تفسیر شریف تسنیم سوره بقره (نشریه هادی شماره 111)
- توضیحات
- دسته: مقالات
- منتشر شده در 09 مهر 1398
- نوشته شده توسط مصطفی حسینی کوپایی
- بازدید: 612
آیه 84- و اذ اخذنا ميثقكم لا تسفكون دماءكم و لا تخرجون انفسكم من دياركم ثم اقررتم و انتم تشهدون
آیه 85- ثمّ انتم هولاء تقتلون انفسكم و تخرجون فريقا منكم من ديارهم تظاهرون عليهم بالاثم والعدوان و ان ياتوكم اسارى تفادوهم و هو محرّم عليكم اخراجهم افتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعضٍ فما جزآء من يفعل ذلك منكم الا خزىٌ فى الحيوة الدّنيا و يوم القيمة يردّون الى اشدّ العذاب و ما االلّه بغافل عمّا تعلمون
آیه 86- اولئك الّذين اشتروا الحيوة الدّنيا بالآخرة فلا يخفّف عنهم العذاب ولا هم ينصرون
گزیده تفسیر
این آیه در ادامه آیه قبل یعنی آیه 83 آورده شده است. در آیه 83 هشت پیمانی که از یهودیان عصر حضرت موسی گرفته شده از جمله احسان به والدین، پرداخت زکات و ... بیان شده است. در این آیات یعنی 84 الی 86 به دو پیمان دیگر و عواقب پیمانشکنی اشاره شده است. در مجموعِ آیات 83 تا 86 خداوند، ده پیمان معروفی که از یهودیان عصر حضرت موسی گرفته است را یادآوری میکند و یادآور میشود که آنان به برخی از این پیمانها وفا و عمل کردند در حالی که به برخی یا اکثر آن عمل نکردند. سپس عواقب عدم عمل به عهد و پیمان و نقض آن را بیان میکند.
دو پیمانی که در آیه 84 آمده است و خدواند از یهودیان عصر حضرت موسی از آنان گرفته است شامل عدم کشتار و قتال با یکدیگر و آواره نساختن و بیخانمان نکردن هم کیشان است. نکته قابل تامل و مهم در رفتار یهودیان زمان حضرت موسی آن بود که علی رغم این دو پیمان، آنان با یکدیگر به قتال و نزاع میپرداختند و گروهی از آنان، گروهی دیگر را به واسطه جنگ و خونریزی، آواره، بیخانمان و از خانه و کاشانه و دیار خود بیرون و دور میکردند. اما در زمانی همین گروه که مسبب آوارگی و اسارت گروه دیگر بودند براساس احکام قبلی تورات، با پرداخت فدیه (تُفادُوهم) آنان را آزاد میکردند.
خداوند به آنان خطاب میکند که این چه نوع دینداری است، که شما به برخی از احکام و پیمانها ایمان دارید و عمل میکنید و به برخی دیگر کفر میورزید «اَفَتُومِنُونَ بِبَعضِ الکِتاب و ...».
نکته بسیار مهمی که در این نقض عهدها از سوی بنیاسرائیل نهفته است، سهو، جهل یا نسیان آنان نسبت به احکام و دستورات دینی نبوده است بلکه مطابق همین آیات «تَظاهَرونَ عَلیهِم بِالاثم و العُدوان و ...»، آنان یکدیگر را در این نافرمانی و معصیت کمک میکردند و ژشتیبان و یاور هم بودهاند.
در پایان این مجموعه از آیات خداوند به عواقب نافرمانی و پیمانشکنیها در دنیا و آخرت اشاره میکند که جزای دنیوی نقضکنندگان، خزی «اِلّا خِزیٌ فِی الحیاهِ الدُنیا و ...» است. منظور از خزی هر بلیه و شری است که ذلت، خواری و رسوایی به همراه دارد به همین سبب اختصاص به عقوبت خاصی ندارد و عملا همه آن عذابهایی که بنیاسرائیل در طول تاریخ به آن مبتلا شدند را شامل میشوند. در آخرت نیز با توجه به گناه قتل و آواره ساختن هم نوعان، به عذابی بسیار سخت و شدیدترین آنها مبتلا خواهند شد «یَومَ القیامَه یُرَدونَ الی اَشَد العَذاب و ...».
اساس و منشا همه طغیانها و تجاوزهای یهودیان، دنیاطلبی است. آنها آخرت خود را به دنیای زودگذر و فانی فروختند. منشا این معامله ننگین و خسارتبار، پیروی از هوای نفس، عدم ایمان واقعی به ذات اقدس الهی و توحید، عدم اعتقاد راسخ به معاد است. خدواند برای تنبه و برگرداندن آنان به صراط مستقیم، آنان را انذار میکند که هیچ تخفیفی در عذاب شما قائل نخواهم شد و اجازه هیچ شفاعتی در مورد شما به شفاعتکنندگان نخواهم داد تا بدینوسیله امید واهی و کاذب آنان در مورد آسان گرفتن و شبک شمردن انجام گناه و معصیت را از ذهن و دل آنان پاک نماید «فَلا یُخَفَفُ عَنهُمُ العَذاب و ...».
ستم فاحش آواره سازی
پيام جمله «وهو محرّم...» اين است كه آواره ساختن مردم از مرز و بومشان هچ مجوّزى ندارد و آوارگان استحقاق آن را ندارند و در حرمت و عدم مشروعيت اين كار شبهه اى نيست.
آزاد سازی اسیران
آزادسازى اسير از راه فديه محمود و ممدوح است. البته از اسير هم كيش پول گرفتن و او را آزاد كردن مانند اصل اسيرگيرى او محرّم است و ظاهر آيه ناظر به مفادات ممدوح است، نه مذموم.
گناه عمدی و خطر کفر
اگر ارتكاب منهى عنه بر اثر غفلت، سهو، نسيان، جهل به موضوع، جهل قصورى به حكم، اضطرار، اكراه، اجبار و مانند آن باشد كه معصيت نيست و اگر عالماً، عامداً باشد بازگشت آن به اين است كه شخص تبه كار بر آن است كه گرچه خداوند چيزى را تحريم كرده و من نيز هيچ عذرى در ارتكاب آن ندارم، ولى اراده خود را بر اراده الهى ترجيح مى دهم و اين همان دعوى ربوبيّت و كفر است. گذشته از آن كه تداوم گناه عمدى و اصرار بر طغيان عملى ممكن است به كفر منتهى گردد؛ بنابراين، از جهات متعدد خطر كفر، گناه عمدى را تهديد مى كند.
شدیدترین عذاب بنی اسرائیل
تعبير به «اءشد العذاب » يا به لحاظ سنجش عذاب قيامت با عذاب دنياست، زيرا عذاب قيامت، از جهات مختلفى، مانند جاودانگى، از عذاب دنيا شديدتر است، يا به جهت گونه گون بودن عذاب هاى قيامت است و بنى اسرائيل به شديدترين عذاب مبتلا مى شوند.
مصداق بارز وعظ الهی
اعلام به عدم غفلت خداوند: «و ما اللّه بغافل عمّا تعملون » از بارزترين مصاديق وعظ الهى است ؛ زيرا هم صبغه تبشیرى برای پرهیزکاران دارد و هم جنبه انذار برای تبهکاران.
دنیا طلبی یهودیان
آيه سوم يعنى جمله «اءولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالاخرة » نشان مى دهد كه اساس كار يهوديان دنياطلبى است. در عصر كنونى نيز اين خطر وجود دارد؛ اساس همه طغيانگرى ها و تجاوزها اين است كه آنها آخرت را كه سرمايه اصلى و مطلوب فطرت انسان است، فروخته و در عوض دنيا را خريده اند.
نفی تخفیف عذاب و نصرت
دو جمله «فلا يخفّف عنهم العذاب ولاهم ينصرون » دلالت دارد كه آنان نه تنا به شديدترين عذاب گرفتار مى شوند، بلكه از آن رهايى نمى يابند و هيچ گونه تخفيف عذابى، اعم از انقطاع و غير آن نسبت به آنان صورت نمى گيرد؛ چنان كه شفاعتى هم شامل حال آنان نمى شود. سرّ عدم تخفيف عذاب اين است كه آلودگان به معاصى در دنيا عصيان را سبك مى شمردند و گناهان شديد را ترك نمى كردند و آنچه در قيامت اتفاق مى افتد، ظهور همان چيزى است كه در دنيا به آن مبتلا بودند.
نفیس ترین متاع انسان
نفس از نفاست است و چون گران ترين كالا و نفيس ترين متاع انسان همان جان اوست، آن را نفس گويند. همترين دوران تاءمين كمال همان است كه روح به بدن متعلق است و از آن به عنوان عمر ياد مى شود.
عمر بشر از سنخ درآمد تاجران نیست که هزينه كردن آن آزاد باشد، بلكه از قبيل سرمايه است و هيچ كس در هزينه كردن نقد عمر و خرج كردن آن رها نيست. همان طور كه قتل نفس به هر بهانه اى مانند رياضت و غير آن از راه مباشرت يا تسبيب نارواست، مگر در مورد مصرّح در قرآن. اخرا ج آن از سرزمين نيز كه به منزله مرگ است ؛ جايز نيست زيرا انسان آواره مرده اى متحرك و از توفيق كسب كمال محروم است
آیه 87- ولقد اتينا موسى الكتاب وقفّينا من بعده بالرّسل و آتينا عيسى ابن مريم البيّنات وايّدنه بروح القدس افكلّما جاءكم رسول بما لا تهوى انفسكم استكبرتم ففريقا كذّبتم و فريقا تقتلون
آیه 88- و قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفرهم فقليلا ما يؤمنون
تناسب آیات
در این آیه به نعمت بزرگ دیگری که به یهودیان اعطا شده یعنی نعمت رسالت اشاره شده است. برخورد یهودیان در مواجهه با این نعمت تکذیب وکشتن پیامبران بود.
اعطای کتاب به موسی(ع)
مراد از «الکتاب» در اینجا تورات است. تورات نیز مانند قرآن قول ثقیل و وزین بود که بر حضرت موسی نازل شد. منظور از رسل نیز به قرینه آیات دیگر پیامبرانی چون حضرت داوود و سلیمان و یحیی و زکریا است.
تواصل پیام ها وتواتر پیام اوران
مقصود از «قفینا» تواتر و پشت سرهم آمدن پیامبران است. این تواتر سنت دایمی خداوند در تمام اعصار و زمان ها است.
پیام تعبیر به ابن مریم
استفاده از ابن مریم هم خط بطلان بر ادعای عده ای است که گفتند عیسی پسر خداست و هم بر گفته کسانی که پدر حضرت عیسی را مردی نجار معرفی کردند. موید به معنای تایید و تقویت شدید است. کسی مورد تایید خداست که موحّد كامل بوده همه قدرت ها را در انحصار خداى سبحان بداند و به او استناد دهد و تكيه بر قدرتى جز قدرت خدا را موهون و تار عنكبوتى ببيند و بر آن تكيه نكند.
مراد از روح القدس
روح القدس حقیقتی نورانی است که هم خود از هر عیب و نقصی مبراست و هم مهبط خود را از هر عیبی مبرا میکند. در روایات مصادیق روح القدس آمده است.
1-فرشته ای برتر از جبرییل و میکاییل
2-جبرییل امین
3-کتاب آسمانی
4-مرتبه برین روح انسانهای کامل
اختصاص نام حضرت عیسی
طرح تایید حضرت عیسی توسط روح القدس به این خاطر است که حضرت عیسی از لحظه تولد تا انتقال به آسمان تحت تایید روح القدس بوده است.
استکبار بنی اسراییل
بنی اسراییل افزون بر دلایل عقلی اثبات دین هم کتاب آسمانی تورات بر آنان نازل شد، هم پیامبران متعدد به سوی آنان آمد. هم بینات متعددی از سوی این پیامبران و مخصوصا حضرت عیسی بر آنان نازل شد. ولی به علت عدم مطابقت احکام خدا با تمایلات نفسانی آن ها ایمان نیاوردند.
سجیه زشت پیامبرکشی
استفاده از فعل مضارع به این علت است که پیامبر کشی برای یهودیان عادت شده بود و یهودیان زمان پیامبر هم به این امر مبتلا بودند. استکبار یهودیان نیز به این معناست که آنان پس از دیدن حق باز هم به علت تمایلات نفسانی از پذیرش آن سرباز زدند.
بدرفتاری یهودیان اختصاصی به پیامبر خاصی نداشته و آنان با همه پیامبران این گونه رفتار میکردند.
دل های بسته
از آیه «قلوبنا غلف» دو معنا استنباط می شود. معنای اول اینکه قلب های ما از ابتدای آفرینش ما در پرده و حجاب بوده و ما چیزی نمیفهمیم.
معنای دوم اینکه قلب های ما ظرف دانش تورات بوده است و نیازی به کتاب های آسمانی دیگری نداریم. هر دو معنا از این آیه استنباط میشود.
مومنان کم شمار
آیه «فقليلاً مايؤمنون» به این معناست که تعداد کمی از یهودیان ایمان میاورند. نه همهی یهودیان به مقدار کمی از تورات ایمان میاورند.
تایید غیر معصومان به روح القدس و فرشتگان
روح القدس و فرشتگان تنها پیامبران و امامان را تایید نمیکنند، بلکه بر مبنای آیات و روایات انسانهای مومن و صالح را نیز تایید میکنند.در زیر تعدادی از این ایات آورده شده است.
1-«وامراته قائمة فضحكت فبشّرناها بإسحاق»همسر حضرت ابراهیم در ماجراى ملاقات فرشتگان با حضرت ابراهيم عليه السلام نيز مخاطب فرشتگان قرار گرفت.
2-«إ ذ قالت الملائكة يا مريم إنّ اللّه اصطفاك و طهّرك واصطفاك على نساء العالمين # يا مريم اقنتى لربّك و اسجدى واركعى مع الراكعين»حضرت مریم مخاطب فرشتگان قرار گرفت.
3-«واوحينا إلى امّ موسى ان ارضعيه فإذا خفت عليه فالقيه فى اليمّ ولا تخافى ولا تحزنى إنّا رادّوه إليك و جاعلوه من المرسلين» مادر حضرت موسی مخاطب فرشتگان قرار گرفت.
4-«لاتجد قوماً يؤمنون باللّه... اولئك كتب فى قلوبهم الايمان و ايّدهم بروح منه....» که نشانه تایید مومنان عادی توسط فرشتگان است.
سبب تکذیب و قتل
قرآن كريم در تبيين شرك و كفر و توجيه استكبار كافران و مشركان، دو طرز تفكّر نقل مى كند:
1-پندار كافران و مشركان اين بود كه علومى كه دارند، براى آنان كافى است و پيامبران ره آورد تازه اى براى جامعه بشر ندارند
2-آنان مى پنداشتند سخنان و دعوت پيامبر براى آنان، قابل فهم نيست و به آن حضرت مى گفتند: دل هاى ما از سخنان تو در كنان و ستار است و سخنان تو در دل هاى ما اثر نمى كند
هر يك از اين دو طرز تفكّر، مصداقى از مصاديق حجاب مستور است. حجاب مستور برخلاف حجاب مشهود كه محسوس و آشكار است، حجابى پوشيده و پنهان است ؛ زير مستور در اين جا به معناى ساتر نيست و حجاب پنهان در برابر حجاب آشكار همان گناه است كه امرى معنوى و ناديدنى است و بر قلب انسان مى نشيند و مانع فهم معارف مى شود
آیه 89- و لمّا جاءهم كتابٌ من عنداللّه مصدّقٌ لّما معهم و كانوا من قبل يستفتحون على الّذين كفروا فلمّا جاءهم مّا عرفوا كفروا به فلعنه الله علی الکافرین
آیه 90- بئسما اشترو به انفسهم ان يكفروا بما انزل اللّه بغيًا ان ينّزل اللّه من فضله علي من يشاء من عباده فباءوا بغضبٍ على غضبٍ و للكافين عذابٌ مّهين
تناسب آیات
به دنبال ناسپاسیها و پیمانشکنیهای یهود که در آیات قبل بیان شد در این دو آیه از ناسپاسی و کفران دیگری پرده برداشته میشود. در آیهی اول همانطور که گذشت چنین آمده که آنان منتظر نزول قرآن بودند و همواره بر مشرکان حجاز، طلب فتح و پیروزی کرده میگفتند: در آینده پیامبری مبعوث خواهد شد که وحی و رسالت پیامبر ما، موسای کلیم را تصدیق میکند و ما هم به او ایمان میآوریم و در سایهی ایمان به او، بر شما شوریده، پیروز میشویم، ولی هنگامی که قرآن نازل شد و یهود به حقانیت آن پیبردند، عالمانه و عامدانه به انکار آن روی آورده ، به کفر مبادرت ورزیدند و چون کفر آنان از روی عذر و جهل نبود، مورد لعنت خدا قرار گرفتند .
و در آیه دوم سبب این ناسپاسی را حسادت و بغی آنها دانسته که به این تجارت زشت و ناپسند اقدام کردند و جان خود را با قیمت پستی فروختند و رهآوردی جز غضب مضاف الهی و در نهایت عذاب خوارکننده خداوند به همراه نیاورد
گسترهی تصدیق
تصدیق رسالهی خدا یا رسول او نسبت به کتاب بنیاسرائیل به معنای فیالجمله است نه بالجمله زیرا پیام قرآن این است که تورات اصیل و نیز انجیل غیرمحرّف حق است و همهی آن از طرف خداوند آمده و همگی وحی الهی است.
تعلیم جدال احسن
مضمون آیات مورد بحث تعلیم جدال احسن با اهل کتاب است زیرا اولا قرآن و نیزآورنده آن یعنی رسول اکرم عناصر اصلی دین شما و مضامین محوری کتاب شما را تصدیق دارد ثانیاً شما قبل از نزول قرآن و نیز پیش از مبعوث شدن رسول گرامی به آن استفتاح و استنصار میکردید. پس مورد پذیرش شما بوده است ثالثا، این ابتهاج و استنصار به برکت تبشیری بود که به طور روشن در کتاب شما آمده بود و شما به خوبی به قرآن و رسول گرامی معرفت پیدا کرده بودید.
لذا انکار شما بر پایهی ابتلای به شهوتعملی، نژادپرستی، حسد و بغی بود.
منشأ بغی و تجاوز
مراد از «فضل» در جملهی«من فضله علی منیشاء» وحی و نبوت است و این جمله به حسادت بنی اسرائیل نسبت به رسول اکرم اشاره دارد؛ زیرا آنان چنین میپنداشتند که پیامبر موعود همانند سایر انبیای پیشین از موسی تا عیسی از نسل اسرائیل و اسحاق است و چون مشاهده کردند که پیامبر اسلام از نسل اسماعیل است، به سبب نژادپرستی، قداست موهومی که برای خود قائل بودند و حسادت به رسول گرامی ایمان نیاوردند.
لطایف و اشارات
فرجام نیک
اگر نفس آدمی از شهوتها، حسادتها و خود برتربینیها تطهیر نشود، معرفتها و آرمانگرایی پیشین وی اثری نمیبخشد. علم و عقل زمانی چراغ هدایت میشود که تحت تأثیر جاذبهی شهوت و حسادت و سایر رذایل اخلاقی قرار نگرفته باشد. اگر با سلوک در میدان عمل، نفس انسان تزکیه نشود و روح وی پرورش نیابد و صفا و جلا نگرفته باشد در موقعیت حساس که منافع و شهوتهای زودگذر، در معرض خطر قرار میگیرد ، تعصبات جاهلی و خود خواهیها و حسادتها سر بر میآورد و انسان را میلغزاند.
خرید و فروش جان
محور خرید و فروش در دنیا، نفس انسان یا اموال اوست. در چنین متجری گاهی انسان با خدا معامله میکند و در عوض، بهشت میگیرد؛ یا با شیطان معامله میکند و پستتر از خود را میگیردو خسارت میبیند
منشأ حسدورزی
بغی و حسد، سبب متوسط کفر آنان بوده و سبب اولی آنان همان حبّ زخارف دنیاست که بر اساس «حب الدنیا رأس کلّ خطییه» چیزی ریشه دارتر از این نیست.