مقالات

تفسیر شریف تسنیم (نشریه هادی شماره 57)

آيه 1، بسم الله الرحمن الرحيم

گزيده تفسير

الله برترين نام خدايى است كه داراى همه كمالات وجودى است و الرحمن و الرحيم از صفات اوست كه نشانه رحمت آن هستى بى پايان است؛ رحمان خدايى است كه رحمت فراگيرش همه چيز و همه كس را شامل مى شود و اما رحيم خدايى است كه رحمتى ويژه براى مؤمنان دارد. خداى سبحان، قرآن و نيز سوره را با نام خود مى گشايد و بدين گونه، ادب شروع كار با نام خدا را به انسانها مى آموزد.

نواری که دسته ریگی وقت سر بریدن شیعیان گوش می کردند

آن­چه از نظر می­ گذرانید سخنان مهم آیت ­الله جاودان درباره برخی جشن­ ها و مراسمات نهم ربیع­ الاوّل است. این مطلب از آخرین شماره نشریه «خط» کاری از خانه طلاب جوان انتخاب شده است.
روز نهم ربیع، روز شادمانی است. شادمانی اهل­ بیت است. آن را قدر بدانیم و به حرام آلوده نکنیم. گاهی کسانی که عنوان دوستی دارند، حرام­ های خیلی روشن و مسلّم را انجام می­ دهند. البته اگر واقعاً دوست بود که این کارها را نمی ­کرد و به حرام آلوده نمی ­شد، به بی­ ادبی آلوده نمی ­شد، به بی­ حیایی آلوده نمی­ شد.
یک آقای بزرگواری است که الان در استان خراسان، امام جمعه است. ایشان یک طلبه­ فاضل و خیلی باعرضه بوده و دو سه زبان خارجی هم آموخته بود و آرزو می­ کرد که برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود. یک­ وقت فرمایشات رهبر را گوش می­ کند که از ایشان سؤال کردند که اگر شما در این مقام رهبری نبودید، دلتان می ­خواست که چه کاری انجام بدهید؟ ایشان فرموده بودند که دلم می ­خواست بروم در یک روستا و کار آخوندی بکنم.

فتامل 7 به همراه اصلاحیه

دیروز مطلبی از آقای حسام الدین آشنا در سایت منتشر کردم که در صفحه ی فیس بوک ایشان  آورده شده بود.

متاسفانه صورت مطلب به گونه  ای بود که تعبیر میشد این واقعه برای خود ایشان اتفاق افتاده بود.

در حالی که این مطلب صرفا  یک نقل قول  از ایشان بود.

از ایشان و همه ی دوستان عذرخواهی میکنم.

اصل مطلب به صورت زیر است.

حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم پیش نماز مسجد حاج آقایی بود بنام شیخ هادی که امور مسجد از قبیل نماز جماعت ، مراسم شبهای قدر ، نماز عید و جشن نیمه شعبان را برگزار می کرد اگر کسی می خواست دخترش را شوهر بدهد و یا برای پسرش زن بگیرد با شیخ هادی مشورت می کرد و در آخرهم شیخ خطبه عقد را جاری میکرد ، اگر کسی در محله فوت میکرد شیخ هادی برای او نماز میت می خواند و کارهای بسیاردیگر ...

فتامل

حسام الدین آشنا در صفحه شخصی خود در فیس بوک نوشته است:


حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم پیش نماز مسجد حاج آقایی بود بنام شیخ هادی که امور مسجد از قبیل نماز جماعت ، مراسم شبهای قدر ، نماز عید و جشن نیمه شعبان را برگزار می کرد اگر کسی می خواست دخترش را شوهر بدهد و یا برای پسرش زن بگیرد با شیخ هادی مشورت می کرد و در آخرهم شیخ خطبه عقد را جاری میکرد ، اگر کسی در محله فوت میکرد شیخ هادی برای او نماز میت می خواند و کارهای بسیاردیگر ...
یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه
> پائین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم ، منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این حین، در یکی از دستشوییها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد دستشویی را ترک کرد.
من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو می¬گیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند من که کاملا گیج شده بودم سریعا به حاج علی که سالهای زیادی با هم همسایه بودیم گفتم حاجی شیخ هادی وضو ندارد ، خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون ولی وضو نگرفت. حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب !!! فرادا می خوانم .
این ماجرا بین متدینین پیچید ، من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مامومین کم کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جائیکه بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت ، بچه های شیخ هم برای این آبروریزی ، پدر را ترک کردند .
دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود آیا اصلا مسلمان است ؟ آیا جاسوس است ؟ و آیا ...
شیخ بعد از مدتی محله ی ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود ... ، ما هم بهمراه دوستان و متدینین خوشحال از این پیروزی ، در پوست خود نمی گنجیدیم ، بعد از مدتی از حوزه علمیه یک طلبه ی جوان فرستادند و اوضاع به حالت عادی برگشت .
بعد از دوسال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم در مکه بخاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم. بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد . روز بعد وقتی می خواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم ،پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم. درحال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم !!! چشمانم سیاهی می رفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. نکند آن بیچاره هم می خواسته جای آمپول را آب بکشد .!؟!؟ نکند ؟! ؟! نکند ؟! ؟!
دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر میکردم که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادان تر از خودم ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم .. خانواده اش را نابود کردیم و ...
از فردا، سراسیمه پرس و جو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم. به پیش حاج ابراهیم رفتم به او گفتم برای کار مهمی دنبال شیخ هادی میگردم او گفت : شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم داشت و گاه گاهی به دیدنش میرفت اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود. پس از خداحافظی با حاج احمد یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم بعد چند دقیقه جستجو پیر مردی با صفا را یافتم که پشت پیشخوان نشسته و قرآن می خواند سلام کردم جواب سلام را با مهربانی داد و گفتم ببخشید من دنبال شیخ هادی میگردم ظاهرا از دوستان شماست ، شما او را می شناسید ؟
پیرمرد سری تکان داد و گفت دو سال پیش شیخ هادی در حالیکه بسیار ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود پیش من آمد ، من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده بودم. بسیار تعجب کردم وعلتش را ازپرسیدم او در جواب گفت: من برای آب کشیدن جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من تهمت زدند که وضو نگرفته نماز خوانده ام ،خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند ، خانواده ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند ودیگر نمی توانم در این شهر بمانم ، فقط شما شاهد باش که با من چه کردند. بعد از این جملات گفت : قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین (ع) مجاور گردد تا بقیه عمرش را سپری کند من هم هرکاری کردم که مانعش شوم نشد. او گفت دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم ،او رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او ندارم ...
ناگهان بغضم سرباز کرد و اشکهایم جاری شد که خدای من این چه غلطی بود که من مرتکب شدم ای کاش آن موقع کور می شدم و این جنایت را نمی کردم ای کاش حاج علی آن موقع بجای گوش دادن به حرفم توی گوشم میزد ای کاش ای کاش ... و این ای کاش ها که بیچاره ام میکرد .
الان حدود 20 سال است که از این ماجرا می گذرد و هر کس به نجف مشرف میشود من سراغ شیخ هادی را از او میگیرم ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست

دفاع جانانه اکبر اعتماد از حقوق هسته‌ای ایران در BBC

دکتر اکبر اعتماد، رئيس انرژي اتمي ايران قبل از انقلاب در اين مصاحبه که با شبکه بي بي سي در سال 89 انجام شده است دفاع جانانه اي از حقوق هسته اي ملت ايران مي کند و به بسياري از شبهات پاسخ مي گويد. این فیلم در برنامه چهارشنبه شب "ثریا" منتشر شد.

تا حالا ندیده بودم کسی اینطوری از برنامه ی هسته ای ایران دفاع کنه

آزادگی را توی حرف های این آقا میشه فهمید

لینک دانلود

http://www.sorayatv.ir/content/tv/608/

طولانیه اما ارزش خوندن رو داره

این متن را استاد راهنمامون برامون فوروارد کرده. فکر کردم شاید برا کسایی که مرددند ادامه تحصیل بدهند یا نه مفید باشه:

دور همی

رئیس جمهور در سالروز اربعین حسینی از مجتمع خدمات بهزیستی و شیرخوارگاه شهید ترکمانی در منطقه ۱۷ تهران بازدید کردند که البته چندان بی حاشیه هم نبود

ادامه مطلب در ادامه مطلب

تفسير انسان به انسان(نشريه شماره 56)

بسمه تعالي

 مروري بر سير كتاب انسان به انسان

بخش اول كليات انسان شناسي

فصل اول از بخش اول : امكان و اهميت انسان شناسي

 در كتاب انسان به انسان در قسمت اول به اين موضوع پرداختيم كه شناخت انسان چه لزومي دارد. چرا ما به جاي اينكه وقت مان را براي درس خواندن و براي پيشرفت اقتصادي صرف كنيم وقت خود را صرف كنيم و كتاب انسان به انسان بخوانيم.

و ثانيا اگر اهميت انسان شناسي مشخص شد آيا شناخت انسان امري ممكن است يا خير.

تفسیر شریف تسنیم (نشریه)

سوره‌ی حمد
پیشگفتار سوره
سوره‌ی حمد از دیدگاه قرآن و عترت (ع)
سوره‌ی مبارکه‌ی حمد که فاتحه‌ی کتاب و سرآغاز کلام خدا سبحان است، در مقال الهی به گونه‌ای تکریم‌آمیز، همتای «قرآن عظیم» قرار گرفته است. در اخبار نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) و سخنان عترت طاهرین (علیهم السلام) نیز با نام‌ها و اوصافی چون: «جامع‌ترین حکمت»، «گنج عرشی»، «شریف‌ترین ذخیره در گنجینه‌های عرش الهی»، «سوره‌ی شفابخش»، «نعمت بزرگ و سنگین» و «برترین سوره‌ی قرآن» از آن یاد شده است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام پیشنهاد آموزش این سوره به جابر بن عبدالله انصاری، آن را برترین سوره‌ی کتاب خدا معرفی کرد.

سوره‌ی مبارکه‌ی فاتحة الکتاب، کلام خدای سبحان است، ولی به نیابت از عبد سالکی که چهره‌ی جان خویش را متوجه ذات اقدس خداوند کرده، به رازگویی محبانه و عاشقانه با او می‌پردازد.
اگر سوره‌ی مبارکه‌ی حمد، مشتمل بر عصاره‌ی معرفت‌های قرآنی، که همان اسرار مبدا و معاد و دانش سلوک انسان به سوی پروردگار است، نمی‌بود، این گونه در کتاب خدا همتای قرآن عظیم قرار نمی‌گرفت و در کلام اسوه‌های سلوک الی الله (اهل بیت علیهم السلام) با عظمت از آن یاد نمی‌شد.
نام‌های سوره

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها