سلام علی آل یاسین...(261)

امتياز ائمه(عليهم‌السلام) بر ديگر معلمان حکمت و حکیمان الهی، اين است كه آنان معدن تكوّن و تشكيل حكمت و منبع جوشش آن هستند؛ يعني همان طور كه خاك و گل مستعدّ طلا و نقره شدن، بايد در زميني مخصوص قرار گيرد تا به طلا و نقره تبديل شود و بدون گذراندن اين مرحله، به چنين قابليتي نمي‌رسد، آنچه از فيوضات الهي كه تنزّل مي‌كند، بايد در معدن وجود ائمه(عليهم‌السلام) ذخيره شود تا بعد از ترقيق، مورد استفاده ديگران قرار گيرد. يعني از آنجا بايد بجوشد و هر كسي به مقدار توان و استعداد خود از آن بهره ببرد. از اين رو به گفته جابربن‌عبدالله انصاري:

پيغمبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) بعد از آنكه دست حضرت علي(عليه‌السلام) را گرفت و او را امير نيكوكاران، قاتل فاجران و... معرفي كرد، با صداي بلند فرمود: من شهر حكمت هستم و علي دروازه آن است. هر كس مي‌خواهد وارد اين شهر شود و از حكمت آن، طرفي ببندد، بايد از دروازه آن وارد شود: «هذا أمير البررة و قاتل الفجرة، منصورٌ من نصره، مخذول من خذله ثمّ رفع بها صوته أنا مدينة الحكمة و عليٌّ بابها فمن أراد الحكمة فليأت الباب».[ بحار، ج40، ص201، ح3.]

برگرفته از نشریه هادی شماره 66

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها قرآن و عترت سلام علی آل یاسین...(261)