تفسیر شریف تسنیم

 بسم الله الرحمن الرحیم

فصل هفتم : جایگاه آرای مفسران و شأن نزول در تفسیر

در فصول پیشین جایگاه و نقش قرآن ، عقل و روایات معصومین ( علیهم السلام ) در تفسیر قرآن کریم تبیین شد . اکنون به بررسی جایگاه آرای مفسران و همچنین روایات شأن نزول در تفسیر قرآن می­پردازیم .

1-    آرای مفسران : همان گونه که در علم فقه ، آراء و فتاوی فقها برای فقه دیگر در استنباط احکام فرعی از منابع دین هیچ گونه حجیتی ندارد و تنها برای تکامل علمیِ فقیه مستنبط راهگشا و زمینه­ساز است ، آرای مفسران نیز راهگشای آشنایی با قرآن و برداشتهای تفسیری مفسر است و هیچ گونه حجیتی برای او ندارد ؛ مگر آنکه جنبه­ی روایی داشته باشد که بهبحث گذشته مرتبط می­شود .

2-    شأن نزول : بیاناتی که در شأن و سبب نزول آیات قرآن کریم آمده است چند قسم است :

الف:  بیاناتی که به صورت تاریخ است ، روایتی از معصوم ( علیهم السلام ) ، مانند این که از ابن عباس نقل شود که این آیه در چنین زمینه­ای نازل شده است . این گونه شأن نزولها مانند اقوال مفسران تنها زمینه­ساز برداشتهای تفسیری است و حجیتی ندارد ؛ البته اگر در موردی اطمینان حاصل شود ، مانند آنکه از قول ابن عباس طمأنینه پدید آید خود آن وثوق و طمأنینه معتبر است ، نه انکه صرفِ تاریخ ، اعتبار تعبدی داشته باشد ؛ برخلاف حدیث معتبر که حجیت تعبدی دارد هر چند وثوق حاصل نشود .

ب : روایات فاقد سند صحیح و معتبر . این گونه شأن نزولها گرچه بر اثر احتمال صدور آن از معصومین ( علیهم السلام ) با کلام بشری متفاوت است و باید تکریم شود ، اماّ ار نصاب لازم در حجیّت خبر برخوردار نیست .

ج : شأن نزولهایی که به صورت روایت نقل شده و دارای سند صحیح و معتبر است . این گونه روایات در تبیین شآن و یا سبب نزول آیه حجیّت دارد ، ولی همانگونه که روایات تطبیقی شمول و گستره­ی معنای آیه را محدود نمی­کند ، روایات شأن نزول نیز بیانگر مورد و مصداقی برای مفهوم کلی آیه است و هیچ­گاه مورد یک عام یا مطلق ، مخصِّص یا مقیِّد آن نیست و این گونه روایات گرچه مایه­ی کاهش عموم یا اطلاق نیست ، لیکن راهگشای خوبی برای مفسر است تا آیه را به گونه­ای تفسیر کند که با مورد خود هماهنگ و سازگار باشد .

تذکر : شأن نزولهای ویژه ، مانند آنچه در آیه­ی تطهیر ، مباهله ، ولایت و... وارد شده ، خارج از بحث است . چون روایات تطبیق ِ انحصاری و نیز احادیث شأن نزول ِ منحصر ، راجع به شخصیت حقوقی اهل ولایت و مباهله و تطهیر است ، با ارتحال اشخاص حقیقی آن ذوات ِ مقدس ، آیاتِ مزبور نخواهد مرد و از بین نخواهد رفت .

فصل هشتم: شأن نزول، فضای نزول و جو نزول قرآن

فرق شأن نزول با فضا و جو نزول در این است که شأن نزول یا سبب نزول حوادثی است که در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در محدوده‌ی حجاز یا خارج از ان رخ داده و هم‌چنین مناسبت‌ها و عواملی است که زمینه‌ساز نزول یک یا چند آیه از آیات قرآن کریم بوده است.

اما فضای نزول که مربوط به مجموع یک سوره است بررسی اوضاع عمومی، اوصاف مردمی، رخدادها و شرایط ویژه‌ای است که در مدت نزول یک سوره در حجاز و خارج آن وجود داشته است.

اما جو نزول مربوط به سراسر قرآن کریم است و مراد از آن بستر مناسب زمانی و مکانی نزول سراسر قرآن است. قرآن کریم در طی 23 سال بر قلب مطهر و گرامی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد. حوادثی که در طی سالیان نزول قرآن در حوزه‌ی اسلامی و یا خارج از قلمرو زندگی مسلمانان و حکومت اسلامی پدید آمد و شرایط و افکاری که بر آن حاکم بود و یا رخدادهایی که بر اثر نزول آیات قرآن کریم در جهان آن روز پدید آمد، جو نزول قرآن است.

راهیابی به معارف قرآن کریم تا حدودی در گرو آگاهی به شأن، فضا و جو نزول است. برای نمونه به تبیین بخشی از فضای نزول سوره مبارکه نسا بپردازیم و آن ساختار اجتماعی و مردمی جامعه‌ی حجاز در دوران نزول این سوره است:

سوره‌ی مبارکه نساء در سال سوم یا چهارم هجری در فضایی نازل شده است که جامعه‌ی حجاز از گروه‌های مردمی زیر تشکیل شده بود:

1- مشرکان مکه

2- منافقان داخلی که بیش از یک سوم مسلمانان را تشکیل می‌دادند و برای بیگانگان جاسوسی می‌کردند و در مقاطع حساس به نظام اسلامی ضربه می‌زدند.

3- یهودیان اطراف مدینه که بر اثر تمکن مالی و داشتن ثروت‌های کلان به رباخواری و صرافی اشتغال داشتند و مستمندان مدینه از آنان وام می‌گرفتند، به آنان بدهکار بودند و آنان را متمدن می‌شمردند. اینان هم با منافقان داخلی در ارتباط بودند هم با مشرکان خارجی و همواره عامل مزاحمی برای نظام اسلامی به شمار می آمدند.

4- گروه ضعیف الایمان که نه منافق بودند، نه یهودی و نه مشرک و قرآن کریم گاهی با تعبیر (الذین فی قلوبهم مرض) از آنان یاد میکند.

سوره ی نساء در چنین فضایی نازل شد و توجه به چنین فضایی، در تفسیر سوره، به ویژه آیات 17 تا 91 آن مؤثر است.

فصل نهم: شبهات نوظهور و فهم قرآن

معارف قرآن کریم که رزق معنوی انسان است، مانند رزق مادی به صورت تدریجی نازل می­شود. قرآن از این امر با تمثیل نطق کردن یاد میکند. ((و فى السماء رزقكم و ما توعدونَ فورب السماء و الأرض انه لحق مثل ما أنكم تنطقون)). زیرا نطق کردن نیز به صورت تدریجی از عقل و ذهن انسان ساطع می­شود. رزق مشترک همه­ی انسان­ها اسلام است(( ان الدين عند الله الاسلام)) و رزق تدریجی هر امت همان شریعت ومنهاج است((و لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجا)). معرفت دینی برای هر امتی به­صورت تدریجی و بر اساس سوالات و شبهات نوظهوری که برای آن امت پیش می­آید به آنان اعطا می­شود.

دانشمندان هر عصر باید به فضای علمی عصر خود آشنایی کامل داشته باشند تا در استنباط معارف دینی از قرآن و پاسخ به سوالات و شبهات عصر خود آمادگی  داشته باشند. دانشمندان هر امتی با توجه به سوالات زمان خود به استنباط معارف دین از قرآن اهتمام می­ورزیدند. شاید در حال حاضر مطالب دریافت شده از دوره­های پیشین مسأله روز ما نباشد و یا از نظرما غیرقابل قبول باشد، ولی این بدین معنی نیست که این مطالب باطل است. مانند شیر مادر که  فرد بزرگسال نسبت به آن احساس انزجار می کند ولی در کودکی همین شیر مادر سبب رشد گشته است. مثالی برای این مطلب ادعای اصحاب سکولاریزم مبنی بر این است ­که فعل پیامبران تنها در مباحث اخلاقی و اعتقادی و امور آخرت انسان­ها حجت است نه در امور مربوط به معیشت، سیاست، و اداره­ی حکومت. ادعای آنان این است که پیامبران تنها به علت اینکه ­انسان­هایی آزادی­خواه بودند، به این امور اهتمام ورزیدند و فعل و عمل آنان در این امور حجت نیست. برای پاسخ به این سوال به قرآن مراجعه می­کنیم و مشاهده می­کنیم که قرآن کریم پندار باطل سکولاریزم را نفی می­کند. برای مثال:

قرآن کریم دستور دربند کشیدن اسیران جنگی می­دهد(( فشدوا الوثاق فامنا منا بعد و اما فداء حتى تضع الحرب أوزارها))

یا در پاسخ به پیشنهاد، گرفتن فدیه برای تقویت بیت المال این مورد را رد می­کند و دستور می­دهد زمین را از خون ناپاکان سیراب کنید و اجازه ی گرفتن فدیه نمی دهد((ما كان لنبى أن يكون له أسرى حتى يثخن فى الآرض تريدون عرض الدنيا و الله يريد الآخرة و الله عزيز حكيم))

همچنين فرود آمدن كتاب آسمانى زمينه ساز خارج ساختن انسانها از ظلمتها به سوى نور و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نيز عامل اين تحول الهى معرفى شده است))كتاب أنزلناه اليك لتخرج الناس من الظلمات الى النور باذن ربهم الى صراط العزيز الحميد)) و روشن است كه خارج كردن انسانها از تيرگي­ها و نورانى كردن آنان جز با رفع شر ستمگران و نجات مظلومان ميسور نيست

فصل دهم: اوصاف قرآن در نگاه اهل عصمت 

در روايات معصومين (عليهم السلام) اوصاف فراوانى براى قرآن ذكر شده است كه به برخى از آنها اشاره مى شود:

1- اولين مهمان خداى سبحان  

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد: أنا أول وافد على العزيز الجبار يوم القيامة و كتابه و أهل بيتى (جامع أحاديث الشيعه، ج 15،ص 6). در قيامت كه همه مخلوقها به خالق باز مى گردند، اولين مهمانى كه بر خداى سبحان وارد مى شود، پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) و قرآن كريم و اهل بيت پيامبر است و چون چنين كثرت نورى با وحدت حقيقى هماهنگ است، مى توان از مجموع انوار سه گانه به نور واحد ياد كرد و گفت: اولين مهمان.

2- برترين مخلوق خداوند  

همچنين آن حضرت مى فرمايد: «قرآن كريم پس از خداى سبحان از هر چيزى برتر است. پس هر كس ‍ قرآن را بزرگ شمارد خدا را بزرگ شمرده و هر كس آن را بزرگ نشمارد، به حريم خداى سبحان استخفاف روا داشته است.» (جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 7) قرآن كريم مراحل مختلفى دارد: در مرحله نازله، عربى مبين است و در مرحله برتر، على حكيم : ((إنا جعلناه قراناً عربياً لعلكم تعقلون و إنه فى أم الكتاب لعلى حكيم)) (سوره زخرف، آيات 3 و 4) و بين اين دو مرحله نيز مراتب متوسط است. قرآن حبل پيوسته و مستحكمى است كه يك سوى آن به دست خداى سبحان و سوى ديگر آن در دست انسانهاست و تمسك و اعتصام به حبل الله مايه سعادت و سيادت دنيا و آخرت است.

3- كتاب نجات بخش  

معاذ بن حبل مى گويد: در سفرى ملازم پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) بوديم. به آن حضرت عرض كردم براى ما سخن سودمندى بگوييد. آن حضرت فرمودند: اگر زندگى سعادتمندانه، مرگ شهيدانه، نجات روز حشر، سايه روز سوزندگى و هدايت روز گمراهى مى طلبيد، به درس قرآن بپردازيد كه آن، سخن خداى رحمان و سپرى در برابر شيطان و مايه سنگينى كفه عمل در ميزان عدل است. (جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 9)

4- راهنماى بهشت  

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد: «قرآن را فرا گيريد و آن را قرائت كنيد و بدانيد كه قرآن نام شما را بلند مى كند و وسيله اى براى ياد خداست. قرآن هم ذخر (ذخيره) است و هم وزر؛ اگر امام و پيشواى انسان بود براى او ذخيره نيكويى است و اگر كسى خود را امام و پيشواى قرآن قرار داد، قرآن بار سنگينى بر دوش او خواهد بود و او را از پشت به دوزخ مى افكند.» (جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 9) حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) نيز درباره قرآن مى فرمايد: «هر كس ‍ قرآن را در پيش روى خود قرار داد، قائد او به سوى بهشت خواهد بود و هر كس آن را به پشت سر افكند، سائق او به سوى دوزخ خواهد بود.» (بحار، ج 89، ص 17)

5- راه ربانى شدن انسان  

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد: ما من مؤمن، ذكر أو أنثى، حر أو مملوك الا و لله عليه حق واجب: أن يتعلم من القرآن و يتفقه فيه. ثم قرء هذه الآية: ((و لكن كونوا ربانيين بما كنتم تعلمون الكتاب))(سوره آل عمران، آيه 79) (جامع اءحاديث الشيعه، ج 15، ص 9) ؛ حق خداى سبحان بر همگان اين است كه قرآن را فقيهانه فرا گيرند؛ زيرا قرآن كريم انسانها را به ربانى شدن فرا مى خواند و راه آن را نيز فراگيرى قرآن مى داند.

عالم ربانى كسى است كه هم پيوندى مستحكم با رب العالمين داشته باشد و هم انسانها را به خوبى بپروراند و گفتار امامان معصوم (عليهم السلام): فنحن العلماء و شيعتنا المتعلمون(اصول كافى، ج 1، ص 34) نيز براى تبيين مصداق كامل عالم ربانى است.

6- عامل صعود بهشتيان  

 مردى از حضرت سجاد (عليه السلام) سؤالاتى كرد و آن حضرت به آنها پاسخ داد. آن مرد به فكر طرح پرسش جديد افتاد، امام سجاد (عليه السلام) فرمودند: در انجيل آمده است: تا به آموخته هاى پيشين خود عمل نكرده ايد، دانش جديد مطلبيد (زيرا معلوم مى شود علم را براى عمل نمى خواهيد و) علمى كه براى عمل نباشد عامل دورى از خداست. آنگاه فرمود: خداوند بهشت را با دست خود، خشتى از طلا و خشتى و از نقره آفريد و ملات آن را مشك و خاك آن را زعفران و ريگ آن را لؤلؤ قرار داد و درجات بهشت را به اندازه آيات قرآن قرار داد. پس كسى كه (در دنيا) قرآن خواند، خداوند به او مى فرمايد: بخوان و بالا برو و كسى كه از آنان (اهل قرآن) وارد بهشت شد، هيچ كس در درجه بهشت از او برتر نخواهد بود، مگر پيامبران و صديقان. (جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 15)

 حفص مى گويد: «حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) به مردى فرمودند: آيا بقاى در دنيا را دوست مى دارى؟ آن شخص كه از تربيت شدگان مكتب امامت بود، عرض كرد: آرى آن حضرت پرسيدند: چرا؟ عرض كرد: براى آن كه به قرائت سوره محبوب خود، (قل هو الله أحد) بپردازم. امام كاظم (عليه السلام) پس از لحظه اى سكوت فرمودند: ای حفص! اگر از شيعيان ما، كسى قرآن را به خوبى فرا نگرفته باشد (چون به حقيقت آن ايمان دارد) در جهان برزخ، قرآن به او تعليم داده مى شود تا خداى سبحان با معرفت قرآن بر درجات او بيفزايد؛ زيرا درجات قرآن به اندازه آيات قرآن است. به قارى گفته مى شود: بخوان و بالا برو. او نيز مى خواند و بالا مى رود.

(صعود در درجات بهشت پاداش قرائت در عالم آخرت نيست؛ زيرا در عالم برزخ، تكليف و عمل مكلفانه كه جزا را به همراه داشته باشد نيست، بلكه صعود بهشتيان در درجات بهشت، همان ظهور انس با قرآن در دنياست.

حفص مى گويد: در خوف و رجا كسى را همتاى موسى بن جعفر (عليه السلام) نيافتم و قرائت او با حزن آميخته بود هنگامى كه قرآن را قرائت مى كرد گويا با كسى سخن مى گفت»(جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 15) و اين ويژگى تلاوت متدبرانه است كه قارى متدبر خود را گاهى مخاطب خداوند مى يابد.

7- درجه اى از نبوت 
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد: آن كس كه قرآن را قرائت كند، گويا نبوت در جان او ادراج شده است، گرچه او وحيى دريافت نمى كند. (جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 17) قرائت قرآن شرايط خاصى دارد كه با رعايت آنها چنين آثارى مترتب خواهد شد؛ چنانكه قرائت در آياتى مانند «اقرء باسم ربك الذى خلق» و «اقرء و ربك الأكرم» (سوره علق، آيات 1 و 3) نيز خواندن صرف نيست.
8- عامل نورانيت 
ابوذر (رضوان الله عليه) از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) درخواست نصيحت كرد. آن حضرت فرمودند: تو را به تقواى الهى كه سرآمد همه امور است سفارش مى كنم. ابوذر گفت: بيش از مرا نصيحت كنيد. آن حضرت فرمودند: بر تو باد به تلاوت قرآن و كثرت ياد خدا؛ زيرا تلاوت قرآن، عامل ياد تو در ملكوت و مايه نورانى شدن تو در زمين است (جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 19) قرآن كه خود ذكر خداست و يكى از القاب آن نيز ذكراست پيروان خود را در ملكوت بلند آوازه و در زمين نورانى مى كند.
مطلوبيت تلاوت قرآن محدود به پنجاه آيه در روز نيست و آنچه در برخى روايات آمده كه در هر روز پنجاه آيه تلاوت كنيد بيان حد نهايى نيست؛ زيرا دست كم قرائت پنجاه آيه پس از نماز صبح مطلوب است.
9- راه دستيابى به ثواب شاكران 
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد: اگر اشتغال به قرائت قرآن، بنده مؤمن را از بازگويى خواسته هايش در پيشگاه الهى باز دارد، خداى سبحان، بدون درخواست، بهترين ثواب شاكران را به چنين بنده اى عطا مى كند. (جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 21)
10- عامل حشر با پيامبران 
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد: گرامى ترين بندگان خدا پس از پيامبران دانشمندان هستند و سپس حاملان قرآن. عالمان و حاملان علم و عمل قرآن به گونه پيامبران از دنيا رخت بر مى بندند و حشر آنان و عبورشان از صراط همراه پيامبران خواهد بود و از ثواب انبيا بهره مند مى شوند. پس خوشا به حال جويندگان علم و حاملان قرآن كه از كرامت و شرف الهى برخوردارند. (جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 24)
11- مايه خرمى دلها 
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد: قرآن را فرا گيريد كه آن نيكوترين سخن است و به فهم عميق آن دست يابيد كه آن مايه خرمى دلهاست و از نور آن شفا بجوييد كه آن شفاى بيماريهاى روحى است و آن را نيكو تلاوت كنيد كه سودمندترين قصه هاست و كسى كه به علم خويش عمل نكند، همانند نادان سرگردانى است كه به هوش نمى گرايد و چون عالم است، حجت بر او گرانتر و حسرت او افزونتر و ملامت او در پيشگاه خداى سبحان بيشتر است. (نهج البلاغه، خطبه 110، بند 6)
از قرار گرفتن شفا در نور قرآن بر مى آيد كه جهل به قرآن نيز مانند به كار نبستن آن، بيمارى است؛ جهل مانند رذايل اخلاقى ديگر، از بيماريهاى قلبى است و قرآن كريم شفاى اين دردهاست.
قرآن كريم در كلام حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) به عنوان أحسن الحديث و أنفع القصص معرفى و به نيكو تلاوت كردن آن، سفارش شده است. مراد از تلاوت نيكو، تنها آهنگ خوب نيست. فهم درست قرآن و عمل به آن نيز از مدارج تلاوت نيكوست؛ زيرا اميرالمؤمنين (عليه السلام) در ادامه سخن خود مى فرمايد: عالم بى عمل همانند جاهل سرگردانى است كه از جهل خود به هوش نمى گرايد و علم حجتى عليه عالم بى عمل و مايه حسرت و ملامت او نزد خداى سبحان خواهد بود. البته ترتيل و شمرده و با تأنى تلاوت كردن و حدود تجويد را رعايت كردن، فيض خاص ‍ تلاوت نيكو را به همراه دارد.
12- درياى بى كران معرفت 
همچنين اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد: خداى سبحان كتابى آسمانى بر پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرو فرستاد و آن، نورى است كه خاموشى ندارد و چراغى است كه افروختگى آن زوال ناپذير است و دريايى ژرف است كه قعر آن به چنگ ادراك آدمى (بشر عادى) نمى افتد و راهى است كه در آن گمراهى نيست و شعاعى است كه روشنى آن تيرگى نگيرد... خداوند آن را فرونشاننده تشنگى علمى دانشمندان و خرمى دلهاى فقيهان و راه روشن سالكان صالح قرار داد. قرآن كريم دارويى است كه پس از آن، بيمارى نمى ماند و نورى است كه هيچ گونه تيرگى در آن نيست و ريسمانى است كه دستگيره آن مطمئن و پناهگاهى است كه قله بلند آن مانع دشمن است.(نهج البلاغه، خطبه 198، بند 25)
13- يگانه عامل توانگرى
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد: قرآن مايه توانگرى است كه جز در آن توانگرى يافت نشود و هيچ فقرى نيز پس از آن نيست. (جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 7) همچنين آن حضرت مى فرمايد: كسى كه قرآن تلاوت كند و آنگاه بپندارد بهره ديگران از او بيشتر است، او آنچه را خدا بزرگ شمرده (قرآن) حقير پنداشته و آنچه را خدا حقير دانسته (دنيا) او بزرگ پنداشته است. (جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 16)
نيز مى فرمايد: براى حاملان قرآن سزاوار نيست كه بهره ديگران را برتر از بهره قرآنى بدانند؛ زيرا اگر آدمى مالك سراسر گيتى نيز باشد، قرآن بر هر چه دارد برتر است. (جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 26)

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها تفسیر شریف تسنیم