سلام علی آل یاسین...!(226)

                                         مقدمه نشریه هادی شماره 68

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و ...
و حملة كتاب الله؛
و حاملان كتاب خدا
قسمت اول:
«حملة» (جمع حامل) اسم فاعل «حمل» است؛ مانند كسبه و كاسب. اصل واژه حمل به معناي كم شمردن مي‌آيد. بنابراين، كسي مي‌تواند چيزي را از زمين بردارد، بر دوش بگيرد و آن را جابه‌جا كند كه آن را خفيف و كم بداند؛ وگرنه به سراغش نمي‌رود و جرأت نزديك شدن به آن را به خود نمي‌دهد. چنان كه آسمان و زمين و كوهها هنگام عرضه امانت الهي، هراسان شدند و از پذيرش آن سر باز زدند، اما انسان چون گرفتار اين هراس نشد، آن را حمل كرد: (إنا عرضنا الأمانة علي السّموات و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها و حملها الإنسان).[سوره احزاب ، آیه 72] پس كسي كه چيزي را حمل مي‌كند، سعه وجودي او كمتر از آن محمول نيست.
واژه حمل، داراي مفهومي كلّي و عامّ است كه از چند جهت اطلاق دارد:


1. حامل و بردارنده؛ هر كس باشد: انسان، حيوان، نبات، جماد، فرشته يا... .
2. شي‏ء قابل حمل، مادي باشد يا معنوي.
3. برداشتن و حمل آن شي‏ء؛ بر پشت باشد يا در شكم يا برگردن و مانند آن (البته با اختلاف حركتِ فتح و كسر).
از آنچه گذشت، مي‌توان نتيجه گرفت كه ياد گرفتن چيزي يا تسلّط و آگاهي يافتن بر آن نيز نوعي حمل است. قرآن كريم، عالمان تورات را حامل آن معرفي كرده است: (مثل الذين حمّلوا التوراة)[ سوره جمعه، آيه 5.]؛ چنان كه رسول‌اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نيز عالمان به قرآن كريم را حمله آن ناميده است: «أشراف أُمّتي حملة القرآن و أصحاب‌الّليل»[ بحار، ج89، ص177.]، «حملة القرآن عرفاء أهل الجنة».[ همان.]
اما عنوان «كتاب»، ويژه امر مادي نيست، بلكه به هر چيزي كه شي‏ء يا اشيايي را در آن ضبط، جمع و حفظ كنند مادي يا معنوي كتاب گفته مي‌شود. .اينكه بر مجموعه مجلّد (اعم از مكتوب و غير مكتوب) كتاب اطلاق مي‌شود، از باب مبالغه است؛ زيرا خود آن اوراق، گويا مورد توجه نيست، بلكه تمام توجه به مطالب مكتوب آن است
كاربرد «كتاب» در قرآن كريم
واژه كتاب در قرآن كريم، كاربردهاي گوناگون دارد:
الف. مجموعه‌اي كه مشتمل بر قوانين و مقررات وحياني باشد. اين مجموعه‌ها به وسيله انبياي اولواالعزم، يعني انبياي صاحب شريعت (نوح، ابراهيم، موسي، عيسي، رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم)صلوات‌الله‏عليهم‌اجمعين) عرضه شد: (فبعث الله النبيين مبشرين ومنذرين و أنزل معهم الكتاب بالحق)[ سوره بقره، آيه 213.] امّا بر ساير مجموعه‌هاي وحياني كه مشتمل بر قوانين نيست، عنواني ديگر، مانند «زبور» اطلاق شده است: (و ءَاتينا داود زبوراً).[ سوره نساء، آيه 163.]
ب. جايگاه ثبت عقايد، اخلاق و اعمال انسان‌ها. از مجموع آيات قرآن كريم استفاده مي‌شود كه خود اين كتاب بر سه قسم است:
1. كتاب شخصي افراد: (كلّ إنسان ألْزمناه طائره في عُنُقه و نُخرج له يوم القيامة كتاباً)[ سوره اسراء، آيه 13.]، «فأمّا من أُوتي كتابه بيمينه».[ سوره انشقاق، آيه 7.]
2. كتابي كه كارنامه هر امّت را جداگانه ثبت كرده است: (كلّ أُمّة تدعي إلي كتابها).[ سوره جاثيه، آيه 28.]
3. كارنامه همه خلايق: (وضع الكتاب فتري المجرمين مشفقين ممّا فيه... )[ سوره كهف، آيه 49.]، (هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق).[ سوره جاثيه، آيه 29.]
ج. حقيقتي كه تفصيل نظام هستي با تمام جزئياتش در آن ثبت است: (عندنا كتاب حفيظ)[ سوره ق، آيه 4.]، (... لا رطب و لا يابس إلاّ في كتاب مبين).[ سوره انعام، آيه 59.] از اين حقيقت، به علم الهي (البته بعضي از مراتب آن)، لوح محفوظ و امثال آن تعبير مي‌شود.
د. قباله نكاح و تجارت يا دست نوشته‌هاي بشري: (و لاتعزموا عقدة النّكاح حتّي يبلغ الكتاب أجله)[ سوره بقره، آيه 235.]، (و ليكتب بينكم كاتب بالعدل)[ سوره بقره، آيه 282.]
دقت در موارد استعمال نشان مي‌دهد كه قرآن كريم گاهي واژه كتاب را در كتاب تكويني استعمال كرده و گاهي در كتاب تدويني. چنان كه همه موارد استعمال، كاملاً بر معناي لغوي قابل انطباق است.
حاملان كتاب الهي
با توجه به مطلق بودن تركيب «كتاب الله» و مقيّد نبودن آن مي‌توان گفت: اين تركيب شامل جميع موارد ياد شده مي‌شود، ليكن بايد توجه داشت كه «تحمّل كتاب الله» در اين فراز، تنها به معناي آگاهي‏يافتن و تسلّط پيدا كردن بر مضمون و محتواي كتاب خداست؛ زيرا تحمّل به معناي به دست گرفتن، برداشتن، بر پشت يا بر سرنهادن و امثال آن، اوّلاً، كار چندان مهم و قابل تمجيدي نيست تا در كنار ساير فضايل و در رديف ديگر كمالات عالي انساني ذكر شود وثانياً، جز درباره كتاب تدوين شريعت آن هم در مرحله وجود كتبي، نه بالاتر از آن امكان ندارد. چگونه مي‌توان علم الهي يا صحيفه اعمال بندگان خدا را كه كتاب اصطلاحي نيست، به دست گرفت يا بر سر نهاد؟
بنابراين، حامل كتاب الهي كسي است كه آگاه، مسلّط و محيط بر كتاب تدوين و تكوين الهي باشد و كسي جز انسان‌هاي كامل و معصوم، چنين علم گسترده‌اي ندارد؛ زيرا:
اوّلاً، آگاهي آنان بر كتاب تدوين (قرآن و ساير كتاب‌هاي آسماني) از اعتقادات ترديدناپذير و غير قابل خدشه اماميه است. آنها نه تنها معلّم و مبيّن قرآن هستند، بلكه طبق حديث ثقلين، كاملاً با آن متّحد و هماهنگ بوده، در هيچ مرحله و نشئه‌اي جداي از قرآن نبوده و نيستند. دوگانگي موجود ميان قرآن و عترت، مربوط به نشئه طبيعت است؛ وگرنه در نشئات قبل، از يكديگر جدا نبودند و بعد از اين نشئه نيز به يك حقيقت بازمي‌گردند؛ چنان‌كه رسول‌اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) در باره اهل‏بيت‏ عصمت(عليهم‌السلام) فرمود: «إنّي تارك فيكم الثقلين... حتّي يردا عليّ الحوض».[ بحار، ج22، ص311. ]
قرآن كريم نيز بر تسلّط و آگاهي آنان بر حقيقت قرآن، صحّه گذاشته، مي‌فرمايد: (قل كفي بالله شهيداً بيني و بينكم و من عنده علم الكتاب).[ سوره رعد، آيه 43.] امام باقر(عليه‌السلام) در تفسير اين آيه مي‌فرمايد: خداي سبحان در اين آيه، تنها ما را اراده كرده است: «إيّانا عني و عليٌّ أوّلنا و أفْضلنا و خيرنا بعد النّبي(صلّي الله عليه وآله وسلّم) ».[ اصول كافي، ج1، ص229.]
ثانياً، آگاهي ائمه(عليهم‌السلام) بر صحيفه اعمال بندگان الهي نيز جزو اعتقادات قطعي اماميه است. آنان در دنيا اعمال بندگان را مي‌بينند و در آخرت (محكمه عدل الهي) شهادت مي‌دهند.[ ر.ك: ج1 همين كتاب، ص154.]
ثالثاً، چنان‌كه آگاهي آنان بر كتاب علم الهي در حدّي كه خدا اجازه مي‌دهد از اعتقادات خلل ناپذير و غيرقابل مناقشه اماميه است و اين، همان است كه از آن به علم غيب تعبير مي‌شود.
اما دست نوشته‌هاي بشري (كاربرد چهارم واژه كتاب در قرآن كريم) داخل در قسم دوم (صحيفه اعمال بندگان) مي‌شود؛ زيرا تمام كارهاي انسان، اعم از نوشتار،گفتار، رفتار و... جزو اعمال آدمي محسوب مي‌گردد و مشهود ائمه(عليهم‌السلام) است.
در قرآن كريم، عنوان حمل، به معناي عمل‌كردن نيز به كار رفته است:
(مثل الذين حمّلوا التوراة ثمّ لم‏يحملوها كمثل الحمار يحمل أسفاراً)[ سوره جمعه، آيه 5.]؛ مَثَل كساني كه محتواي تورات را آموختند و به قوانين آن مكلّف شدند، ولي به مقتضاي آن عمل نكردند، مَثَل درازاگوش است كه كتابي چند بر او نهاده باشند.
در اين آيه، (حمّلوا) به معناي آموختن و مأمور شدن، (لم يحملوا) به معناي عمل نكردن و (يحمل) به معناي بردوش كشيدن است.
با توجه به اين استعمال قرآني مي‌توان گفت: ممكن است معناي «حَمَلَة كتاب‌الله»، عاملان به كتاب خدا نيز باشد، ليكن بايد توجه داشت كه عامل بودن آن ذوات مقدس به كتاب خدا، محدود به عمل به ظواهر كه از عهده بسياري از انسانهاي عادي بر مي‌آيد نيست، بلكه آنها عامل به جميع مراتب ظاهر و باطن قرآن كريم هستند. كتابي كه عصاره نظام هستي است، يعني اگر نظام هستي را خلاصه كنند، به اين كتاب تبديل خواهد شد و اگر اين كتاب را تفصيل دهند، به نظام هستي مبدّل خواهد گشت و اين، همان هماهنگي كتاب تكوين و كتاب تدوين است. چنان كه اگر هويّتِ انسان كامل معصوم(عليه‌السلام) به صورت كتاب تدويني در آيد، در چهره قرآن حكيم ظهور مي‌كند و اگر قرآن كريم به صورت انسان كامل معصوم(عليه‌السلام) در آيد، در چهره رسول‏گرامي(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و اهل‏بيت‏عصمت(عليهم‌السلام) تجلي مي‌يابد. بنابراين، قرآن حكيم پيام جامع و مشترك بين انسان و جهان است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها قرآن و عترت سلام علی آل یاسین...!(226)