تفسیر شریف تسنیم سوره بقره (نشریه هادی شماره 109)
- توضیحات
- دسته: مقالات
- منتشر شده در 01 مرداد 1398
- نوشته شده توسط مصطفی حسینی کوپایی
- بازدید: 677
آیه 75- افتطمعون ان يؤمنوا لكم وقد كان فريق منهم يسمعون كلام اللّه ثمّ يحرّفونه من بعد ما عقلوه وهم يعلمون
تناسب آیات و فضای نزول
مومنان به ایمان داشتن یهودیان علاقه شدید داشتند. کسی که به چیزی علاقه شدید دارد، در صورت عدم دریافت و رسیدن به خواسته خود، دچار غم شدید میشود و نیاز به دلداری دارد. خداوند در آیات قبل ویژگی یهودیان را بیان میکند. و به مومنان این گونه تسلی میدهد که افرادی که این ویژگیها را دارند نباید به ایمان آوردن آنها زیاد امید بست. درباره فضای نزول این آیه مواردی بیان شده است که در اینجا بیان میگردد.
1. رسول اكرم صلى الله عليه و آله و مؤ منان به وى، به ايمان آوردن يهودى هاى معاصر نزول قرآن علاقمند بودند؛ چون برخلاف مشركان، اهل كتاب و شريعت بودند. 2. انصار بر اثر هم سوگند بودن، هم پيمان بودن، هم شير بودن و... با يهوديان معاصر به ايمان آوردن آنان علاقمند بودند. 3. عدّه اى از تبار هفتاد نفرى كه موساى كليم عليه السلام را همراهى مى كردند و كلام خدا را شنيدند و آن را تحريف كردند، در محضر رسول اكرم صلى الله عليه و آله بودند؛ از اين رو ايمان آوردن آنها مورد علاقه بود. 4. ايمان آوردن علماى يهود كه گرفتار تحريف حلال و حرام بودند، مورد علاقه بود؛ زيرا اينان اگر مؤمن مى شدند، ديگر يهوديان به آنها اقتدا مى كردند
قطع امید از یهود عصر نزول
برای ایمان به حق دو راه وجود دارد.1-یا انسان از قلب پاک برخوردار باشد و این قلب پاک سبب هدایت انسان به صراط مستقیم گردد. 2-انسان گوش شنوا دارا باشد و این گوش شنوا سبب دریافت معارف و راهیابی انسان گردد. یهود عصر نزول هیچکدام از این دو مورد را نداشتند.
نفی ارشادی طمع ممدوح
طمع گاهی ممدوح است و زمانی مبغوض. اگر متعلق طمع مورد ترغیب باشد، طمع ممدوح و اگر متعلق، منفور باشد، طمع مبغوض است. در این جا طمع ممدوح بوده، ولی به خاطر بیاثر بودن آن، نفی شده است. یهودیان از لحاظ اندیشه دچار حسگرایی بوده و از لحاظ انگیزه دچار حسگرایی قومی بودند. این دو ویژگی سبب گردید که هدایت و راهیابی آنها به صراط مستقیم با مشکل مواجه گردد.
سر دستور پروردگار به عدم طمع به هدایت یهودیان نیز، اهل تحریف بودن آنان است. زیرا آنان یا خود اهل تحریف هستند یا از نسل اهل تحریف میباشند.
دعوت بصیرانه
علاقه تعدادی از مسلمانان به یهودیان سبب ایجاد حالت روانی در آنها و طمع شدید به هدایت یهودیان شده بود. خداوند در این آیه در پی آن است که این حالت را از میان برده و نه مسلمانان را از هدایت یهودیان مایوس کرده و نه طمع به هدایت را برای آنها ایجاد کند و حالت سومی را پدید آورد، یعنی اصل امید به هدایت بدون طمع
گروه تحریف گر
این گروه ممکن است یهودیان زمان حضرت موسی بوده و یا یهودیان زمان پیامبر باشند. هر کس که آیات الهی را تحریف کند، مصداق این آیه قرار میگیرد. تباهی در دین آثار خطرناکی دارد. اعمال و رفتار یهودیان سبب ایجاد نسلی گردید که قرآن کریم مومنان را از طمع در ایمان آنها بر حذر میدارد. تعبیر « فریق منهم» بیانگر این نکته است که همهی یهودیان گرفتار گناه تحریف نبودند.
آیه 76- و اذا لقوا الّذين امنوا قالوا امنّا و اذا خلا بعضهم الى بعض قالوا اتحدّثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجّوكم به عند ربّكم افلا تعقلون
آیه 77- اولا يعلمون انّ اللّه يعلم ما يسرّون وما يعلنون
علل روانی نفاق
برای نفاق علل فراوان منطقی و روانی قابل طرح است . بعضی از اسباب روانی نفاق را میتوان در ضعف ارادهی منافق یا قوت دسیسه او جستجو کرد؛ گاهی ضعف تصمیم و فرسودگی عزم باعث میشود که چنین انسان ضعیف العزمی در دیدار با هر گروه برابر میل آنان سخن بگوید و گرایش منافقانهی خویش را به گزارش بگذارد. نفاق برخاسته از ضعف اراده، برای مصون بودن از ضرر احتمالی طرف مقابل است و نفاق نشأت گرفته از قوت نیرنگ برای استعمار، استثمار, استعباد و بلکه استحمار طرف مقابل است .
منشأ کتمان حق
منشأ کتمان حق هنگام دیدار با مؤمنان امور فراوانی است که برخی از آنها را میتوان پرهیز از قراردادن دستاویز و بهانه در اختیار مسلمانان دانست و بعضی از آنها تعمیه و پوشاندن راز و رمز بر خدای سبحان تلقی کرد ؛ هر چند ممکن است بعضی افراد در مکتوم نگه داشتن اسرار مکتب یهود به هر دو انگیزه مبتلا بوده باشند.
معیار ارزش از نظر حسگرایان یهود
حس گرایان یهود به استناد بینش مادی و تجربی و تدوین اصول ارزشی براساس دانش حسی و علم تجربی برای چیزی ارزش قائل بودند که پشتوانه و پشتیبان حسی و تجربی داشته باشد. آنان کاری را که فاقد پشتوانه حسی باشد بی ارزش و منشا چنین کاری را سفاهت و بی خردی میدانستند ؛ از این رو نسبت به کسانی که در دیدار با مسلمانان اظهار ایمان میکردند و برخی از مطالب حق و مکتوم یهود را آشکار میساختند موضعگیری کرده آنان را تَسفِیه و کار آنها را نابخردانه اعلام میداشتند.
شیوه ی رفتار با منافقان
اولاً : سنت و سیرت رسول اکرم برای همه مکلفان تا قیامت حجت بالغ الهی و اسوهی دینی است،
ثانیاً : خطوط کلی کتاب و سنت بر این است که اگر کسی در حوزهی اسلامی منافقانه به سر میبرد مادامی که ضرر نفاق او به غیر وی سرایت نمیکند، میتوان با اغماض با او رفتار و به افشای اجمالی، نه تفصیلی و به امر به معروف و نهی از منکر بسنده کرد .
آيه 78 و 79 سوره بقره -و منهم امّيّون لا يعلمون الكتاب الا امانىّ و ان هم الا يظنّون فويل للّذين يكتبون الكتاب بايديهم ثمّ يقولون هذا من عند اللّه ليشتروا به ثمنا قليلا فويل لهم ممّا كتبت ايديهم و ويل لهم ممّا يكسبون
با دقت در آيه فوق سوالات زير در ذهن متواتر مي گردد که پاسخ اجمالي براي هر سوال از کل تفسير آيه فوق ذکر ميگردد(انشالله)
1- امّيّون به چه معناست و ریشه لغوی آن چیست.
اميّون جمع اءمّى به معناى منسوب به اءمّ (مادر) يا اءمّ القرى يا اءمثة العرب يا امّت به معناى خلقت است و در صورتى كه منسوب به اءمّ به معناى مادر باشد، كنايه از مكتب نرفتن شخص امى و عدم قدرت وى بر كتابت است.
2- امانىّ در اين آيه به چه معناست و ناظر به کدام پندار يهودیان میباشد.
اين واژه جمع اءمنيّة و اصل امنيّة اءمنوية بر وزن اءفعولة و به معناى آرزو(621) و در اصل از منى يمنى منياً به معناى تقدير و اندازه گيرى است كه وقتى هيئت تفعّل مى پذيرد (تمنّى الشى ء)، به معناى آرزو كردن مى آيد.
یکی از خصوصیتهای افراد یهود این بود که آگاهی به کتاب نازل شده از طرف خداوند نداشتند و تنها با خرافات و آزوهایی همچون شفاعت نیاکان و عدم ورود به جهنم به آینده مینگریستند که خداوند در اینجا خط بطلان به روی آن میکشد.
3- ويل به چه معناست و در اين آيه اختصاصا چه مفهومی دارد.
(ويل ) مصدرى است كه از لفظ خودش فعلى ندارد (نظير ويح و ويه و تثنيه و جمع سالم بسته نمى شود و تنها به صورت ويلة و ويلات تغيير مى يابد و غالباً براى اظهار حزن، اندوه، حسرت، فضاحت و رسوايى، شدّت بدى يك چيز و هلاكت به كار مى رود.
در آيه مورد بحث به معاى هلاكت و عذاب سخت است.
4- با توجه به اين دو آيه و آيات قبل چه برداشتی از قوم بنی اسرائيل در ذهن ايجاد میگردد.
بنى اسرائيل يا مقلّدان نادانند يا دين شناسان بى دين ؛ عوام اين قوم، جز احاديث مجعول و كتاب محرّف چيزى نمى دانند و عالمان دين شناس آنان نيز غير از تحريف و دين فروشى هنر ديگرى ندارند. پس چگونه مى توان به حق پذيرى آنها اميد بست و از آنان توقّع ايمان داشت
5- تکرار سه بار کلمه ويل در آيه فوق بيانگر چيست.
تكرار سه باره كلمه (ويل ) در يك آيه، دليل بر اين است كه تحريف از معاصى بسيار بزرگ و نابخشودنى است ؛ اين گونه تهديدى كه درباره عالمان تحريف گر وارد شده، در كمتر آيه اى مشاهده مى شود؛ در بعضى موارد خداى سبحان، معصيت بزرگى را ذكر كرده، در پايان آيه، وعيد به دوزخ و مانند آن مى دهد، ليكن در برخى موارد كه معصيت، بسيار مهم است، مانند معصيتى كه اصل دين را به خطر مى افكند، نظير محل بحث، سخن را با ذكر عذاب آغاز مى كند و با آهنگ كوبنده اى مى فرمايد: پس واى بر آنها كه نوشته اى با دست خود مى نويسند... پس واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و واى بر آنان....
6- دليل کم شمردن مطاع دنيا در آیه مذکور چيست.
جمله (ليشتروابه...) دليل بر اين است كه آنان از عمل تحريف و افتراى به دين، هدفى جز فروش دين وبه دست آوردن متاع دنيا نداشته و ندارند؛ چنان كه مقصود از (ثمناً قليلاً) اين نيست كه متاع اندكى به عنوان ثمن اين كالا يا مزد اين كار به دست مى آورند، بلكه كنايه از آن است كه اساساً متاع دنيا اندك است ؛ پس اگر همه دنيا را هم در برابر دين فروشى بگيرند، باز هم كم است ؛ بر همين اساس و به جهت خسارت بار بودن اين تجارت است كه در ادامه آيه مى فرمايد: پس واى بر آنان از آنچه در اين معامله، كسب كرده اند؛ يعنى عذاب بسيار سختى در انتظار منحرفان محرّف و مفتريان دين فروش است.
7- با توجه به آيات فوق اصل تقليد چگونه توجيه میگردد.
رجوع جاهل به عالم و كارشناس دينى در مسائل دين، براساس اصل عقلايى رجوع به اهل خبره است و قرآن كريم نيز آن را تاءييد مى كند: (فسئلوا اءهل الذّكر إ ن كنتم لا تعلمون (، ليكن بايد آن عالم خبره از اعتبار و وثاقت لازم برخوردار باشد. در غير اين صورت، بر رجوع كنندگان و مقلّدان است كه تحقيق و تبيين لازم را اعمال كنند: (إ ن جاءكم فاسق بنباء فتبيّنوا(تا عالمان سوء، اءمانىّ و امور جعلى و خلاف واقع را بر آنان تحميل نكنند.