سلام علی آل یاسین...!(237)

مقدمه نشریه هادی شماره 73

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و ...

صلّي الله عليه وآله و رحمة الله و بركاته؛

رحمت خدا بر او و آل او باد و [نيز] رحمت و بركات خدا بر شما باد

 قسمت اول:

استاد علامه طباطبايي در جواب كساني كه صلوات را به معناي رحمت گرفته‌اند، مي‌گويد:

 عطف رحمت بر صلوات در آيه (أُولئك عليهم صلواتٌ من‏ربّهم ورحمةٌ)[ سوره بقره، آيه 157]، جمع بودن «صلوات» و مفرد بودن «رحمت» در همين آيه و نيز استدلال به رحمت الهي بر صلوات فرستادن خدا بر مؤمنان در آيه (هو الذي يصلّي عليكم وملائكته ليخرجكم من الظلمات إلي النور وكان بالمؤمنين رحيماً)[ سوره احزاب، آيه 43] دلالت مي‌كند كه اجمالاً صلات، غير از رحمت است».

آنگاه در نتيجه‌گيري، كلام كساني را تأييد مي‌كند كه مي‌گويند: صلات به معناي انعطاف و ميل است. سپس مي‌گويد:

پس صلات خدا به معناي انعطاف و ميل به بنده است با نازل كردن رحمت، صلات ملائكه انعطاف و ميل به انسان است در وساطت براي رساندن نعمت به او. اما صلات بندگان آن است كه با عبوديت خويش به سوي خدا برگردند و او را بخوانند.[ الميزان، ج1، ص361.]

عالي‌ترين تحيّات

يكي از سنّت‌هاي پسنديده و رايج در ميان انسان‌ها، تجليل و تكريم از شخصيت‌هاي نامدار است و در اين جهت، فرقي بين زنده و مرده نمي‌گذارند. تفاوت مراتب اين تجليل‌ها به عللي، از جمله منزلت آن شخصيت، بينش تجليل‌كنندگان و... بستگي دارد. ازاين‌رو تجليل در هر فرهنگي، متناسب با همان فرهنگ است.

مسلمانان به لحاظ بينش توحيدي و اعتقادشان به معاد، هنگام يادكردن از خدمت‌گزاران بشري و رهبران ديني و فرهنگي، ترفيع مقام معنوي و اجر دو چندان اخروي را براي او طلب مي‌كنند. از اين جهت، عالي‌ترين تحيّات را نثار مروّجان افكار توحيدي؛ يعني حضرت محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و آل او(عليهم‌السلام) مي‌كنند؛ زيرا بيشترين سهم در نشر افكار توحيدي، از آنِ آنان است. صلوات كه شعار مسلمانان است[1]، بهترين تحيّتي است كه امت اسلام براي رهبر عالي‌قدر خود مي‌فرستد. منفعت اين تحيّت‌ها دوجانبه است؛ يعني هم تجليل‌شوندگان بهره‌مند مي‌شوند و هم تجليل‌كنندگان. اين سنّت حسنه، نه تنها ريشه قرآني و روايي دارد، نشانگر روحيه قدرشناسي امت است؛ زيرا رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و آل او(عليهم‌السلام) از يك سو مأموريت هدايت جامعه را برعهده دارند و از سوي ديگر، واسطه فيوضات الهي، حتي فيوضات ناشي از صلوات هستند.

اشارات

قرآن و توصيه به صلوات

يكي از بهترين تجليل‌هاي خداي سبحان از پيغمبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) اين است كه از يك سو خود ذات اقدس الهي و فرشتگانش بر آن حضرت صلوات مي‌فرستند و از سوي ديگر، به مؤمنان توصيه صلوات و سلام به او كرده است: (إنّ الله وملائكته يصلّون علي النّبي يا أيها الذين ءَامنوا صلّوا عليه وسلّموا تسليماً).[ سوره احزاب، آيه 56.]

اين آيه حاوي نكات فراواني است؛ از جمله:

الف. صلوات، بهترين عبادت يا يكي از بهترين آنهاست؛ زيرا ساير عبادات را فقط بندگان امتثال مي‌كنند، در حالي كه صلوات، هديه‌اي است كه نخست خود خداوند و سپس فرشتگان، آن را بر پيامبر(صلّي الله عليه وآله وسلّم) مي‌فرستند و سپس مأمورٌ به قرار مي‌گيرد. بدين ترتيب، اهداي صلوات به رسول‌اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) كار خدايي كردن و اقتدا به ذات اقدس الهي است.

ب. شروع آيه به صورت جمله اسميه: (إنّ الله وملائكته... ) دلالت بر استمرار و پيوسته بودن اين فيض ويژه مي‌كند؛ چنان‏كه مضارع بودن فعل (يصلّون) دليل ديگري بر اين استمرار است.

ج. نظم طبيعي اقتضا مي‌كرد كه «إنّ الله والملائكة... » گفته شود، ليكن با اضافه شدن ضميري كه به «الله» برمي‌گردد و انتساب فرشتگان به ذات اقدس الهي، اوّلاً، موجب تعظيم فرشتگان شد؛ زيرا آنها تنها فرشته نيستند، بلكه فرشته الهي هستند و ثانياً، موجب تعظيم نبي گرامي(صلّي الله عليه وآله وسلّم) شد؛ زيرا عظيم كه در اينجا فرشتگان مصداق آن هستند جز كار عظيم نمي‌كند.

د. تعبير (النّبي) به جاي محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) يا ساير اسماي ديگر آن حضرت، از باب تعليق حكم بر وصف است كه اشعار به علّيت دارد.[1]

ه . رسالت، مقامي بالاتر از نبوّت است.[2] وقتي مقام نبوّت آن حضرت مورد تعظيم خدا و فرشتگان الهي است، مقام رسالت وي به وصف درنمي‌آيد. بدين ترتيب، اين آيه دليل ضمني بر تحريم آزار و اذيّت رسول الله(صلّي الله عليه وآله وسلّم) است كه در دو آيه پيشين آمد: (ما كان لكم أن تؤذوا رسول الله... )[ سوره احزاب، آيه 53.]؛ يعني اگر مقام نبوّت كسي مورد تعظيم خدا و فرشتگان الهي بود، مقام رسالت وي هرگز آزردني نيست.

و. پيغمبر اسلام(صلّي الله عليه وآله وسلّم) تنها كسي است كه او را به صورت مطلق مي‌توان نبي ناميد و با تعبير (النّبي) به وي خطاب كرد؛ چنان‌كه تعبير بدون قيد (الرسول)[ سوره مائده، آيه 67. ] و (بعبده)[ سوره اسراء، آيه 1] و (عبدنا)[ ـ سوره بقره، آيه 23.] زيبنده آن حضرت است، در حالي كه ديگر انبياي الهي، نه به مقام عبوديّت مطلق رسيدند و نه به مقام نبوّت و رسالت مطلق. ازاين‌رو هنگامي كه از آنها به عنوان «عبد» يا «رسول» يا «نبي» ياد مي‌كند، با ذكر نام يا قرينه ديگر همراه مي‌سازد: (عبدنا أيّوب)[ سوره ص، آيه 41.]، (عبادنا إبراهيم وإسحق ويعقوب).[ سوره ص، آيه 45. ]

ز. خدا و فرشتگان بر مؤمنان نيز صلوات مي‌فرستند: (هو الّذي يصلي عليكم وملائكته).[ سوره احزاب، آيه 43.] اگر چه پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) مشمول حكم كلّي اين آيه است، ليكن در آيه محل بحث، به صورت ويژه و جداگانه به صلوات خدا و فرشتگان بر آن حضرت اشاره كرد تا تكريم ويژه‌اي از وي باشد. افزون بر اين، هدف از صلوات عمومي، اخراج مؤمنان از ظلمات به نور است: (ليخرجكم من الظلمات إلي النور)[ همان.]، در حالي كه در صلوات ويژه بر پيامبر(صلّي الله عليه وآله وسلّم) چنين هدفي مطرح نيست، بلكه انزال رحمت خاصِّ همراه با تعظيم مطرح است. برخي از اين تفاوت، چنين برداشت كرده‌اند: وقتي رحمت مقرون با تعظيم، نصيب پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) مي‌شود، رحمت او كه مجلا ومظهر رحمت الهي است، همه چيز را شامل مي‌شود؛ در نتيجه، او مهبط

رحمت، منبع تجليّات و افضل مخلوقات الهي مي‌گردد.

ح. جمع بين (صلّوا) و (سلّموا) در اين آيه بدين معناست كه در تحيّت فرستادن به آن حضرت بايد بين صلوات و سلام جمع شود و به يكي از آن دو اكتفا نشود.

ط. (تسليماً) مصدري است كه مفيد تأكيد است؛ يعني سلامي بر آن حضرت بدهيد كه زيبنده مقام وي باشد. اما تأكيد براي صلوات را مي‌توان از صدر آيه (إنّ الله وملائكته يصلّون علي النّبي) فهميد؛ يعني همان‌طور كه خدا صلوات مي‌فرستد، شما نيز صلوات بفرستيد و صلوات شما بايد همانند صلوات الهي باشد.

ي. برخي درباره (سلّموا تسليماً) دو احتمال داده‌اند: سلام دادن به آن حضرت و تسليم و اطاعت در برابر دستورهاي او. براساس معناي دوم، مصدر (تسليماً) براي تأكيد بر طاعت مناسب مقام آن حضرت است.[ تفسير ابي‌السعود، ج5، ص427، ذيل آيه و ديگر تفاسير.]

ك. برخي گفته‌اند: معناي «اللّهمّ صلّ علي محمّد» اِظهار عجز است؛ يعني خدايا! ما نمي‌توانيم فرمان تو را در صلوات بر آن حضرت، به گونه‌اي اجابت كنيم كه زيبنده او باشد؛ پس تو خود بر او صلوات فرست؛ زيرا تو مي‌داني چه چيزي در شأن وي است. برخي نيز گفته‌اند: بدين معناست كه خدايا! در دنيا مقام محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) را بزرگ، نامش را بلند و دعوتش را آشكار گردان و شريعتش را باقي بدار و در آخرت، شفاعتش را نسبت به امّت بپذير و اجر و مزدش را دو چندان كن.

ل. اهداي صلوات به روح مطهر حضرت ختمي مرتبت(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و اهل بيت‏عصمت آن حضرت با تسليم، انقياد و خضوع در ساحت قدس آنان، فرقي مهم دارد؛ زيرائاهداي صلوات، مُوهِم آن است كه فيضي از ناحيه امّت به آن ذوات مقدّس مي‌رسد، در حالي كه انقياد در قبال دستورهاي آنان، چنين ايهامي را به‏همراه ندارد.

درباره صلوات بايد به چند مطلب توجه كرد:

اوّلاً، انسان كامل در قوس نزول، همه كماال‌هاي وجودي را به عنوان اسماي حسناي خدا داراست؛ زيرا خداي سبحان، همه آنها را به انسان كامل تعليم و اعطا فرمود.

ثانياً، در قوس صعود كه از قلمرو تكليف، تكامل و اعتلاي مقام مي‌گذرد، متدرّجاً از نقص طبيعي مي‌رهد و به كمال فرااطبيعي مي‌رسد.

ثالثاً، در تمام مراحل ترقّي، مبدأ فاعلي و غايي بالذات، فقط خداست، ليكن فرشتگان مدبّر امور كه عهده دار تعليم (جبرئيل(عليه‌السلام)) و احيا (اسرافيل(عليه‌السلام)) و رزق (ميكائيل(عليه‌السلام)) و توفّي (عزرائيل (عليه‌السلام)) و مانند آنند، همگي از مسجود خود و از مُنْبِي‏ء و گزارشگر اسماي حسناي الهي براي خود استمداد مي‌جويند و از او بهره مي‌برند؛ يعني فيض خاصِّ الهي از مسير باطن انسان كامل به منطقه طبيعت او مي‌رسد تا زمينه رجوع به باطن خويش را فراهم شده بيند.

رابعاً، امّت كه توفيق مي‌يابد بر آن حضرت صلوات بفرستد، همانند باغباني است كه روز عيد از باغ صاحب باغ، دسته گلي تهيه مي‌كند و براي صاحب باغ به عنوان هديه مي‌برد كه در اين اهدا، هرچند باغبان، متقرّب شده، به ادب باغداري نايل آمد، ليكن چيزي بر دارايي صاحب باغ نيفزود؛ گرچه به حسب ظاهر، گلي به دست او رسيده است كه قبلاً نداشت.

خامساً، در اين مثال و ممثّل، نه امّت، واسطه فيض قرار مي‌گيرد و نه باغبان؛ هرچند هر كدام از اينان به كمال لايق خود مي‌رسند؛ چه اينكه فيض تازه‌اي بهره اهل بيت‏عصمت(عليهم‌السلام) مي‌شود، ليكن مبدأ فاعلي آن فقط خداست. گرچه از لحاظ ملك اعتباري و دسترسي به تمتّع از گل ياد شده، چيزي عايد صاحب باغ مي‌شود، ليكن باغبان، واسطه در فيض نيست، به‌طوري كه در طول علل فاعلي قرار گيرد تا توهّم برتري نسبت به انسان كامل يا صاحب ملك مطرح گردد.

....

انشاالله ادامه دارد

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها قرآن و عترت سلام علی آل یاسین...!(237)