تفسیر شریف تسنیم سوره آل عمران (شماره 131)

بَلى‌ مَنْ أَوْفى‌ بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى‌ فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ (76)

گزیده تفسیر

خداوند سبحان در ردّ یهودیانی كه می‌گفتند: امیین هیچ‌گونه تسلط و حق اعتراضی بر ما ندارند، می‌فرماید: شما بر آنان امتیازی ندارید چون كرامت و محبت الهی تنها به تقوا و وفای به عهد است.

آیه شریفه با بیان اینكه وفاداران به عهد و اهل تقوا محبوب خدایند، ادعای یهودیانی را كه خود را دوستدار خدا می‌پنداشتند نفی كرده و می‌فرماید: محب خدا دارای حُسن فعلی (وفا به عهد) و حُسن فاعلی (تقوا) است.

تفسیر

تناسب آیات

مفاد این آیه رد سخن اهل كتاب در آیه پیشین است كه می‌گفتند: امیین (درس نخوانده‌ها یا منسوبان به امّ القری) هیچ‌گونه تسلّط و حق اعتراضی بر ما ندارند: ﴿لَیسَ عَلَینا فی الامِّیینَ سَبیل. این كریمه می‌فرماید كه شما بر آنان امتیازی ندارید، چون كرامت و محبت الهی تنها به تقوا و وفا به عهد است.

٭ ٭ ٭

مبارزه قرآن با نژادپرستی یهودیان

یهودیان برتری نژادی را از اعتقادات دینی خود می‌دانند و باورشان نتیجه خیانتی مذهبی است و ساخته و پرداخته احبار، وگرنه تورات سخنی از برتری نژادی ندارد، از این‌رو قرآن كریم برای مبارزه با بدعت‌های احبار در مرحله‌ای آنان را به تورات فرا می‌خواند: ﴿قُل فَأتوا بِالتَّورةِ فَاتلوها اِن كُنتُم صدِقین﴾ (سوره آل عمران، آیه 93) ﴿وكَیفَ یحَكِّمونَكَ وعِندَهُمُ التَّورةُ فیها حُكمُ الله(سوره مائده، آیه 43)

در مرحله دوم، از آنان می‌پرسد كه اگر راست می‌گویند، اولاً چرا گناه می‌كنند و ثانیاً چرا خداوند آن‌ها را در برابر گناهان عذاب می‌كند: ﴿وقالَتِ الیهودُ والنَّصری نَحنُ اَبنؤُا اللهِ واَحِبّؤُهُ قُل فَلِمَ یعَذِّبُكُم بِذُنوبِكُم بَل اَنتُم بَشَرٌ مِمَّن خَلَقَ یغفِرُ لِمَن یَشاءُ ویُعَذِّبُ مَن یَشاءُ ولِلّهِ مُلكُ السَّموتِ والاَرضِ وما بَینَهُما واِلَیهِ المَصیر﴾(سوره مائده، آیه 18)

در مرحله سوم، پندار اولیای خدا بودن یهودیان را با آزمونی الهی نفی می‌فرماید: ﴿قُل یاَیهَا الَّذینَ هادوا اِن زَعَمتُم اَنَّكُم اَولِیاءُ لِلّهِ مِن دونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا المَوتَ اِن كُنتُم صدِقین﴾(سوره جمعه، آیه 6) زیرا دوست حقیقی، مشتاق لقای دوست خود است.

در مرحله چهارم، ادّعای دوستدار خدا بودن آنان را نیز نفی می‌فرماید، چون محبّ خدا بودن دو شرط دارد: حسن فعلی و حسن فاعلی. حسن فعلی، وفا به عهد خویش است و حسن فاعلی، تقواست. آری وفادار به عهد و اهل ایمان و تقوا، محبوب حق‌اند: ﴿بَلی مَن اَوفی بِعَهدِهِ واتَّقی فَاِنَّ اللهَ یحِبُّ المُتَّقین.

وجوب وفا به انواع عهدهای الهی

وفا به عهد از واجب‌های مؤكد الهی است و مورد فتوای فقها. آیه مورد بحث، گویای وجوب وفا به انواع عهدهای الهی است. در قرآن كریم پنج نوع عهد آمده است:

1. عهد عامّ: عهدی است میان خدا و انسان، مبنی بر پرستش خداوند و پذیرش ربوبیت او: ﴿اَلَم اَعهَد اِلَیكُم یبَنی ءادَمَ اَن لاتَعبُدوا الشَّیطنَ اِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبین* واَنِ اعبُدونی هذا صِرط مُستَقیم﴾ (سوره یس، آیات 61 -60) ﴿واِذ اَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنی ءادَمَ مِن ظُهورِهِم ذُرِّیتَهُم واَشهَدَهُم عَلی اَنفُسِهِم اَلَستُ بِرَبِّكُم قالوا بَلی شَهِدنا﴾ (سوره اعراف، آیه 172) خداوند به زبان عقل و فطرت یا از راه وحی و شریعت از ما تعهد گرفته است كه دین خود را حفظ كنیم. این عهد نسبت به كلّ و اصل دین است.

2. عهد خاص: همان عهد فقهی است در مقابل نذر و یمین فقهی كه براساس آن مكلّف خود را متعهّد می‌كند كار پسندیده‌ای كند؛ یا كار ناپسندی را رها كند. باید به این عهد وفا كرد: ﴿اِنَّ الَّذینَ یشتَرونَ بِعَهدِ اللهِ واَیمنِهِم ثَمَنًا قَلیلًا اُولئِكَ لاخَلقَ لَهُم فِی الاءخِرَةِ ولایكَلِّمُهُمُ اللهُ ولاینظُرُ اِلَیهِم یومَ القِیمَةِ ولایزَكّیهِم ولَهُم عَذاب اَلِیم(سوره آل عمران، آیه 77)

3. عهد خاصّی كه خداوند از علما، مراجع دینی و مسئولان مراكز مذهبی گرفته است: ﴿واِذ اَخَذَ اللهُ میثقَ الَّذینَ اُوتوا الكِتبَ لَتُبَینُنَّهُ لِلنّاسِ ولاتَكتُمونَهُ فَنَبَذوهُ وراءَ ظُهورِهِم واشتَرَوا بِهِ ثَمَنًا قَلیلًا فَبِئسَ ما یشتَرون (سوره آل عمران، آیه 187) عالمان دین یهود و نصارا پیمان سپرده‌اند تا كتاب خدا را برای مردم تبیین كنند؛ امّا آنان این عهد را پشت‌سر انداختند و آن را به بهای اندكی فروختند.

كتمان كنندگان عهد الهی استحقاق عذابی سخت دارند: ﴿اِنَّ الَّذینَ یكتُمونَ ما اَنزَلَ اللهُ مِنَ الكِتبِ ویشتَرونَ بِهِ ثَمَنًا قَلیلا اُولئِكَ ما یأكُلونَ فی بُطونِهِم اِلاَّالنّارَ ولایكَلِّمُهُمُ اللهُ یومَ القِیمَةِ ولایزَكّیهِم ولَهُم عَذاب اَلِیم (سوره بقره، آیه 174) لحن تند آیه ناظر به علمای اهل كتاب است كه میثاق و عهد الهی را شكستند؛ ولی عالمان كتمان كننده و عهدشكن دیگر نیز مسئول و مشمول عذاب الهی‌اند.

4. عهدهای متقابلی كه آحاد مردم با یكدیگر دارند؛ مانند معاملات و عقود كه وفا به آن‌ها واجب است: ﴿یاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا اَوفوا بِالعُقود) (سوره مائده، آیه 1) بنابراین جزو دین است و عهد الهی.

5. عهد أخصّ: این نوع عهد، ویژه پیامبران الهی و بیرون از بحث كنونی است، چنان كه فرمود: ﴿واِذ اَخَذَ اللهُ میثقَ النَّبِیینَ لَما ءَاتَیتُكُم مِن كِتبٍ وحِكمَةٍ...) (سوره آل عمران، آیه 81) ﴿واِذ اَخَذنا مِنَ النَّبیینَ مِیثقَهُم ومِنكَ ومِن نُوحٍ واِبرهیمَ وموسی وعیسَی ابنِ مَریمَ واَخَذنا مِنهُم میثقًا غَلیظا) (سوره احزاب، آیه 7)

اشارات و لطایف

1. عظمت و حرمت عهد

عهد حرمتی خاصّ دارد و اسلام عزیز هرگز اجازه پیمان‌شكنی نمی‌دهد؛ اعم از آنكه طرفین معاهده مسلمان باشند یا مسلمان و نامسلمان؛ و پیمان نیز خواه سیاسی باشد یا نظامی یا اقتصادی: ﴿كَیفَ یكونُ لِلمُشرِكینَ عَهدٌ عِندَ اللهِ وعِندَ رَسولِهِ اِلاَّالَّذینَ عهَدتُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ فَمَا استَقموا لَكُم فَاستَقیموا لَهُم اِنَّ اللهَ یحِبُّ المُتَّقین* ... * واِن نَكَثوا اَیمنَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وطَعَنوا فی دینِكُم فَقتِلوا اَئِمَّةَ الكُفرِ اِنَّهُم لااَیمنَ لَهُم لَعَلَّهُم ینتَهون* اَلا تُقتِلونَ قَومًا نَكَثوا اَیمنَهُم وهَمّوا بِاِخراجِ الرَّسولِ وهُم بَدَءوكُم اَوّلَ مَرَّةٍ اَتَخشَونَهُم فَاللهُ اَحَقُّ اَن تَخشَوهُ اِن كُنتُم مُؤمِنین) (سوره توبه، آیات 13 -7)

در عظمت پیمان همین بس كه قرآن كریم نفرمود «فقاتلوا أئمّة الكفر إنّهم لا صلاة لهم» یا «لا صیام لهم»، بلكه فرمود: ﴿اِنَّهُم لااَیمنَ لَهُم، زیرا ترك نماز و روزه برای نظام خطر آفرین نیست، بلكه عهدشكنی است.

با این بیان، وفا به عهد از وظایف بین‌المللی مسلمانان است. به یقین، عهد سیاسی و نظامی به سبب دماء و امثال آن از سایر عهدها مهم‌تر است.

قرآن كریم، ضمن افشای اسرار كافران كه می‌خواهند مؤمنان نیز به كفر كشیده شوند، به قطع هرگونه پیوند دوستی با كافران فرمان می‌دهد، مگر آنكه هجرت در راه خدا را برگزینند. اگر از این كار سرباز زنند و به توطئه ضد مسلمانان ادامه دهند، آنان را هر جا یافتند، باید دستگیر كنند و بكشند و آن‌ها را دوست و یاور خود نگیرند، مگر آنان را كه با همپیمانان مسلمانان میثاق بسته‌اند؛ آن‌ها كه به سوی مسلمانان می‌آیند؛ ولی نه سر جنگ دارند و نه توان مبارزه با قوم خود: ﴿اِلاَّالَّذینَ یصِلونَ اِلی قَومٍ بَینَكُم وبَینَهُم میثقٌ اَو جاءوكُم حَصِرَت صُدورُهُم اَن یُقتِلوكُم اَو یقتِلوا قَومَهُم) (سوره نساء، آیه 90)

معلوم می‌شود حتی اگر مهدور الدّم كسی كه حكم اوّلی اسلام درباره او قتل است به كشوری پناهنده شود كه با مسلمانان معاهده سیاسی دارد، خونش محفوظ است و این نشانه عظمت و حرمت عهد است.

مهدورالدمی كه به عهد پناه می‌برد، مانند كسی است كه به كعبه پناهنده شده است و تا وقتی در پناه عهد است، در امان خواهد بود و نادیده انگار این حرمت عظیم، گرفتار این مراحل پنج‌گانه خواهد شد: ﴿اِنَّ الَّذینَ یشتَرونَ بِعَهدِ اللهِ واَیمنِهِم ثَمَنًا قَلیلًا اُولئِكَ لاخَلقَ لَهُم فِی الاءخِرَةِ ولایكَلِّمُهُمُ اللهُ ولاینظُرُ اِلَیهِم یومَ القِیمَةِ ولایزَكّیهِم ولَهُم عَذاب اَلِیم) (سوره آل عمران، آیه 77)

تذكّر: 1. پیمان اعم از تجاری، نظامی، سیاسی و اقتصادی، شرایط ویژه‌ای دارد كه فقه عهده‌دار بیان شرایط عهد، متعاهدان و معهود علیه است.

2. در مواردی كه عهدی خاص جایز نیست مجالی برای بحث از لزوم وفا و مانند آن نخواهد بود و از حریم گفتار كنونی خارج است، چنان‌كه با بودن كلمه ﴿واتَّقی محور بحث روشن است.

3. مقداری از آیات مزبور، ناظر به انعقاد عهد میان مسلمانان و مشركان مهدورالدم حجاز است.

4. قرآن كریم وفا به چنین عهدی را لازم می‌داند، مگر آنكه آنان نقض كنند: ﴿... فَاَتِمّوا اِلَیهِم عَهدَهُم اِلی مُدَّتِهِم (سوره توبه، آیه 4) ﴿فَمَا استَقموا لَكُم فَاستَقیموا لَهُم(سوره توبه، آیه 7)

5. هوشیاری رهبران دینی را قرآن مجید لازم می‌داند و به آنان اعلام می‌كند كه اگر خطر حس كرده و نشانه‌های نقض عهد را از بیگانگان متعهد مشاهده كردند، عهد را رها كنند: ﴿واِمّا تَخافَنَّ مِن قَومٍ خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلی سَواء (سوره انفال، آیه 58)

 2. تعبدی نبودن وفا به عهد

وفا به عهد مخالف كتاب و سنّت كه حلالی را حرام یا حرامی را حلال كند، واجب نیست، بنابراین قرارداد دولت اسلامی با دولت غیر اسلامی نباید مخالف كتاب و سنّت، یعنی محلّل حرام یا محرّم حلال باشد؛ مانند اظهار معاصی، ساختن مراكز ضدّ دین در كشورهای اسلامی، بازگردانیدن زنان پناهنده مسلمان از كشور اسلام به دولت كفر (سوره ممتحنه، آیه 10)، دادن پناهندگی به جانیان در كشور همپیمان.

این معاهده تنها با امضای ولی امر مسلمانان است، بنابراین معاهدات پیش از حاكمیت اسلام، بین دولت ایران و دولت‌های دیگر اعتباری ندارد، مگر دولت اسلامی آن را امضا كند. البته عهدهای مشروع شخصی افراد مسلمان با افراد كافر نافذند و به امضای والی مسلمانان نیاز ندارند. عهدهای مشروع ملّی میان دولت‌ها نیز اگر مسئولان دولتی امین و نمایندگان راستین ملّت باشند، محتاج به امضای والی مسلمانان نیست؛ اما عهدهای مشروع ملّی بین دولت‌های تحمیلی كه نمایندگان واقعی ملّت نیستند ، همانند عقد فضولی، محتاج به امضای نمایندگان واقعی مردم‌اند كه والیان آنان‌اند.

براین اساس، وفا به عهد، واجب تعبّدی نیست كه در هر شرایطی واجب باشد، از این‌رو محدوده آن را نیز تعیین فرمود: ﴿فَمَا استَقموا لَكُم فَاستَقیموا لَهُم(سوره توبه، آیه 7) تا وقتی آنان حافظ منافع شمایند، شما نیز به عهد خود وفادار و نگهدار منافع آنان باشید و اگر پیمان شكستند، وفا به عهد بر شما واجب نخواهد بود.

لازم نیست دشمنان اسلام نخست خیانت كنند تا عهد با آن‌ها نقض شود، بلكه چنانچه با هوش سیاسی دریافت شد كه آنان در صدد خدعه و فریب‌اند، مسلمانان معاهده و صلح‌نامه را نزد آنان بیندازند: ﴿اِمّا تَخافَنَّ مِن قَومٍ خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلی سَواءٍ اِنَّ اللهَ لایحِبُّ الخائِنینَ (سوره انفال، آیه 58)

توضیح آنكه عقود گاهی از دو طرف لازم است؛ مانند «بیع غیر خیاری»؛ و زمانی از هر دو سو جایز است؛ نظیر برخی هبه‌ها؛ و هنگامی از یك طرف لازم و از سوی دیگر جایز است؛ مثل بیع خیاری كه فقط یك طرف دارای خیار باشد. «معاهده» از عقودی نیست كه از یك طرف لازم و از سوی دیگر جایز باشد و به زبان دیگر، چنین نیست كه تنها یكی از طرفین معاهده حقّ نقض داشته باشد.

آری صرف توطئه طرف مقابل و طرح زمینه نیرنگِ به زیان حكومت اسلامی هنگامی كه حجّت به نصاب رسید، هرچند طرف مقابل صریحاً وارد عمل نشده و خیانت خود را آشكار نكرده، دولت اسلامی می‌تواند به عهد خود عمل نكند.

بحث روایی

مراد از «تقوا»

عن ابن عبّاس قوله: ﴿بَلی مَن اَوفی بِعَهدِهِ واتَّقی یقول: اتّقی الشرک ﴿فَاِنَّ اللهَ یحِبُّ المُتَّقین یقول: الذین یتقون الشرك. (جامع البیان، ج3، ص409)

اشاره: گرچه كلمه ﴿اتَّقی در این روایت بر تقوای اعتقادی و پرهیز از شرك تطبیق شده است، مورد مخصِّص نیست، بلكه همه محرّمات و نواهی را شامل می‌شود و قدر متیقّن آن مورد نزول و عنصر محوری آیه یعنی وفا به عهد و پرهیز از نقض آن است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها تفسیر شریف تسنیم سوره آل عمران (شماره 131)