سلام علی آل یاسین...!(228)

                                                                       مقدمه نشریه هادی شماره 69

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و ...

و حملة كتاب الله؛

و حاملان كتاب خدا

قسمت دوم:

حرمت حمل و ارج آن به لحاظ محمول است؛ اگر محمول، وزر، خطا، نمّامي و سخن چيني باشد، حمل آنها نيز مذموم است؛ و اگر محمول، معرفت، صواب و حكمت باشد، حمل آن نيز محمود و ممدوح است؛ مانند آنچه در جمله «حَمَلَة كتاب الله» آمده است. براي حَمل پرچم دفاع، مرد مبارز و آگاه لازم است، و حمل معاني قرآن كريم از نعمت‌هاي معنوي خداست كه توفيق ويژه مي‌طلبد و درخواست چنين توفيقي از بهترين نيايش‌هاي بندگان سالك صالح است؛ زيرا تحمّل معاني قرآن و احتمال معارف آن، ميسور سلسله ستبر جبال نيست و اگر كسي بخواهد كاري برتر از كار كوه كند، بايد تكيه‌گاهي فراهم آورد تا توانش فوق هر تواني باشد؛ چنان كه حضرت علي‏بن‌الحسين(عليهماالسلام) در دعاي ختم قرآن، چنين خواسته است: «اللّهم... و اجعل القرآن... حتي تُوصِل إلي قلوبنا فهم عجائبه... التي ضَعُفَتِ الجبال الرّواسي علي صلابتها عن احتماله».[ صحيفه سجاديه، دعاي 42.]

 امام معصوم(عليه‌السلام) همسنگ قرآن كريم

قرآن‌كريم و امام معصوم، دو چهره يك واقعيّت و دو ظهور يك حقيقتند؛ يعني انسانِ كامل، قرآنِ ممثّل است و قرآن كريم، انسانِ كاملِ مدوّن. امام، قرآنِ عيني است و قرآن، امامِ علمي. امام، قرآنِ ناطق است و قرآن، امامِ صامت. امام، صراطِ عيني است و قرآن، صراطِ علمي.

اتحاد و يگانگي قرآن علمي و قرآن عيني، در يك زمينه نيست، بلكه همه زمينه‌ها را شامل مي‌شود. اين معيّت و يگانگي مطلق و فراگير را مي‌توان از حديث معروف ثقلين كه به عبارات متعدد بيان شده و در صحاح اهل سنّت نيز آمده است، فهميد. رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) در آن حديث معروف چنين فرمود:

«إنّي تارك فيكم ثقلين، ما إن تمسكتم بهما لن تضلّوا بعدي، أحدهما أعظم من الآخر و هو كتاب الله حبل ممدود من السماء إلي الأرض وعترتي أهل بيتي لن يفترقا حتّي يردا عليّ الحوض، فانظروا كيف تخلفوني في عترتي»[ بحار، ج23، ص108؛ مرحوم علاّمه مجلسي اين روايت را به چند كتاب اهل سنت نسبت مي‌دهد. براي نمونه ر.ك: سنن ترمذي، ج5، ص663، ح3788.]؛ من دو چيز گرانبها در ميان شما به يادگار و امانت مي‌گذارم، تا زماني كه به آنها تمسّك جوييد، بعد از من به گمراهي و ضلالت گرفتار نخواهيد شد. يكي از اين دو، بزرگ‌تر از ديگري است و آن كتاب خداست كه به صورت ريسماني از آسمان آويخته شده است و ديگري عترت و اهل بيت من است. اين دو از هم جدايي و انفكاك ندارند تا سرانجام در حوض كوثر به من برگردند. پس مواظب باشيد و بنگريد كه بعد از من با عترتم چگونه رفتار خواهيد كرد.

 

تعبير «لن يفترقا حتي يردا عليّ الحوض»، بدين معناست كه اين دو گوهر گرانبها در هيچ مرحله‌اي از مراحل عيني و در هيچ بُعدي از ابعاد علمي، از يكديگر جداشدني نيستند؛ چون اگر تفكيك در مرحله‌اي از مراحل يا بُعدي از ابعاد، روا بود، بايد به صورت استثنا بدان اشاره مي‌شد.

در اين روايت آمده است: «أحدهما أعظم من الآخر» و در برخي ديگر از روايات آمده است: «أحدهما أكبر من الآخر».بدين سبب است كه از قرآن كريم به «ثقل اكبر» و از ائمه معصومين(عليهم‌السلام) به «ثقل اصغر» تعبير مي‌شود، ليكن اين تعبيرات ناظر به نشئه طبيعت است كه نشئه تكليف و دنياست؛ چون در اين نشئه، امامان معصوم(عليهم‌السلام) موظّف هستند، براي صيانت قرآن تا سرحدّ شهادت فداكاري كنند. معلوم است كه اين وظيفه، دليل برتري قرآن از مقام‌هاي والاي ولايي آنان نيست؛ همان‌گونه كه آنها وظيفه داشتند دور كعبه طواف كنند يا حجرالاسود را استلام مي‌كردند، در حالي كه نه كعبه از آنان افضل است و نه حجرالاسود از آنها برتر.

اين وظيفه، بدان سبب است كه پيغمبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و ائمه اطهار(عليهم‌السلام) اَجَل مُلكي معيّني دارند و جسم آنها مانند بقيه انسان‌ها دچار حوادث مي‌گردد: (إنّك ميت و إنّهم ميّتون).[ سوره زمر، آيه 30.] به عبارت ديگر، مصونيت جسم آنها از حوادث، خلاف مقتضاي تكليف است. اما مصونيت قرآن كريم، حتي در مرحله وجود لفظي و كتبي، نه تنها خلاف مقتضاي تكليف نيست، بلكه يكي از وجوه اعجاز آن است. از اين رو اگر بنا باشد يكي از اين دو، فداي ديگري شود، آن‏كه عمري محدود دارد جسم امام(عليه‌السلام) بايد فداي آن‏كه عمري نامحدود دارد قرآن كريم بشود. بدين ترتيب، در نشئه طبيعت، يكي محور قرار گرفت و ثقل اكبر شد و ديگري ثقل اصغر نام گرفت و بايد براي احيا و اقامه ثقل اكبر، تلاش و فداكاري كند و حتّي اگر لازم شد، در راه آن شهيد گردد

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها قرآن و عترت سلام علی آل یاسین...!(228)