معاد در قرآن(نشریه هادی شماره های 70، 71 و 72)
- توضیحات
- دسته: مقالات
- منتشر شده در 18 تیر 1394
- نوشته شده توسط مهدی جلیلی
- بازدید: 1277
بسم الله الرحمن الرحیم
امير مؤمنان (عليهالسلام) هر شب پس از فريضه عشا با صداي رسا به نمازگزاران ميفرمود: «تجهّزوا رحمكم اللّه»؛ بار سفر را ببنديد، ره توشه برگيريد، مسافرت نزديك است. ياد مرگ، توشه برگرفتن و استغفار هميشگي داشتن از سفارشها و آموزشهاي قرآن كريم است: (فأنّي لهم إذا جاءتهم ذكراهم فاعلم أنّه لا إله إلّا اللّه و استغفِر لذنبك و للمؤمنين و المؤمنات و اللّه يعلم متقلّبكم و مثواكم).
پس از آن كه قيامت بيايد در آن حال تذكر و پند، آنان را چه سود خواهد بخشيد، هيچ خدايي جز خداي يكتا نيست و تو بر گناه خود و براي مردان و زنان باايمان آمرزش طلب كن، و بدان كه خدا محلّ انتقال شما به عالم آخرت و مسكن هميشگي شما را ميداند. در آيه ديگر فرمود: (إذا جاء نصر اللّه و الفتح و رأيت النّاس يدخلون في دين اللّه أفواجاً فسبّح بحمد ربّك و استغْفِره إنّه كان توّاباً)؛ چون هنگام فتح و پيروزي خدا فرا رسد، و در آن روز مردم را بنگري كه فوج فوج به دين خدا داخل ميشوند، در آن هنگام خداي خود را حمد و ستايش كن و پاك و منزّه دان و از او آمرزش طلب كن كه او خدايي است بسيار توبه پذير. در اين آيات، خداي سبحان به زبان اثبات همه را متوجّه آخرت ساخته و با لسان سلب فرموده است: (... و لا تطع مَن أغفلنا قلبَه عن ذكرنا و اتّبع هواه و كان أمرهُ فُرُطاً و قل الحقّ من ربّكم فمن شاء فليُؤمنْ و من شاءَ فليكفُرْ إنّا أعتدنا للظّالمين ناراً أحاط بهم سرادقها وإنْ يستغيثوا يُغاثوا بماءٍِ كالمُهلِ يشوي الوجوه بئسَ الشّراب و ساءَت مرتفقاً)؛ اي پيامبر هرگز از آنان كه تابع هواي نفس خود شدند و به تبهكاري پرداختند پيروي مكن و بگو دين حق همان است كه از جانب پروردگار شما آمد. پس هر كه ميخواهد ايمان آرد و هر كه ميخواهد كافر شود. ما براي كافران ستمكار آتشي مهيّا ساخته ايم كه شعله هاي آن مانند خيمههاي بزرگ گرد آنان احاطه كند و اگر از شدّت عطش شربت آبي درخواست كنند، آبي بسان مس گداخته به آنان دهند كه چهرهها را بسوزاند. آن آب بسيار بد شربتي و آن دوزخ بسيار بدآسايشگاهي است..
علت كفر به معاد
از نظر قرآن علت عدم اعتقاد به معاد چند چيز است: يكي شبهه علمي است و ديگري شهوت عملي؛ شبهه علمي آن است كه چگونه خداوند اجزاي پراكنده را دوباره جمع ميكند و به آنها حيات ميبخشد. انسان وقتي مرد ذرّات بدنش در سرتاسر زمين پراكنده و گم خواهد شد: (و كانوا يقولون أإذا متنا و كُنّا تراباً و عظاماً أإنّا لمبعوثون أوَ آباؤُنا الأوّلون). خداوند در پاسخ چنين شبههاي ميفرمايد: ما به اين كار توانمنديم نه تنها استخوانها (عظام) را كه قسمت مهم بدن را تشكيل ميدهد برميگردانيم، بلكه خطوط ظريف سرانگشتان را نيز به حالت اوّل باز ميگردانيم. خدايي كه اوّلين بار آنان را آفريد خلقت دوباره آنها براي او سهل است: (بلي قادرين علي أنْ نُسوّي بَنانهُ)؛ اينان مي پندارند ما ديگر بار استخوانهاي پوسيده آنان را جمع نميكنيم، آري ما قادريم حتّي سر انگشت آنان را با همه ويژگيهايش دوباره درست كنيم..
شهوت عملي آن است كه اندوختههاي علمي را ناديده انگارد و با علم به حقّانيت معاد و قيامت عملا ً دست به شهوتراني و هواپرستي بزند و از مصاديق (أَفرأَيت مَنِ اتّخذ إلهَه هواه و أضلّه اللّه علي علم)باشد. وقتي شهوت جلو علم را گرفت بسان دانشي ميماند كه در متون كتابها مدفون است. چنين دانشي نجات دهنده شخص نخواهد بود. قرآن نيز چنين انسانهايي را رويگردان از هدايت ميداند. سرنوشت چنين انسانهايي را شيطان رقم ميزند؛ يعني كساني كه متاع آخرت را به كالاي فرموده چند روزه دنياي كم ارزش فروختند: (أولئك الّذين اشتروُا الحَياةَ الدّنيا بالآخرة) و كساني كه هدايت را به گمراهي معامله كردند: (أولئك الّذين اشترُوا الضّلالة بالهدي فما رَبِحَتْ تجارتُهم و ماكانوا مُهتدين)؛ ايشان گمراهي را به جاي راه راست خريدند. البته چنين تجارتي سود نخواهد كرد..
خداي سبحان در عين آن كه بخشنده، رؤوف، مهربان، بخشايشگر و پرورش دهنده جهانيان است مالكيت آنان را نيز برعهده دارد : (الحمد للّه ربّ العالمين الرّحمن الرّحيم مالك يوم الدّين) وكسي نخواهد توانست از تحت مالكيت او خارج شود. او از همه اشخاص حساب رسي ميكند. او ميخواهد انسانها بين خوف و رجا باشند. بيم و اميد است كه انسان را شكوفا ميسازد، پرورش نيكو ميدهد و نخل او را به ثمر مينشاند. از اين رو گاهي تشويق و ترحيب و گاهي ترهيب و تخويف ميكند: (أمّن هو قانت آناءَ اللّيل ساجداً و قائماً يحذر الآخرة ويرجوا رحمة ربّه)؛ آيا كسي كه شب را به طاعت خدا به سجود و قيام ميپردازد و از پايان كار خود ترسان و به رحمت الهي اميدوار است با آن كس كه به كفر مشغول است يكسان است؟ هرگز يكسان نيست. تنها خردمندان متذكّر اين مطلبند: (إنّما يتذكّر أولوا الألباب)..
انسان هرگز نميتواند بدون مراقبت دقيق در اعمال، به پايان كار خويش اميدوار باشد؛ زيرا اگر مراقب آنها نباشد چه بسا در لحظاتي از عمر ايمان وي تباه گردد و چه بسا بر اثر بيداري و هشياري در لحظاتي از آن بتواند همه لغزشهاي احتمالي خود را ترميم كند. پس بايد به عاقبت كار خويش بينديشد و به رحمت او هم اميدوار باشد. به ويژه اخلاص در عمل، انسان را نجات ميدهد؛ زيرا اخلاص اكسير اعظم است، حتي دشمن قسم خورده انسان، يعني شيطان براي اخلاص ورزان حساب ويژه باز كرده و آنان را از جرگه گمراهان و فريب خوردگان بيرون برده است: (قال فبعزّتكَ لأُغوِينّهم أجمعين إلّا عبادك منهم المخلَصين)؛ به عزّت و جلال تو سوگند كه همه خلق را گمراه خواهم كرد، مگر خاصان از بندگانت كه دل از غير بريدند و براي تو خالص شدند. شيطان غير مخلَصين را ميتواند در حزب و دسته خود قرار دهد: (استحوذ عليهم الشّيطان فَأَنسهُم ذِكرَ اللّه أولئك حزب الشيطان ألا إنّ حزب الشيطان هم الخاسرون)؛ شيطان بر دل آنان سخت احاطه كرده كه فكر و ذكر خدا را به كلّي از دلشان برده است. آنان حزب شيطانند. اي مردم آگاه باشيد كه حزب شيطان به حقيقت زيانكاران جهانند.
نتيجه اين كه، شيطان نخست درباره معاد شبهه علمي ايجاد ميكند، بعد آن را صورت برهان ميبخشد و پس از تثبيت آن، در عمل وسوسه و اخلال ميكند و به تدريج انسان را به شهوتهاي عملي ميكشاند. وي برنامه گمراه كننده خود را چنين اعلام داشته است :(و قال لأتّخذنّ من عبادك نصيباً مفروضاً و لأُضِلّنّهم و لأمنّينّهم و لآمرنّهم فلَيُبتّكنّ آذان الأنعام و لآمرنّهم فَلَيُغيّرنّ خلق اللّه و منْ يتّخذ الشّيطانَ وليّاً من دون اللّه فقد خسِر خسراناً مبيناً يَعدِهم ويمنّيهم و ما يعدهم الشّيطانُ إلّا غروراً أولئك مأواهم جهنّم و لا يجدون عنها مَحيصاً) شيطان به خدا گفت: من بخشي از بندگان تو را زير بار طاعت خود كشيده سخت گمراه ميكنم. آنان را به آرزوهاي دور و دراز درافكنم و به آنان دستور دهم تا گوش حيوانات ببرند، و امر كنم تا خلقت خدا را تغيير دهند، كتاب و احكام خدا را به دلخواه خود تأويل و تبديل كنند، و هر كس كه شيطان را دوست دارد، و او را سرپرست خود قرار دهد نه خداي خود را، سخت زيان كرده است؛ زياني كه بر هر خردمندي كاملا ً آشكار است. شيطان انسان را بسيار وعده دهد و آرزومند و اميدوار كند، ولي وعده و نويد شيطان به جز غرور و فريب خلق نيست. جهنّم منزلگاه شيطان و پيروان اوست و از آن گريزگاهي نخواهند يافت.
نقش ياد معاد در اخلاق
صفات برجسته اخلاق در كنار ياد معاد و تذكر قيامت به كمال لازم ميرسد؛ زيرا ياد مرگ، و عذاب قيامت انسان را دل شكسته و قلب او را خاشع ميسازد. قرآن كريم ميفرمايد:
(و استعينوا بالصّبر و الصّلاة و إنّها لكبيرة إلّا علي الخاشعين الّذين يظنّون أنّهم ملاقوا ربّهم و أنّهم إليه راجعون)؛ از خدا ياري خواهيد و در كارها صابر و شكيبا باشيد و نماز به جاي آوريد، كه نماز سخت مهمّ و بزرگ و كاري دشوار است، مگر بر خداپرستان؛ آن كساني كه ميدانند (نه اين كه گمان داشته باشند) كه در پيشگاه پروردگار حاضر خواهند شد و به درگاه عزّتش رجوع خواهند كرد. ياد مرگ و عذاب آنان را خاشع و خاكسار ميسازد. اين مسأله يقيني است و هيچ شك و گماني در آن راه ندارد. بديهي است كسي كه به چيزي گمان داشته باشد سبب خشوع او نخواهد شد. گرچه ميتوان گفت مرگ، احتضار و قيامت آن قدر دردناك است كه ظنّ و گمان بلكه احتمال آن نيز كه ادراكي ضعيف است براي خشوع و خاكساري انسان كافي است؛ يعني خود ظنّ و احتمال گرچه ضعيف است، ولي مظنون، و محتمَل قوي است.
صفت ديگر نمازگزار تصديق روز قيامت است؛ چنان كه فرمود: نمازگراران حقيقي كساني هستند كه اين ويژگيها را داشته باشند؛ (الّذين هم علي صلاتهم دائمون و الّذين في أموالهم حق معلوم للسّائل و المحروم و الّذين يُصدّقون بيَوم الدّين و الّذين هم من عذاب ربّهم مُشفقون إنّ عذاب ربّهم غيرُمأمون)؛ آنان كه در نماز و طاعت الهي عمر ميگذرانند و آنان كه در مال و دارايي آنها حقّي معين و معلوم است، تا به فقيران سائل و تهيدستان آبرومند محروم برسد و آنان كه روز قيامت و جزا را تصديق كنند و آنان كه از قهر و عذاب خداي خويش ترسانند، كه از عذاب خدا هيچ كس بيسبب ايمن نتواند بود... .
چون ياد معاد هم از زدودن شبهه علمي و هم در غبارروبي شهوت عملي سهم بسزايي دارد سرانجامِ بسياري از مباحث قرآن به ياد مرگ و تذكر قيامت پايان ميپذيرد. قرآن بر اين مسأله چنان پاي ميفشارد كه گاهي با سوگند، بر آن تأكيد ميورزد: (زعم الّذين كفروا أنْ لن يُبعَثوا قل بلي و ربّي لتُبعثُنّ ثم لَتُنَبَّؤُنَّ بما عملتم و ذلك علي اللّه يسير ...)؛ كافران گمان كردند كه هرگز پس از مرگ برانگيخته نميشوند. اي رسول ما به آنان بگو به خداي من سوگند كه البتّه برانگيخته ميشويد و سپس به اعمال خود آگاه ميگرديد و اين بر خدا بسيار آسان است.یاد آرید روزی را كه خداوند همه شما را به عرصه قيامت جمع ميكند و آن روز، روز غبن و پشيماني بدكاران است و هر كه به خدا ايمان آرد و نيكوكار شود خدا گناهش بپوشد و در باغهايي كه زير درختانش نهرها جاري است داخل گرداند كه در آن بهشتِ جاودانْ متنعّم باشند و اين در حقيقت رستگاري بزرگ خواهد بود و آنان كه كافر شده و آيات ما را تكذيب كردند اهل آتش دوزخ و در آن جاويدانند و آن جا بسيار بدمنزلگاهي است. البته در تحليل نهايي معلوم ميشود علّت همه ناباوريها به قيامت و معاد آن است كه در حقيقت خداوند را آن گونه كه بايد بشناسند نشناختند: (و ما قدروا اللّه حقَّ قدره) ؛ زيرا معاد همان رجوع به مبدأ است؛ اگر كسي مبدأ فاعلي جهان، يعني خداي سبحان را به خوبي بشناسد و به اسماي حسنا و صفات عُلياي وي آشنا باشد حتماً معاد را باور خواهد داشت.