سلام علی آل یاسین...(286)
- توضیحات
- زیر مجموعه: مقالات
- دسته: قرآن و عترت
- منتشر شده در 14 ارديبهشت 1397
- نوشته شده توسط محمدعلی صدری
- بازدید: 753
مقدمه نشریه هادی شماره 98
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و...
و اُولي الأمر؛
و صاحبان امر
فرمانروايان ديني
اين جمله زيارت، برگرفته از آيه شريفه (أطيعوا اللَّه و أطيعوا الرسول و أُولي الأمر منكم)[ سوره نساء، آيه 59] است. اگر غوّاصي گوهرشناس به فحص در اعماق اقيانوس وحي و نبوّت بپردازد يا خرمن شناسي ماهر به خوشه چيني از خرمن پربركت آيات مبادرت ورزد و يا اختر شناسي صاحب نظر در انوار روايات ائمه(عليهمالسلام) جستوجو كند، پي خواهد برد كه بسياري از روايات، دعاها، زيارتها، مناجاتها، حرزها و... يا همه آنها شرح و توضيح خطوط كلّي ترسيم شده در آيات قرآن كريم است؛ زيرا يكي از شئون رسالت و به تبع آن امامت، تبيين آيات الهي است: و أنزلنا إليك الذكر لتبيّن للنّاس ما نزّل إليهم.(سوره نحل آیه44)]
اطاعت اولوا الأمر از سنخ اطاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله است؛ زيرا در اين آيه «أُولي الأمر» در كنار «الرّسول» قرار گرفته و تنها با يك فعل «أطيعوا» بيان شده است؛ يعني همان اطاعت بيقيد و شرطي كه در برابر رسول خدا لازم است، در برابر اولوا الأمر نيز لازم است. از اين رو آنها نيز بايد همانند آن حضرت، معصوم باشند تا از عصيان و نسيان مصون گردند؛ وگرنه لازم فرمان به اطاعت مطلق از كسي كه عصيان و نسيان در او راه دارد، تجويز ارتكاب گناه (حداقل در برخي موارد) است و چنين فرماني زيبنده ذات اقدس باري تعالي نيست: «لا طاعة لمن عصي اللَّه، إنّما الطّاعة للَّه و لرسوله و لولاة الأمر، و إنّما أمر اللَّه تعالي بطاعة الرسول لأنّه معصومٌ مطهّرٌ لا يأمر بمعصية و إنّما أمر بطاعة أُولي الأمر لأنّهم معصومون مطهّرون لايأمرون بمعصية»[ تفسير نور الثقلين، ج1، ص500]؛ اطاعت از كسي كه معصيت خدا ميكند، جايز نيست. همانا اطاعت (مطلق) از آنِ خدا و رسول او و واليان امر است. از آن جهت خداوند به اطاعت از رسول خود فرمان داده كه آن حضرت معصوم و مطهّر است و هرگز به معصيت امر نميكند. لزوم اطاعت از اولوا الأمر نيز از همين جهت است.
تعيين مصداق
آنچه به عنوان لزوم اطاعت اولوا الأمر و شرايط آن بيان شد، به منزله كبرايي كلّي بود كه نياز به بحث مصداقي دارد تا روشن شود كه چه كساني اولوا الأمر هستند و بايد از آنها اطاعت كرد. آيه محل بحث، مرجع تعيين مصداق را خدا و رسول معرفي كردهست؛ زيرا فرمود: اگر در چيزي اختلاف و نزاع كرديد، به خدا و پيامبر مراجعه كنيد: فإن تنازعتم في شيءٍ فردّوه إلي اللَّه و الرسول. تعيين مصاديق(أُولي الأمر) مطرح شده در آيه، يكي از بحثهاي جدّي و دامنهداري است كه نِحلههاي تفسيري، كلامي و سياسي متعدّدي را به دنبال داشته است. از اين رو مراجعه به خدا و رسول در تعيين آنها ضرورت دارد. از سوي ديگر از تقييد اطاعت پدر و مادر به عدم معصيت پروردگار متعالي و از عدم تقييد اطاعت اولوا الأمر به اين قيد، عصمت اولوا الأمر فهميده ميشود (چنان كه گذشت). با توجه به اينكه شناخت معصوم جز با معرفي و اعلان خدا و رسول او امكان ندارد، چارهاي جز مراجعه به كتاب و سنّت پيغمبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نيست و اگر به سنّت نبوي(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و گزارشهاي منسوب به اهل بيت(عليهمالسلام) با عنايت ويژه استناد شود، هر آينه، اهل استنباط آنان، به حقيقت آن دست خواهند يافت: و لو ردّوه إلي الرّسول و إلي أُولي الأمر منهم لعلمه الّذين يستنبطونه منهم. سوره نساء، آيه 83
مصداق اولوا الأمر در قرآن
آيه إنّما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهّركم تطهيراً كه به آيه تطهير مشهور شده، از عصمت گروهي به عنوان اهل البيت خبر داده است. اين عصمت از برخي شواهد داخلي آيه فهميده ميشود. پيغمبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) از راههاي گوناگون اين عنوان را بر اميرمؤمنان(عليهالسلام) فاطمه زهرا(عليهاالسلام)، امام حسن و امام حسين(عليهماالسلام) تطبيق كرده است. اين در حالي است كه هيچ يك از فرقههاي اسلامي براي غير اين خاندان، ادّعاي عصمت نكرده است.
آيه إنّما وليّكم اللَّه و رسوله والذين ءامنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة وهم راكعون ولايت به معناي سرپرستي، صاحب اختياري و اولي به تصرّف بودن را براي ذات اقدس الهي و رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) اثبات ميكند؛ زيرا «ولي» در اين آيه به صورت مطلق آمده و هيچ قيدي ندارد تا آن را بر معنايي خاص حمل كنيم؛ چنان كه آيه النّبي أولي بالمؤمنين من أنفسهم نيز همين معنا را دربردارد.
از سوي ديگر (الذين ءامنوا... ) را بر (رسوله) و (رسوله) را بر (اللَّه) عطف كرده است؛ بدون آنكه (وليّكم) تكرار شود. بنابراين، ولايتي كه اين آيه براي (الذين ءامنوا... ) اثبات ميكند، از سنخ ولايتي است كه براي خدا و رسول بيان كرده است؛ يعني سرپرستي، صاحب اختياري و اولي به تصرّف بودن.
و اگرچه (الذين ءامنوا... ) مطلق است و همه مؤمنان را شامل ميشود، ليكن قيود بعدي، محدوده آن را به گونهاي تنگ ميكند كه به يك نفر منتهي ميشود و آن، علي بن ابي طالب(عليهالسلام) است. بنابراين، اولوا الأمر، صاحب اختيار و اولي به تصرّفي كه اطاعت از او در آيه (أطيعوا اللَّه و أطيعوا الرسول و أُولي الأمر منكم) واجب شده، در درجه اوّل اميرمؤمنان(عليهالسلام) است و با ادلّه ديگر شامل معصومان ديگر ميشود؛ زيرا هرچند كه شأن نزول آيه كريمه، حضرت علي (عليهالسلام) است، ليكن بر اساس برخي ادلّه قطعي، بين آن حضرت و ساير ائمه(عليهمالسلام) در اين جهات كه به مباحث كلّي امامت و شرايط آن برميگردد، تفاوتي وجود ندارد.
مصداق «أُولي الأمر» در روايات
در برخي روايات مأثور از اهل بيت عصمت(عليهمالسلام) به صورت اجمالي آمده است، ليكن در برخي ديگر از روايات به اسم ائمه(عليهمالسلام) نيز تصريح شده است؛ مثلاً در روايتي كه جابر بن عبداللَّه انصاري از رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نقل كرده است، هر يك از ائمه(عليهمالسلام) با نام و نشان معرفي شدهاند:جابر بن عبداللَّه انصاري، صحابي جليل القدر رسول خداص ميگويد: وقتي آيه (أطيعوا اللَّه و أطيعوا... ) نازل شد، به رسول خداص عرض كردم: يا رسول اللَّه! خدا و رسولش را شناختيم، اما اولوا الأمر كه خدا اطاعت آنان را در كنار اطاعت شما قرار داده است، چه كساني هستند؟ رسول خداص فرمود: اي جابر! آنها جانشينان من هستند كه پس از من امامت و رهبري مسلمانان با آنهاست. اوّل آنان علي بن ابي طالب است، پس از او حسن، پس از او حسين، پس از او علي بن الحسين، پس از او محمد بن علي است كه در تورات به باقر معروف است و تو اي جابر! وي را خواهي ديد، وقتي او را ملاقات كردي، سلام مرا به او برسان.پس از او جعفر بن محمد، پس از او موسي بن جعفر، پس از او علي بن موسي، پس از او محمد بن علي، پس از او علي بن محمد، پس از او حسن بن علي، پس از او همنام و همكنيه من، حجّت خدا در روي زمين و بقيّة الله در ميان بندگانش، پسر حسن بن علي خواهد بود. او همان كسي است كه خداي متعالي به دست او شرق و غرب عالم را فتح ميكند و او همان كسي است كه از شيعيان و دوستانش غايب ميشود، غيبتي كه باعث ميشود تنها كساني بر امامتش باقي بمانند كه قلبشان به ايمان آزموده شده باشد. جابر گفت: يا رسول الله! آيا شيعيان در غيبتش از او بهرهمند ميگردند؟ فرمود: بلي، قسم به كسي كه مرا به نبوّت برانگيخت، از او بهرهمند ميشوند و از نور ولايتش استضائه ميكنند، همان طور كه مردم از آفتاب پشت ابر بهرهمند ميشوند. اي جابر! اين از اسرار الهي است، پس كتمانش كن و به غير اهلش نگو (تفسير نور الثقلين، ج1، ص499.
اشارات
. معناي اولوا الأمر
عنوان «امر» گاهي به معناي تدبير، اداره و پرورش صحيح مخلوقهاست و زماني به معناي ملكوت هر چيزي كه مصون از تدريج است.
به هر تقدير، استعمال اين واژه و انتساب آن به اهل بيت(عليهمالسلام) (مانند اولوا الأمر) در صورتي كه به عنوان مظهر وصف يا فعل خدا مورد توجه قرار گيرند و اذن الهي مورد غفلت نباشد، هيچ محذوري ندارد.
توحيد در طاعت
در بينش توحيدي، اطاعت بالاصاله از آنِ ذات اقدس الهي است و فرمان او مقدّم بر هر چيزي است و هرگز نميتوان براي امتثال دستور ديگران، مرتكب معصيت خدا شد: «لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق»[نهج البلاغه،حکمت165] (ولی اگر به فرمان الهي از كسي اطاعت كند، در حقيقت، پروردگار عالم را اطاعت كرده است) و بر اين اساس قرآن كريم با همه تأكيدي كه بر احترام پدر و مادر دارد، اطاعت از آنها را به عدم عصيان خدا مشروط كرده است: و إن جاهداك علي أن تشرك بي ما ليس لك به علمٌ فلا تطعهما[سوره لقمان،آیه15]. امام صادق(عليهالسلام) با استدلال به همان اصل كلّي فرمود: براي اطاعت از پدر و مادر مشرك يا ديگران، معصيت خدا مكن؛ زيرا اطاعت مخلوق همراه با معصيت خالق جايز نيست؛ هرچند كه نيكی به پدر و مادر در هر صورت لازم است.بحار ج10ص227