تفسیر شریف تسنیم سوره آل عمران (شماره 133)
- توضیحات
- دسته: مقالات
- منتشر شده در 01 ارديبهشت 1401
- نوشته شده توسط علی جزینی
- بازدید: 773
وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَریقاً یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْكِتابِ وَ یَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ یَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُون (78)
گزیده تفسیر
كتابهای آسمانی حق و از پیش خداست، از اینرو سنّت و سیره مشایخ و علمای سوء اهل كتاب (یهود) در ادامه روش باطلی كه از گذشته داشتند این بود كه با نیرنگ و سوء استفاده از آن دو ویژگی اوّلاً با زبانپیچی، یعنی تحریف و تفسیر به رأی و دروغگویی، كتاب آسمانی را از مدار اصلی خود خارج كرده و كتاب خودساختهشان را به گونهای قرائت و با رفتار خود و به صورت كنایی وانمود میكردند كه سخنشان حق و كتاب خداست تا مسلمانان به حقانیت آن كتاب محرف گمان پیدا كنند.
ثانیاً آن مكتوب جعلی را به خدا نسبت داده و با گفتار خود میكوشیدند این گمان را به یقین بدل كنند.
خداوند سبحان در نفی و طرد ادعای این گروه، در برابر حق وانمود كردن نوشته آنان فرمود: ﴿وما هُوَ مِنَ الكِتب﴾ و در مقابل از پیش خدا دانستن آن كتاب محرّف فرمود: ﴿وما هُوَ مِن عِندِ الله﴾.
این گروه از اهل كتاب كه در مسائل اعتقادی، ذات اقدس خداوندی را دارای هیچگونه حرمتی نمیدانستند، هم خبث فعلی دارند و هم خبث فاعلی؛ یعنی هم كارشان بد است و هم به بد بودن كارشان آگاهی دارند.
تفسیر
تناسب آیات
این آیه عطف بر آیه شریفه ﴿ومِن اَهلِ الكِتبِ مَن اِن تَأمَنهُ بِقِنطار﴾ و بیانگر سوء استفاده علمای اهل كتاب از كتاب آسمانی است.
٭ ٭ ٭
معنای كنایی ﴿یلوون﴾
«پیچاندن زبان»، در آیه مورد بحث، كنایه از بیرون بردن حقّ از صراط مستقیم است، چنان كه تعبیر «سرپیچی كردن» كنایه از نپذیرفتن حق است. قرآن كریم درباره اهل نفاق كه با تمرّد و استكبار از پذیرش فرمان الهی سرپیچی میكردند، میفرماید: ﴿واِذا قیلَ لَهُم تَعالَوا یَستَغفِر لَكُم رَسولُ اللهِ لَوَّوا رُئوسَهُم ورَاَیتَهُم یَصُدُّونَ وَهُم مُستَكبِرون﴾ (منافقون، آیه 5) مشایخ سوء اهل كتاب با تفسیر به رأی، كتاب آسمانی را از مدار اصلی خود خارج و بر اساس میل خود اداره میكردند و به مردم ارائه میدادند.
«لی» اگر به معنای سرپیچی محض نباشد و پیوندی با الفاظ و معانی كتاب آسمانی داشته باشد مصادیق فراوانی دارد كه گروهی از اهل كتاب به آنها مبتلا بودهاند؛ مانند 1. زبانگردانی در قرائت تا معنا دگرگون شود. 2. تحریف معنای كتاب و تفسیر به رأی. 3. دست نوشتههای خود را به سبك كتاب آسمانی قرائت كردن و.... در بین مصادیق یاد شده بعضی از آنها به مقصود نزدیكتر است.
ظاهر قرآن كریم آن است كه آنان با زبانشان دروغ میساختند؛ مثلاً چیزهایی را به تورات میافزودند كه در آن نبود، هر چند آثار كتابهای آسمانی را نیز بر آن مترتّب میكردند كه یكی از آنها چگونگی قرائت است.
بعضی جمله ﴿یلوونَ اَلسِنَتَهُم بِالكِتب﴾ را از باب تقدیم و تأخیر و قلب دانسته و اصل جمله را چنین میخوانند: «یلوون الكتاب بألسنتهم» (تفسیر بیان السعاده، ج1، ص276) یعنی كتاب را در گفتار خویش میپیچند؛ ولی این سخن نیز درست نیست، زیرا براساس ظاهر آیه، آنان كتاب خود ساختهشان را به گونهای قرائت میكنند كه مردم بپندارند كتاب خداست، از اینرو فرمود: ﴿فَوَیل لِلَّذینَ یكتُبونَ الكِتبَ بِاَیدیهِم ثُمَّ یقولونَ هذا مِن عِندِ الله﴾ (سوره بقره، آیه 79) و بر این اساس، نیازی به تقدیم، تأخیر یا قلب نیست.
نكته: این آیه درباره توطئه علمای اهل كتاب است، چون موضوع آن سوء استفاده از كتاب آسمانی است و تحریف كتاب آسمانی یا تفسیر به رأی آن، تنها از عالمان به كتاب آسمانی برمیآید، بنابراین مفاد آیه شامل توده اهل كتاب نخواهد شد.
راز تكرار «كتاب» در آیه
تكرار سه باره كتاب در آیه مورد بحث برای پیشگیری از اشتباه است، چون مراد از كتاب اولی دستنوشت خودشان است كه به خدا نسبت میدادند و مراد از دومی كتاب نازل شده از جانب خداست و مراد از سومی همان دومی است. تكرار آن برای دفع اشتباه و برای اشاره به این معناست كه كتابی كه از جانب خدا نازل شده شأنش برتر است از اینكه حاوی این دروغها باشد.
بنابراین كتاب در جمله ﴿یلوونَ اَلسِنَتَهُم بِالكِتب﴾، همان مكتوب جعلی است كه دربارهاش فرمود: ﴿فَوَیل لِلَّذینَ یكتُبونَ الكِتبَ بِاَیدیهِم ثُمَّ یقولونَ هذا مِن عِندِ اللهِ لِیشتَروا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَوَیل لَهُم مِمّا كَتَبَت اَیدیهِم وویل لَهُم مِمّا یكسِبون﴾ (همان) و آن جمله بدین معناست كه سخنان آنان از كتاب خودساخته آنهاست نه از كتاب خدا، از اینرو سه بار كلمه كتاب در این آیه آمده است.
كتاب در جمله ﴿لِتَحسَبوهُ مِنَ الكِتب﴾همان كتاب خداست؛ یعنی آن كتاب مجعول براساس اغراض و امیال مشایخ سوء اهل كتاب و پیچ و خمهای آنها تنظیم شده است، بنابراین كتابی نیست كه از نزد خدا آمده باشد.
دو ویژگی مهمّ كتابهای آسمانی
همه كتابهای آسمانی دو ویژگی مشترك دارند: حقّ بودن و از پیش خدا بودن. البته این دو مطلب متلازماند، زیرا اثبات حقّ بودن كتاب، از نزد خدا بودنش را نیز ثابت میكند، چنان كه با اثبات نزد خدا بودن، حقّانیت آن نیز ثابت میشود.
درباره تورات فرمود: ﴿اِنّا اَنزَلنَا التَّورةَ فیها هُدی ونور... ﴾ (سوره مائده، آیه 44) یعنی تورات نور است و از مبدأ نور آسمانها و زمین فرود آمده است. آری كتابهای آسمانی همگی با حفظ مراتب و درجاتشان نورند.
گروهی از اهل كتاب با نیرنگ از هر یك از این دو ویژگی سوء استفاده كردند؛ یعنی نخست نوشته خود را حقّ معرفی كردند و سپس آن را به خدا نسبت دادند. در آیه مورد بحث ادّعای اهل كتاب درباره هر یك از این دو ویژگی نفی و طرد شده است: در برابر حقّ وانمود كردن نوشته آنان، فرمود: ﴿وما هُوَ مِنَ الكِتب﴾و در مقابل از پیش خدا دانستن آن كتاب محرّف فرمود: ﴿و ما هو من عند الله﴾.
سیره و سنّت مشایخ سوء اهل كتاب
به كاربردن اسم ظاهر به جای ضمیر در ﴿ویقولونَ هُوَ مِن عِندِ اللهِ وما هُوَ مِن عِندِ الله﴾ به جای «و ما هو من عنده» و در ﴿ویقولونَ عَلَی اللهِ الكَذِب﴾ بهجای «علیه الكذب» هرچند در موارد دیگر برای تعظیم است؛ لیكن در این مورد برای تفهیم این معناست كه اهل كتاب در مسائل اعتقادی ذات اقدس خداوندی را دارای هیچگونه حرمتی نمیدانستند و به خدا نسبت دروغ میدادند، چنان كه در مسائل اقتصادی و اجتماعی نیز به هیچگونه حرمتی برای مردم معتقد نبودند: ﴿ومِنهُم مَناِن تَأمَنهُ بِدینارٍ لایؤَدِّهِ اِلَیكَ اِلاّمادُمتَ عَلَیهِ قائِمًا ذلِكَ بِاَنَّهُم قالوا لَیسَ عَلَینا فی الامِّیینَ سَبیل ویقولونَ عَلَی اللهِ الكَذِبَ وهُم یعلَمون﴾ (سوره آل عمران، آیه 75)
سه جمله ﴿یلوون﴾، ﴿یقولونَ هُوَ مِن عِندِ الله﴾ و ﴿یقولونَ عَلَی اللهِ الكَذِبَ وهُم یعلَمون﴾سنّت و سیره این گروه از اهل كتاب را بیان میدارد كه این رفتار ادامه روش باطلی است كه از گذشته داشتهاند.
جمله پایانی ﴿وهُم یعلَمون﴾ نشان میدهد كه آنان، هم خبث فعلی دارند و هم خبث فاعلی؛ یعنی هم كارشان بد است و هم به بد بودن كارشان آگاهی دارند؛ نه اینكه اشتباهی رخ داده باشد؛ یعنی كذب خبری و كذب مخبری كنار هم جمع شدند.
اشارات و لطایف
1. اقسام تحریف
تحریف اقسامی دارد كه به چهار نوع آن اشاره میشود:
أ. تحریف به زیادی: افزودن چیزی بر كتاب آسمانی.
ب. تحریف به نقیصه: كاستن چیزی از كتاب آسمانی.
ج. تحریف با تغییر حركات: بیافزایش یا كاستن لفظی، كتاب را به گونهای قرائت میكنند كه معنا تغییر میكند.
د. تفسیر به رأی: كه به «حفظ الحروف وإضاعة الحدود» تعریف شده است. درباره قرآن كریم تنها تحریف از نوع تفسیر به رأی امكان دارد.
علمای سوء اهل كتاب تحریفهای گوناگون را عالمانه و عمدی درباره كتاب آسمانی خود انجام میدادند و آن را در حدّ كاغذهای عادی نهاده بودند: ﴿... تَجعَلونَهُ قَراطیسَ تُبدونَها وتُخفونَ كَثیرًا... ﴾(سوره انعام، آیه 91)﴿وقَد كانَ فَریق مِنهُم یسمَعونَ كَلمَ اللهِ ثُمَّ یحَرِّفونَهُ مِن بَعدِ ما عَقَلوهُ وهُم یعلَمون﴾ (سوره بقره، آیه 75)
2. نویسنده و گوینده مجاز سخن خدا
برخی گفتهاند: كتاب خدا را كسی میتواند بخواند كه زبانش زبان خدا باشد و كسی میتواند بنویسد كه دستش دست خدا باشد (تفسیر بیان السعاده، ج1، ص276)، وگرنه گفتار او سخن خدا و نوشتهاش كتاب خدا نخواهد بود. بر این مدّعا سه شاهد نیز اقامه شده است:
أ. استحباب لبیك گفتن، هنگام خواندن یا شنیدن ﴿یاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا... ﴾. در حالات حضرت علی بن موسی الرضا(علیهالسلام) آمده است: و إذا قرأ ﴿یاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا﴾ قال: لبّیك اللّهمّ لبّیك! سرّاً (عیون اخبار الرضا(علیهالسلام)، ج2، ص218)
ب. استحباب گفتن كذلك الله ربّی بعد از قرائت سوره «توحید». در ضمن حدیث مزبور آوردهاند: كان إذا قرأ ﴿قُل هُوَ اللهُ اَحَد﴾، قال سرّاً: الله أحد. فإذا فرغ منها، قال: كذلك الله ربّنا، ثلاثاً (عیون اخبار الرضا(علیهالسلام)، ج2، ص196).
ج. امین الاسلام طبرسی از عبدالله مسعود نقل میكند كه چون سوره مباركه «نصر» نازل شد، پیامبر گرامیصلی الله علیه و آله و سلم بارها میفرمود: سبحانك اللّهمّ و بحمدك! اللّهمّ إغفر لی إنّك أنت التوّاب الرّحیم! (مجمع البیان، ج10 ـ 9، ص844)
در این باره باید گفت مطلب مزبور حاوی معنایی لطیف، امّا بیارتباط با آیه مورد بحث است، زیرا محور آیه مزبور انكار مشایخ سوء اهل كتاب درباره كلام خدا و معرفی نوشتهها و گفتههای خود به اسم كتاب خداست، درحالی كه ﴿وما هُوَ مِنَ الكِتب﴾یعنی نوشته آنان كتاب آسمانی نیست و نیز ﴿وما هُوَ مِن عِندِ الله﴾ یعنی از نزد خدا نیز نیامده است، پس بهتر است كه این مطلب ذیل آیه ﴿لاتُحَرِّك بِهِ لِسانَكَ لِتَعجَلَ بِه ٭ اِنَّ عَلَینا جَمعَهُ وقُرءانَه﴾ (سوره قیامت، آیات 17-16) بیاید كه به آن نظر دارد. ضمن آنكه شاید بتوان شواهد فراوان ارائه كرد و به سه مورد مزبور منحصر نشود.
بحث روایی
شأن نزول
قیل: نزلت فی جماعة من أحبار الیهود كتبوا بأیدیهم مالیس فی كتاب الله من نعت النبیصلی الله علیه و آله و سلم و غیره و أضافوه إلیكتاب الله (مجمع البیان، ج2 ـ 1، ص780).
عن ابن عبّاس: نزلت فی الیهود و النصاری، حرّفوا التوراة و الإنجیل و ضربوا كتاب الله بعضه ببعض و ألحقوا به مالیس منه و أسقطوا منه الدین الحنیف (همان)
اشاره: برخی از مفسران كلمه ﴿لَفَریقا﴾ را بر كعب بن اشرف و مالك بن صیف و حی بن اخطب و... تطبیق كرده و همچنین با نقل روایتی از ابن عباس در تفسیر ﴿ویقولونَ هُوَ مِن عِندِ الله﴾گفته است: هم الیهود الذین قدموا علی كعب بن الأشرف و غیروا التوراة و كتبوا كتاباً بدّلوا فیه صفة رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم، ثمّ أخذت قریظة ما كتبوه فخلطوه بالكتاب الذی عندهم (الكشاف، ج1، ص377)
بر این اساس تطبیق آیه شریفه بر یهود، طبق روایت اول، مناسبتر است؛ خصوصاً كه سیاق آیات گذشته نیز بر این معنا دلالت دارد.