ؛ اي مؤمنان به ياد خدا باشيد و فراوان او را ياد كنيد.

 

بنابراين، ياد خدا (مبدأ) ياد معاد است و هر لحظه انسان به جانب او مي‏رود: (إنّا للّه وإنّا إليه راجعون). در مقابل، فراموشي اللّه سبب فراموشي معاد، بلكه موجب فراموشي خود انسان مي‏گردد، به طوري كه خويش را فراموش كند؛ چنان‏كه سبب مي‏شود مورد فراموشي عمدي خداوند قرار گيرد: (نسوا اللّه فأنساهم أنفسهم) ، (نسوا اللّه فنسيهم). خداي سبحان در آن روز و هر روز ديگر آنان را به فراموشي مي‏سپارد: (فاليوم ننساهم كما نسوا لقاءَ يومهم هذا).

 

مهم ترين اثر ياد معاد، اجراي عدل و برپاداري قسط فردي و اجتماعي است. از اين رو اميرمؤمنان (عليه‏السلام) فرمود: «من تذكّر بُعد السّفر استعدّ»؛ كسي كه به ياد سفر آخرت باشد خود را آماده محاسبه آن روز خواهد كرد. نيز فرمود: «و اذكر قبرك فإنّ عليه مَمرّك»؛ به ياد گورت باش؛ زيرا از آن‏جا به طرف معاد مرور مي‏كني و براي اصلاح جامعه اسلامي به مالك اشتر فرمود: «و لن تحكم ذلك من نفسك حتّي تُكثر هُمُومَك بذكر المعاد إلي ربّك»؛ هرگز بر خويشتن تسلّط نمي‏يابي و از خشم نمي‏رهي تا انديشه‏هايت را بسيار به ياد بازگشت به سوي پروردگارت نگرداني. مهم ترين اثر فراموشي معاد نيز تبه‏كاري و ستمگري فردي و اجتماعي است.

 

نقش ياد قيامت در وارستگي انسان

 

ياد قيامت يكي از عوامل مؤثر در وارستگي انسان است؛ كسي كه معاد را فراموش نكند پارسا خواهد بود؛ زيرا همه اعمال و رفتارش را تحت مراقبت ويژه قرار مي‏دهد و سعي و تلاش همه جانبه دارد تا آنها را بر خشنودي خداوند استوار ساخته، در مدار شهوات، آرزوهاي باطل و هوس‏هاي شيطاني نگردد. خداي سبحان به بنده پارسا وپيامبر برگزيده خويش داوود (عليه‏السلام) فرمان مي‏دهد تا براساس حق وعدم پيروي از هوس داوري كند؛ زيرا هوس‏پرستي زمينه گمراهي است:(يا داوُد إنّا جعلناك خليفةً فی الارض فاحکم بین الناس بالحق و لا تتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسو یوم الحساب ) ؛

 

اي داوود ما تو را در روي زمين مقام خلافت داديم تا ميان خلق خدا به حق حكم كني و هرگز از هواي نفس پيروي نكني،كه تورا ازراه خدا گمراه مي‏سازد وآنان‏كه از راه خدا گمراه مي‏شوند چون روز حساب و قيامت را فراموش كرده‏اند به عذاب سخت معذّب خواهند شد. سرانجام گمراهي، عذاب دردناك و سبب آن، فراموشي روز حساب است.

 

اميرالمؤمنين (عليه‏السلام) به اين نكته زيبا توجّه داده و فرموده است: هراسناك ترين چيزي كه مي‏ترسم دامنگير شما گردد دو چيز است: پيروي از هواي نفس و آرزوي دراز؛ اما زيان پيروي از هواي نفس آن است كه راه حق و حقيقت را مي‏بندد و اما زيان آرزوي طولاني آن است كه سبب فراموشي آخرت خواهد شد: «إنّ أخوف ما أخاف عليكم إثنان: إتّباع الهوي و طول الأمل؛ فأمّا إتّباع الهوي فيصدّعن الحقّ و أمّا طول الأمل فيُنسى الآخرِة». پس انسان اگر از قيد و بند هوا بگريزد، قهراً برنامه‏هاي اخروي را با كمك عقل تنظيم مي‏كند.

 

ياد معاد بهترين جايزه پيامبران

 

خداوند سبحان به پيامبران و بندگان برجسته و خاص خود، نعمتي ويژه عطا فرموده و آن ياد قيامت است: (إنّا أخلصناهم بخالصةٍ ذكرَي الدّار  وإنّهم عندنا لمن المصطفيْن الأخيار) ؛ ما آنان را براي ياد سراي آخرت خالص و پاكدل گردانيديم، يا آن‏كه ما آنان را از عِباد مُخْلَص قرار داديم؛ چون داراي وصف خالِص و ويژه‏اند و آن، ياد معاد است و آنان نزد ما از برگزيدگان خوبان بودند. از اين رو پيامبران بسيار آرزوي شتافتن به سراي آخرت داشته، از آن استقبال مي‏كردند؛ برخلاف كافران و گمراهان كه شديداً از آن هراسناك بودند. براين اساس، قرآن چنين مي‏فرمايد: (قل إن كانت لكم الدّار الآخرة عنداللّه خالصةً من دون النّاس فتمنّوُا الموت إن كنتم صادقين  و لن يتمنّوه أبداً بما قدّمت أيديهم و اللّه عليم بالظّالمين  و لتجدنّهم أحرص النّاسِ علي حياة و من الّذين أشركوا يودّ أحدهم لو يعمّر ألفَ سنة و ما هو بمُزحزحه من العذاب أن يعمّر و اللّه بصير بما يعملون) ؛ بگو اي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) اگر سراي آخرت را خداوند ويژه شما ساخته، نه ساير مردم، بايد مشتاق و آرزومند مرگ باشيد، اگر در اين ادعا راست مي‏گوييد، و هرگز آرزوي مرگ نكند. زيرا براثر كردار بد، عذاب سخت آخرت براي خود مهيا كرده اند و خدا به همه ستمكاران داناست و همه شما مخاطبان قرآني مي‏يابيد كه آنان (يهود) به زندگي مادي از همه مردم، حريص‏ترند برخي از مشركان آرزوي هزار سال عمر مي‏كنند و اگر هم آرزويشان به حصول پيوندد عمر هزار سال نيز آنان را از عذاب خدا نرهاند و خدا از كردار ناپسند آنان آگاه است.

 

رابطه قيامت با هدف بعثت

 

هدف پيامبران نوراني كردن مردم و جامعه و نجات آنان از تاريكي و جهالت است: (لقد أرسلنا رسلنا بالبيّنات و أنزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم النّاسُ بالقسط و أنزلنا الحديد فيه بأس شديد و منافع للنّاس و ليعلم اللّهُ مَن ينصره و رسلَه بالغيب إنّ اللّه قويّ عزيز) ؛ همانا ما پيامبران خود را با ادلّه و معجزات به سوي خلق فرستاديم و برايشان كتاب و ميزان عدل نازل كرديم تا مردم به راستي و عدالت گرايند و آهن را كه در آن هم سختي كارزار و هم منافع بسيار براي مردم است نيز براي حفظ عدالت آفريديم (از مخزن غيب نازل كرديم) تا معلوم شود چه كسي با ايمان قلبي به معارف غيبي خدا و پيامبر او را ياري خواهد كرد، كه خدا بسيار قوي و مقتدر و از ياري خلق بي‏نياز است؛ يعني هدف پيامبران قيام مردم به قسط و عدل به وسيله بيّنات و ميزان است و آهن فقط براي حمايت از كتاب آسماني است، نه براي تحقق بخشيدن اجباري به اين هدف. عاملي كه سبب تحقق اين هدف والاست، ياد معاد و روز حساب است؛ زيرا انسان وقتي بداند موجودي ابدي است و هرگز با مردن از بين نخواهد رفت و بپذيرد كه همه عقايد، اخلاق و كردارش زنده است و با او ارتباط دارد و احساس كرد كه روزي همه آنها ظهور خواهد كرد و او جوابگوي همه عقايد و اخلاق و كردار فاسد و باطل خويش است، بهتر به هدف بعثت پيامبران نزديك مي‏شود. پس ياد معاد است كه اين هدف را محقّق مي سازد و فراموشي آن موجب تباهي در عقايد و اخلاق و تبه‏كاري خواهد بود.

 

شيخ اشراق در معناي سخن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم): «حبّ الوطن من الإيمان» مي‏گويد: وطن انسان جايي است كه از آن‏جا آمده و به آن‏جا مي‏رود. پس جاي ديگر وطن او به حساب نمي‏آيد. از اين‏رو پيامبران فرموده‏اند: شما فرزندان آخرت هستيد و به حضور خدا خواهيد رفت

 

نقش ياد قيامت در جهاد

 

كسي كه در چنگال آرزوهاي دراز و هواي نفس گرفتار باشد هر بهانه واهي را دست آويز قرار داده از جهاد با دشمن مي‏گريزد؛ گاهي هواي گرم فصل تابستان را مساعد نمي‏بيند و زماني هواي سرد فصل زمستان را نامساعد تشخيص مي‏دهد و گاهي مي‏گويد زندگي فلج و اقتصاد بيمار است؛ (فرح المُخلَّفون بمقعدهمخِلاف رسول اللّه وكرهوا أن يجاهدوا بأموالهم و أنفسهم في سبيل اللّه و قالوا لاتنفروا في الحرّ قل نارُ جهنّم أشدّ حَرّاً لو كانوا يفقهون) ؛ آنان كه خوشحالند كه از حكم جهاد در خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) تخلف ورزيدند و مجاهدت به مال و جانشان در راه خدا بر آنان سخت ناگوار بود و مؤمنان را هم از جهاد منع كرده و به آنان مي‏گفتند: شما در اين هواي سوزان از وطن خود بيرون نرويد، آنان را بگو آتش دوزخ بسيار سوزان تر از هواي گرم است، اگر مي‏فهميديد؛ يعني كسي كه به ياد قيامت است، حرارت‏ها و ساير دشواري‏هاي دنيا براي او قابل تحمّل است.

 

امير مؤمنان (عليه‏السلام) هنگامي كه سپاهيانش را به جبهه حق عليه باطل دعوت مي‏كرد گروهي مي‏گفتند: اكنون هوا سرد است، صبر كنيد تا هوا گرم شود و گاهي مي‏گفتند: اكنون هوا گرم است، در تابستان چه جاي نبرد و پيكار است؟ حضرت علي (عليه‏السلام) فرمود: شما كه با اين بهانه‏ها از شركت در جبهه حق عليه باطل خودداري مي‏كنيد و با حرارت و برودت دنيا نتوانيد صبر كنيد با حرارت قيامت چه مي‏كنيد؟!

 

خداوند با ذكر اين آيه، مومنان را به جهاد تشويق و به آنان وعده پاداش نيكو داد و در يك داد و ستد، رستگاري را از آنان دانست كه از جهاد استقبال مي‏كنند: (إنّ اللّه إشتري من المؤمنين أنفسهم و أموالهم بأنّ لهم الجنّة يقاتلون في سبيل اللّه فيَقتلون و يُقتلون وعداً عليه حقّاً في التّوراة و الإنجيل و القرآن و من أوفي بعهده من اللّه فاستبشروا ببيعكم الّذي بايعتم به و ذلك هو الفوز العظيم  التّائبون العابدون الحامدون السّائحون الرّاكعون السّاجدون الآمرون بالمعروف و النّاهون عن المنكر و الحافظون لحدود اللّه و بشّر المؤمنين) ؛ خدا جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريده است. همان كساني كه در راه خدا مي‏جنگند و مي‏كُشند و كشته مي‏شوند. اين وعده قطعي است بر خدا و عهدي است كه در تورات و انجيل و قرآن ياد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد خود كيست؟ اي اهل ايمان شما به خود در اين معامله بشارت دهيد كه اين معاهده با خدا، به حقيقت، سعادت و پيروزي بزرگي است. بدانيد كه تائبان، پرستندگان، سپاس‏گزاران، روزه داران، نماز با خضوع گزاران، امر به معروف و نهي از منكركنندگان، نگهبانان حدود الهي و مؤمنان را، اي رسول ما به هر ثواب و سعادت، بشارت ده..

 

ويژگي‏هاي ياد شده همه از اوصاف كساني است كه جان و اموال خود را در راه خدا فروختند و جهادگر راه او به شمار آمدند. اينان در حقيقت، تشنگان آب زلال زندگاني جاودانه اند كه در راه او اين گونه بسيج مي‏شوند و از محدوده طبيعت مي‏گذرند. بنابراين، ياد معاد برنامه‏هاي پيكار، خون ريختن در ميدان نبرد و شهيد شدن در راه خدا را تبيين مي‏كند و حق‏تعالي پاداش شايسته به نيكوكاران عنايت خواهد فرمود: (إنّ اللّه لايضيع أجر المحسنين)

گفتني است كه، از نظر قرآن ياد قيامت تنها با جهاد بدني تحقق نمي‏پذيرد، بلكه لازم است گروهي، جهادگر سنگر فرهنگي باشند، تا از اين طريق مردم را با معارف ديني آشنا سازند: (و ما كان المؤمنون لينفِروا كافّةً فلولا نفر من كلّ فرقةٍ منهم طائفة ليتفقّهوا في الدّين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم لعلّهم يحذرون) ؛ نبايد همه به جبهه‏ها كوچ كنند، بايد گروهي مراكز فرهنگي و مكتبي بروند و وظيفه اين گروه مانند وظيفه مرزداران است. مرزبانان در حفظ مرزها مي‏كوشند و اينان موظفند مرز عقيده مردم را از دشمنان مكتب پاك نگه داشته، و آن را به نسل آينده بسپارند و به قوم خود بياموزند، باشد كه مردم خداترس شده، از نافرماني او حذر كنند. بنابراين، آغاز و انجام جبهه‏هاي نبرد با ياد معاد آميخته است و جبهه و پشت جبهه را ياد قيامت حفظ مي‏كند. آن كس كه به فكر قيامت نيست نه اهل جبهه و جهاد است و نه اهل پشتيباني از آن. پس انسان مجاهد است كه با شركت در اين داد و ستد سودآور، در قيامت وارد بهشت مي‏گردد. از اين رو به سوي اين هدف والا مي‏شتابد؛ زيرا هم خود را پاك كرده و هم در اصلاح جامعه كوشيده و هم قانون خدا را حفظ و حراست كرده است.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها قرآن و عترت معاد در قرآن(نشریه هادی شماره 65)