سلام علی آل یاسین...!(284)

مقدمه نشریه هادی شماره 96

 

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و .. 

وأهل الذّكر؛ 

و اهل ذكر 

أهل» به معناي اُنس همراه با تعلّق خاطر و وابستگي است و ذكر» به معناي غافل نبودن و يادآور بودن (در مقابل غفلت و فراموشي) است. قرآن كريم، ذكر را در مقابل نسيان و غفلت به كار برده است: فأنساهم ذكراللَّه،[ ـ سوره مجادله، آيه 19]  و لا تطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا(سوره کهف آیه 24)           

بنابراين، «أهل‌الذّكر» به كساني گفته مي‏شود كه با تذكّر، يادآور بودن، عدم غفلت و عدم نسيان، اُنسي خاص و وابستگي ويژه‌اي دارند و هرگز از آن جدا نمي‏شوند.

ارجاع به اهل ذكر

اين فراز از زيارت، همانند بسياري از فرازهاي ديگر، برگرفته از قرآن كريم است. رجوع به اهل ذكر، در دو آيه قرآن مورد توصيه است: (... فسئلوا أهل الذّكر إن كنتم لا تعلمون)[ پس شما اگر نمي‏دانيد (يا ترديد داريد) از آگاهان بپرسيد (سوره نحل، آيه 43؛ سوره انبياء، آيه 7).]. اين دو آيه كه يكي از ادلّه وجوب تقليد جاهل از عالم به شمار مي‌آيد، مفهومي عام دارد؛ يعني هر كسي كه داراي علم و آگاهي از چيزي (قرآن، تورات، انجيل يا...) باشد و اهل اطّلاع و خبره در آن زمينه به حساب آيد، در همان زمينه «اهل‌الذّكر» است. 

مراد از «اهل الذّكر» در اين جمله زيارت، ائمه(عليهم‌السلام) هستند؛ ....

 

اگر مراد از ذكرهم قرآن كريم باشد، ائمه اطهار(عليهم‌السلام) چنان اُنس و تعلّقي با آن دارند كه «ثَقَل اصغر» و «قرآن ناطق» لقب گرفته‌اند و اساساً يك حقيقت هستند و

اگر مراد، رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) باشد، آنها اهل بيت رسالت و از خاندان آن حضرت هستند و وابستگي و ارتباط ويژه آنها با آن حضرت به گونه‌اي است كه به منزله جان آن حضرت به شمار مي‌آيند و. 

اگر مراد، نماز باشد آنها اقامه كننده و برپا دارنده نماز هستند. معناي جمله «أشهد أنّك قد أقمت الصّلاة» كه در زيارت‏هاي حضرت امام حسين(عليه‌السلام) آمده، معنايش اختصاص اين مهم به آن سيّد مظلومان و سالار شهيدان نيست؛ زيرا اساساً هر امامي براي برپا داشتن نماز، قيام و اقدام كرده است، ليكن اهميت قيام آن حضرت و ضرورت زنده نگه داشتن نهضت او سبب شد كه چنين شهادتي درباره او ادا شود.       

 

اشارات

. سرچشمه حيات و آبادي

ذكر خدا همواره آباد و زنده است. ازاين‏رو مايه عمران و حيات مي‏گردد؛ «أسئلك أن تجعل أوقاتي من اللّيل و النهار بذكرك معمورة»[ دعاي كميل]، « بدين ترتيب قرآن كه «ذي الذكر» و عترت كه «اهل الذكر» هستند، عامل حيات و عمران جامعه بشري بوده، دل‏هاي معتقدان خود را زنده و بيت معمور الهي مي‏كنند؛ يعني ساخت و ساز چنين بيت معمورِ محمود و ممدوحي در اختيار وحي خدا و انسان‏هاي كامل معصوم وحي‏ياب است. قهراً چنان بيت معموري، از مصاديق بارزِ (في بيوت أذن الله أن ترفع)[ ـ سوره نور، آيه 36] خواهد بود و عناصر محوري چنين بناي رفيعي، نام و ياد خدا و تار وپود چنان استبرق و پرنيان ملكوتي، ذكر حق و اسماي حسناي اوست.

از اينجا مي‏توان سرّ تنگ بودن زندگي غافل از ياد خدا: من أعرض عن ذكري فإنّ له معيشة ضنكاً [سوره طه، آيه 124] را فهميد؛ زيرا رخ برتافتن از عامل آبادي، محصولي جز ويراني، تنگي و فشار نخواهد داشت و چنين شخص گرفتاري در معاد، كور محشور مي‏شود: و نحشره يوم القيامة أعمي).[همان] چنان كه از آن سو ذاكر خدا و متذكّر قرآن و عترت، بيناي دنيا و بصير آخرت است

معيار عظمت ذكر 

عظمت ذكر، گاهي به لحاظ خصوصيت خود ذكر است و زماني به لحاظ ذاكر و هنگامي به لحاظ مذكور. همان‏گونه كه علم خداي سبحان به ذات خود به گونه‌اي است كه در آن بارگاه منيع علم و عالم و معلوم، واحد است، در صورت اتحاد ذكر و ذاكر و مذكور نيز، ذكر نسبت به ذات اقدس خود از اين قبيل است از اين منظر معناي (و لذكر الله أكبر)[ سوره عنكبوت، آيه 45] روشن خواهد بود؛ زيرا اگر خداي سبحان از كسي ياد كند (ذاكر خدا باشد و مذكور، عبد صالح او) چنين ذكري بزرگ‏ترين ذكر آن قلمرو براي آن مذكور است و اگر عبد واصلي به ذكر خاص خدا مشغول باشد (ذاكر، عبد صالح باشد و مذكور، خداوند متعالي) چنين ذكري درباره خداوند، بزرگ‏ترين ذكر همان اقليم است؛ يعني آن عبد واصل، ذكري بزرگ‏تر از ذكر خدا نخواهد داشت، خواه مذكور او دنيا باشد يا آخرت و حتي نعمت‏هاي خدا: «تعالي ذكرك عن المذكورين».[ صحيفه سجاديه، دعاي 39] چنين ذكري مايه شرافت ذاكر نيز خواهد بود: «يا مَن ذكره شرف للذّاكرين»[همان]. البته اهل ذكر، به قدر ذكر خود داراي مرتبه هستند و كساني كه اهل ذكر اكبرند، آيت عظماي الهي بوده، از ديگران اكبر و اعظم خواهند بود. 

ذكر خداوند از برجسته‏ترين عبادت‏هاست و چون مشروط به شرط خاصي نيست و براي ذائقه فطرت گوارا و نسبت به شامّه روح آشناست به كثرت آن امر شده است 

ذكر متقابل

خداي سبحان پاداش ذكر «نعمت» خود را مزيد نعمت و مانند آن مقرر كرده است، ليكن پاداش ذكر «خود» را ذكر متقابل قرار داده كه بهترين جزاست: فاذكروني أذكركم[ـ سوره بقره، آيه 152]. اهل بيت عصمت(عليهم‌السلام) كه اهل ذكر خداوند متعال هستند، از ذكر متقابل الهي برخوردارند و چون ذكر آنها كامل و هميشگي است، اين وصف كمالي (مذكور بودن) براي آنان به عنوان ملكه مستمر مطرح است. 

برتري اهل ذكر بر ذاكر 

«اهل ذكر» غير از ذاكر است، همان طور كه اولوا العلم غير از عالم و عليم، اولوا الامر غير از آمر و اولوا الالباب غير از لبيب است. 

هر چند كه ذاكر بودن در حدّ خودش امري مطلوب، پسنديده و مورد ستايش است: فاذكروني أذكركم، ليكن اهل ذكر از مقامي برتر و جايگاهي ويژه برخوردارند. تفاوتشان در اين است كه در «اهل»، انس همراه با تعلق و وابستگي مطرح است. از اين رو «اهل‌الذكر» انس، تعلق خاطر و وابستگي ويژه‌اي با ذكر دارند. به طور طبيعي عدم غفلت آنها با دوام و ثبات همراه خواهد بود، در حالي كه در «ذاكر» اگر اسم فاعل باشد، نه اُنس و الفت شرط است و نه دوام و اگر صفت مشبهه باشد، تنها دوام و استمرار شرط است، اما اُنس، تعلق و وابستگي شرط نيست، هر چند ممكن است استمرار چيزي اُنس آن را به همراه داشته باشد

مراتب اهل ذكر

ادامه انشاالله در شماره بعدی

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها قرآن و عترت سلام علی آل یاسین...!(284)