سلام علی آل یاسین..! (274)

مقدمه نشریه هادی شماره 88

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و ...

والمظهرين لأمر الله و نهيه؛

و آشكاركنندگان امر و نهي خدا

«مُظهرين» جمع مُظهر، اسم فاعل باب افعال از ريشه «ظهر» است. اصل واژه ظهر به معناي پشت (مقابل بطن) است و چون پشت انسان يا حيوان (بر خلاف بطن و شكم) داراي دو ويژگي عمده «آشكار بودن» و «مظهر قدرت بودن» است، اين واژه در اين معنا استعمال شده است. وسط روز را از آن جهت «ظُهر» گفته‌اند كه آشكارترين و روشن‌ترين وقت روز است؛ چه اينكه نزديك آن را «ضُحي» گويند. بنابراين، مُظهرين به معناي آشكاركنندگان است.

آشكاركنندگان فرمان‌هاي الهي

مشيّت الهي با فرمان‌هاي او محقّق مي‌شود. فرمان خدا يا به صورت تكوين است يا به صورت تشريع. هر يك از اين دو، گاهي به صورت امر است و گاهي به صورت نهي. هنگامي كه فرمان تكويني صادر مي‌شود، مورد آن، بدون كم و كاست تحقّق مي‌يابد، اما در فرمان‌هاي تشريعي، با توجه به اينكه بين اراده الهي و تحقّق مراد در خارج، اراده عبد فاصله است و به اصطلاح، شخص مأمور بايد با اختيار خود، آن كار را انجام دهد، امكان تخلّف در آن وجود دارد.

اوامر و نواهي تشريعي الهي به‌وسيله سفيران او، يعني پيامبران(عليهم‌السلام) براي بندگان خدا روشن مي‌شود و پس از آنان، جانشينانشان اين مهم را بر عهده مي‌گيرند. ازاين‌رو پيامبران و جانشينان آنها، مظهر امر هدايت كننده خدا هستند.

بارزترين وظيفه امامان معصوم(عليهم‌السلام) كه به ذهن همگان آشناست، آشكار كردن اوامر و نواهي خداوند متعالي است؛ چنان‌كه روشن‌ترين وظيفه آنان در جانشيني پيغمبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) همين است. غناي فقه شيعه در ميان فرقه‌هاي گوناگون اسلامي و تكيه نداشتن آن بر قياس، استحسان و مانند آن نيز ناشي از انجام همين وظيفه مهم است.

از سوي ديگر، ائمه(عليهم‌السلام) مَظهر فيض الهي هستند. با توجه به اينكه فيوضات الهي با امر و نهي او به نظام هستي ميرسد، ائمه(عليهم‌السلام) آشكار كننده امر و نهي تكويني الهي هستند.

اشارات

1. امر مستور و مشهور الهي

امر الهي گاهي غيب و مستور است و زماني شهادت و مشهور. آنچه به غيب برمي‌گردد، اهل‌بيت عصمت(عليهم‌السلام) آن را از ديگران كتمان كرده، مستور مي‌دارند و آنچه صعب يا مستصعب است، مورد كتمان نسبي آنهاست؛ يعني تنها به خواصّ از صحابه خود مي‌گويند. بنابراين، فقط اموري كه به شهادت برمي‌گردد، مورد تبليغ، افشا، اعلان و اظهار آن ذوات مقدس است. پس مقصود از جمله مزبور، اظهار امري است كه صلاح در نشر و گسترش آن است، نه در كتمان و رازداري آن. بدين لحاظ، پيروان راستين رسول‏گرامي(صلّي الله عليه وآله وسلّم) در اظهار دين خدا سعي بليغ كردند: «... و فارقوا الأزواج و الأولاد في إظهار كلمته» صحيفه سجّاديه، دعاي 4..

2. همراهي امر الهي با صلاح

امر الهي با صلاح و فلاح جامعه همراه است و اهل‏بيت‏عصمت(عليهم‌السلام) به اظهار نجاح قيام كرده‌اند تا امر خدا را كه همراه با صلاح و طارد طلاح و تجاوز و تعدّي است، روشن كنند. بنابراين، مُظْهِران امر خدا همان مصلحان جامعه‌اند كه زمينه اصلاح جهاني را فراهم مي‌سازند. حضرت علي‏بن‌بي‌طالب(عليه‌السلام) انگيزه خلافت را اظهار صلاح در جامعه مي‌داند: «و نُظْهِر الإصلاح في بلادك».[ نهج‌البلاغه، خطبه 131.] هرچند كه گروهي فرعون صفت، آنها را متهم به اظهار فساد كنند: أو أن يظهر في الأرض الفساد.[ سوره غافر، آيه 26]

3. حضرت مهدي‏(عجل الله تعالي فرجه)‌، عامل تحقّق دين خدا

يكي از معاني ظهور (يا لازم معناي آن)، غلبه و پيروزي است؛ چه اينكه يكي از بارزترين مصداق‌هاي امر خدا همان دين الهي است. آنچه انگيزه نهايي بعثت پيامبران است، همانا پيروزي دين خدا بر تمام مكتب‌هاي باطل يا منسوخ است: ليظهره علي الدّين كلّه[ سوره توبه، آيه 33.] و مهم‌ترين عامل تحقّق چنين هدفي، انسان‌هاي كاملِ معصومند، به ويژه حضرت‏ مهدي‏ علیه السلام؛ زيرا آن حضرت با تأييد خاصّ خدا و در ظلّ زمينه‌سازي سيزده معصوم پيشين(عليهم‌السلام) كه همه آنان «مستقرّين في أمرالله»اند، و شكوفايي خردورزي و عقل‌گرايي مردم از يك سو و بالندگي معدلت‌پروري جامعه از سوي ديگر، موفّق مي‌شود تا امر خدا، يعني دين الهي را كه مصداق بارز امر اوست، اظهار و بر ديگر آرا و مكاتب، راجح كند و در پرتو غلبه فكري و فرهنگي، ساير پيروزي‌هاي رايج پديد آيد و همان‌طور كه در مقطعي محدود در سايه عنايت ويژه خدا، پيروان راستين حضرت مسيح(عليه‌السلام) بر كافران، ظاهر و غالب شدند: ...فأيّدنا الذين ءَامنوا علي عدوّهم فأصبحوا ظاهرين[ـ سوره صفّ، آيه 14]، براي تمام جهان نيز صلح و عدل مبسوط الهي پيش‌بيني شده است كه حضرت بقيّة الله(عليه‌السلام) كه خاتم اوصيا و عصاره همه ذوات مقدّس پيشين است، عهده‌دار تأمين و اظهار آن است.

 

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها قرآن و عترت سلام علی آل یاسین..! (274)