تفسیر شریف تسنیم(نشریه شماره 60)

بحث روایی

1- جايگاه تحميد خداى سبحان  

عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم: اول من يدعى الى الجنة الحمادون الذين يحمدون الله فى السرأ و الضرأ(بحار، ج 90، ص215)

لو ان الدنيا كلها لقمة واحدة فأكلها العبد المسلم، ثم قال: الحمد لله لكان قوله ذلك، خيرا من الدنيا و ما فيها(بحار، ج 90، ص 216)

اشاره: سر برتری حمد از دنیا و متاع آن در این است که حمد از آن­جهت که از کلمات پاک است، به­سمت خداوند صعود می­کند و هر چه به سوی خدا صعود کرد، عندالهی می­شود«ما عندكم ينفد و ما عند الله باق»پس حمد از دنیا و آن­چه درآن است بالاتر است.

2- ادب شروع كلام و سيره پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در تحميد
عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم: كل كلام لا يبدأ فيه بالحمد فهو أقطع (بحار، ج 90 ص 216)
عن الصادق (عليه السلام ): كان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اذا أصبح قال: الحمد لله رب العالمين كثيرا على كل حال، ثلاثمأة و ستين مرة و اذا أمسى قال مثل ذلك(نورالثقلين، ج 1، ص15)
... و كان النبى صلى الله عليه و آله و سلم اذا أصبح و طلعت الشمس ‍ يقول: الحمد لله رب العالمين حمدا كثرا طيبا على كل حال، يقولها ثلاثمأة و ستين مرة شكرا(بحار، ج 90، ص216)
اشاره: پیامبر در روز 360 مرتبه (تقریبا به تعداد روزهای سال) خدا را شکر می­کرد. شاید شکر به این تعداد از آن جهت باشد که عناصر محوری بدن انسان یا نظام کیهانی به این تعداد باشند و در برابر هر کدام از این نعمت­ها یک شکر نیاز است. والعلم عندالله

3-جامعترين تعبير در حمد و شكر
عن الصادق (عليه السلام ): ما أنعم على عبد بنعمة صغرت أو كبرت فقال: الحمدلله الا أدى شكرها(تفسير صافى، ج 1، ص71)
عن حماد بن عثمان قال: خرج أبوعبدالله (عليه السلام ) من المسجد و قد ضاعت دابته فقال: لئن ردها على لأشكرن الله حق شكره . قال: فما لبث أن أتى بها فقال: الحمدلله . فقال قائل له: جعلت فداك أليس ‍ قلت: لأشكرن الله حق شكره ؟ فقال أبوعبدالله: ألم تسمعنى قلت: الحمدلله(نورالثقلين، ج 1، ص15).
عن الصادق (عليه السلام ): الشكر للنعم اجتناب المحارم و تمام الشكر قول الحمد لله رب العالمين(بحار، ج 90، ص214)
... ان رجلا جاء الى أميرالمؤ منين (عليه السلام ) فقال أخبرنى عن قول الله تعالى: (الحمد لله رب العالمين ) ما تفسيره ؟ فقال: الحمد لله هو أن عرف عباده بعض نعمه عليهم جملا اذ لا يقدرون على معرفة جميعها بالتفصيل لأنها أكثر من أن تحصى أو تعرف. فقال لهم الحمدلله على ما أنعم به علينا رب العالمين...( نور الثقلين، ج 1، ص17)
بعضی کلمات از لحاظ شمول، دارای جامعیت هستند. «الحمد الله رب العالمین» جامع کلمات برای شکر است.
4- عجز متنعم از شكر نعمت
امام سجاد (عليه السلام ) به خداى سبحان عرض مى كند: بارالها! هيچ كسى به درجاتى از شكر تو دست نمى يابد، مگر اين كه نعمت توفيق عرض ادب، وى را به شكر ديگرى بر مى­گمارد و احدى در فرمانبرداريت، هر چند بكوشد، به جايى نمى رسد، مگر اين كه در برابر استحقاق تو، با آن همه احسانت، عاجز و ناتوان است...؛ به گونه اى بر طاعت كم و ناچيز پاداش ‍ مى دهى كه گويى شكر بندگان كه در برابر آن ثواب مقدار داشتى و جزايشان را بزرگ داشتى امرى است كه آنان مى­توانند از آن سرباز زنند.
آيا زمام كار به دست تو نبود و اينان از خود چيزى داشتند؟ بلكه پيش از آن كه توفيق عبادتت را بيابند و به درگاه تو بار يابند، زمان كارشان به دست تو بود و تو مالك آنها و همه شئون هستيشان بودى و پيش از آن كه كارى كنند، ثوابشان را آماده كردى و براى اين كه آنان را به ثوابى برسانى بهانه­اى به نام عبادت به دست آنان دادى و اين همه، بر اثر آن است كه سنت تو تفضل و عادت تو احسان و راه تو راه عفو و گذشت است. همگان معترفند كه اگر تبهكاران را كيفر كنى ستمكار نيستى و...(صحيفه سجاديه، دعاى37)
امام علی (ع) می­فرمایند: حمد از آن خدايى است كه نه حمد و مدح او از عهده كسى بر مى آيد، نه نعمتهايش قابل شمارش است و نه حق او را تلاشگران مى توانند ادا كنند. نه شاهين بلند پرواز انديشه و همت حكيمان را توان رسيدن به اوج قله شناخت اوست و نه عارف غواص درياى دل را ياراى استخراج گوهر شناخت اكتناهى آن ذات متعالى است(نهج البلاغه، خطبه1).
اشاره: چون حمد خداوند نیازمند شناخت عمیق و دقیق اوست و هیچ موجودی به غیر خداوند از چنین شناختی برخوردار نیست. پس حامد حقیقی خداوند تنها خود آن ذات مقدس است.
5- حمد در برابر جمال و جلال خدا
عن اميرالمؤمنين (عليه السلام ): نحمده على آلائه كما نحمده على بلائه(همان، خطبه 114، بند1)
 نحمده على ما أخذ و أعطى و على ما أبلى و ابتلى(نهج البلاغه، خطبه 32، بند1)
از آن جهت که همه­ی کارهای خدا خیر است و در برابر هر کار خیری، حمدی لازم است. در نتیجه انسان در برابر آزمون­ها و بلاهای رسیده به او نیز باید حامد خدا باشد.
6- اختصاص حمد به خدا
عن السجاد(علیه السلام):« ولو دلّ مخلوق مخلوقاً من نفسه علی مثل الذی دللت علیه عبادک منک کان محموداً فلک الحمد»( صحیفه سجادیه ، دعای 45)
عن الباقر (علیه السلام):«... و أنت جمال السماوات و الأرض فلک الحمد و أنت زین السموات و الارض فلک الحمد »(بحار ، جلد 84 ، ص 258 ، دعای پایان نماز شب)
عن أبی­الحسن الأول (علیه السلام) : « إذا فرغت من صلاة اللیل فقل : اللهم ماعملتُ من خیر فهو منک لا حمد لی فیه و ما عملت من سوء فقد حذّرتنیه ، لاعذر لی فیه . اللهم إنی أعوذ بک أن أتکل علی ما لا حمد لی فیه » (همان ، ص221)
... «... و لک الحمد ... واستلخصت الحمد لنفسک و جعلت الحمد من خاصتک و رضیت بالحمد من عبادک و فتحت بالحمد کتابک و ختمت بالحمد قضائک و لم یعدل إلی غیرک و لم یقصر الحمد دونک ، فلامدفع للحمد عنک و لامستقر للحمد إلاّ عندک و لایبتغی الحمد إلا لک »( بحار ، جلد 87 ، ص 129 ، دعای روز جمعه )
اشاره : هر یک از این کلمات نورانی حاوی برهانی بر اختصاص حمد به خدای سبحان است . در حدیث اوّل امام سجاد (علیه السلام) پس از برشمردن نعمت هدایت الهی و علوم ارزشمندی که بدون تعلیم الهی ، بشر را یارای رسیدن به آن نیست ، به خدای سبحان عرض می­کند : بار خدایا اگر مخلوقی بتواند از جانب خود چنین هدایتها و معارفی را در اختیار دیگران بگذارد ، آن گونه که تو خلقِ خود را هدایت و تعلیم می­کنی ، او نیز سزاوار حمد خواهد بود ، لیکن چون همه­ی نعمتها و علوم از جانب توست ، پس ستایش نیز ویژه­ی توست . در جمله­ی «فلک الحمد» با تقدیم «لک» بر «الحمد» ، حمد در خدای سبحان حصر شده است . این حدیث ناظر به برهانی است که حد وسط آن اِنعام الهی است .
    حدیث دوم اشاره به برهانی دارد که حدّ وسط آن جمال است و در براهین اختصاص حمد بدین شرح بیان شد : سراسر عوالم هستیِ امکانی از آن جهت مخلوق خدای سبحان است ، زیبا و نیکوست و چون حمد در برابر جمال و کار زیباست ، حمد ویژه­ی خدای جمیل جمال آفرین است .
    حدیث سوم بر اساس توحید افعالی همه­ی کارهای نیک آدمی را از خدای سبحان و هر حمدی بر هر کار نیک را از او می­داند . بر اساس توحید افعالی و ربوبیت مطلق خدای سبحان ، کارهای نیک صالحان نیز جز ظهور و تجلی فیض و فعل او نیست و از این رو محمود حقیقی تنها ذات اقدس الهی است .
    چهارمین حدیث نیز با تصریح به این که حمد جز حریم و ساحت قدس خدای سبحان هیچ قرارگاهی ندارد و حمد جز برای او سزاوار نیست ، به روشنی بر انحصار حمد در خدای سبحان دلالت دارد .
7-  حامد حقیقی
عن الصادق (علیه السلام): «اللهم إنی أفتتح القول بحمدک و أنطق بالثناء علیک و أمجدک و لاغایة لحمدک و أثنی علیک و من یبلغ غایة ثنائک و أمد مجدک و أنّی لخیقتک کنه معرفة مجدک ؟»(مفاتیح الجنان ، اعمال روز جمعه ، دعای امام صادق (علیه السلام ) پس از نماز جعفر)
اشاره : در بحث تفسیری گذشت که نه تنها محمود حقیقی ذات اقدس خداوند است ، بلکه حامد حقیقی او نیز جز خود او نیست ؛ زیرا حمد حقیقی بدون شناخت حقیقیِ نعمتهای الهی و پی بردن به حقیقت همه­ی نعمتهای او میسور نیست و جز ذات اقدس او احدی قادر بر معرفت اکتناهی نعمتهایش نیست .
8- رابطه­ی تحمید با تربیع کعبه
حضرت امام صادق (علیه السلام) سرّ تربیع کعبه را محاذات آن با بیت معمورِ مربّع و راز تربیع بیت معمور را محاذی بودن آن با عرشِ مربّع و رمز تربیع عرش را تربیع اصول اولیّه­ی دین ( سبحان الله و الحمدلله و لا إله إلا الله و الله اکبر) می­داند .
در این کلام بلند که امام صادق (علیه السلام) سخن را از تربیع کعبه به اصول اولیّه دین پیوند می­دهد ، عظمت تحمید بیان شده است ؛ زیرا پایگاه تحمید چنان رفیع است که در کنار تسبیح ، تهلیل و تکبیر از اصول بنیادین دین و پایه­های آغازین آفرینش جهان قرار گرفته است ؛ زیرا عرش خداوند که همان مقام فرمانروایی اوست ، بر این اصول استوار است .
   غیر خدا در صورتی می­تواند ملجأ و محمود دیگران باشد که اولاً از خود کمالی داشته باشد و ثانیاً بتواند با کمال خود نیاز غیر را برطرف کند ؛ در حالی که تسبیح و تمحید خدای سبحان وقتی با تهلیل او قرین گردد ، پیامش آن است که خدای سبحان تنها موجودی است که ناقص نیست و همه­ی نقصها را نیز او برطرف می­کند و در نتیجه ، در جهان از غیر او کاری بر نمی­آید .
  بنابراین ، تسبیح ، تحمید ، تهلیل و تکبیر ، همه از آنِ خدای سبحان است و اگر مقام یا شخصی محمود است ، در حقیقت شأنی از شئون فاعلیت خدای سبحان است ؛ همانند مقام محمود رسول اکرم صل الله علیه و آله .
9) پايان سخن بهشتيان 
عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم، الكلمة التى يقولها أهل الجنة اذا دخلوها و ينقطع الكلام الذى يقولونه فى الدنيا ما خلا الحمد لله و ذلك قوله: دعويهم فيها... و اخر دعويهم أن الحمد لله رب العالمين (بحار، ج 90، ص 166، سوره يونس، آيه 10 )
اشاره: بهشتيان هنگام ورود به بهشت و مشاهده تحقق وعده الهى خدا را حمد مى كنند و هر چه را خواستند به صرف تسبيح خداوند براى آنها حاصل است و نيازى به اسباب و وسايل ندارند و بعد از بهره ورى از نعمت بهشت، خدا را حمد مى كنند.
10) بازگشت ربوبيت به خالقيت 
عن الرضا (عليه السلام ):... رب العالمين توحيد له و تحميد و اقرار بأنه هو الخالق المالك لاغير. (نور الثقلين، ج 1، ص 15)
عن الصادق (عليه السلام ):... رب العالمين، قال: خلق المخلوقين .(تفسير قمى، ج 1، ص 28)
اشاره: همان گونه كه در بحث لطايف و اشارات آيه مورد بحث گذشت، ربوبيت با تحليل به خالقيت بر مى گردد و در اين احاديث نيز به آن اشاره شده است.
11)ويژگيها و آثار حمد 
امام سجاد (عليه السلام) مى فرمايد: حمد ويژه خدايى است كه در اوليت بى آغاز و در آخريت بى انجام است؛ خدايى كه ديده كوتاه بين اهل نظر توان رؤيت و مشاهده او را ندارند و اوهام و انديشه هاى واصفان را ياراى وصف او نيست.
ستايش از آن خدايى است كه اگر توفيق شناخت حمد خود را از بندگان دريغ مى كرد و به انسانها نمى آموخت تا در برابر نعمتهاى پياپى او حمد كنند، در نعمتهايش تصرف كرده، از آن بهره مند مى شدند و او را حمد نمى كردند و بدون هيچ گونه سپاسى، از رزق الهى به طور گسترده بهره بردارى مى كردند و با چنين كفرانى از حدود انسانيت خارج و به مرز بهيميتمى رسيدند؛ آنگاه همانند چهارپايان يا فروتر از آنها مى شدند.
و حمد خداى را...؛ حمدى كه خداى سبحان با آن، ما را هم زيست حامدان و شاكران قرار دهد و با آن، به سوى رضايت و عفو ذات اقدس الهى از ديگران سبقت گيريم؛ حمدى كه تاريكيهاى برزخ با آن زدوده شود و پيمودن راه برزخ به سوى قيامت كبرا و رستاخيز عمومى با آن آسان گردد و جايگاه ما در نزد شاهدان اعمال (پيامبران، امامان و فرشتگان) با آن شريف و گرامى شود؛ در روزى كه هر كس برابر ره آوردش جزا داده شود و بر هيچ كس ستمى نرود؛ حمدى كه ما را به برترين مقام عليين برساند؛ حمدى كه در روز خيره شدن چشمها، ديده ما بدان روشن گردد و در روز سياه شدن سطح اندامها روى ما به آن سفيد گردد؛ حمدى كه مايه رهايى از آتش دردناك الهى و عامل نيل به جوار كريمانه حق باشد؛ حمدى كه با آن به عالم فرشتگان مقرب راه يافته با آنان رقابت كنيم و با آن به پيامبران مرسل بپيونديم، در جايگاه بى زوال ابدى و محل كريمانه و تحول ناپذير... و ما چگونه مى توانيم حمد او به جاى آوريم و از عهده شكرش به در آييم؟ هرگز چنين توانى نداريم...
حمد و سپاس خداى را به سان حمد نزديكترين فرشتگان و كريمترين بندگان و پسنديده ترين حامدانش؛ حمدى كه همانند برترى خدا بر همه آفريدگان، از همه سپاسها برتر است (يعنى تفاوت حمدها مانند تفاوت محمودها باشد)
و سپاس خداى را در برابر نعمتهايى كه به ما و گذشتگان عطا كرد و به آيندگان مى بخشد؛ حمدى به گستردگى آنچه علم خدا به آن احاطه دارد و به ميزان چندين برابر هر يك از آنها؛ حمدى جاويدان تا روز قيامت؛ حمدى به آن گستردگى كه نه مرزپذير است و نه شمارش بردار؛ نه پايانى براى امتداد آن و نه تماميتى براى زمان آن است؛ حمدى كه عامل رسيدن به طاعت و عفو او باشد و سبب رضايتش و وسيله مغفرتش و راهى براى بهشتش و رهاننده از عذابش و مايه ايمنى از خشم او و پشتيبانى بر طاعت او و مانعى در برابر معصيت و دستيارى بر اداى حقش؛ حمدى كه با آن در رديف اولياى سعادتمند خدا و در سلك شهيدانراه او قرار گيريم؛ زيرا او سرپرستى ستايش شده است. (صحيفه سجاديه، دعاى 1)
حضرت سجاد (عليه السلام) در اين دعا، حمد را با توحيد خداى سبحان آغاز و پس از بيان رازقيت خدا، محاسبه اعمال و كيفر تبهكاران و پاداش ‍ نيكوكاران، به بيان ويژگيها و آثار حمد در دنيا، برزخ و قيامت و مقام و پايگاه رفيعى كه با حمد مى توان به آن دست يافت و همچنين برخى از آثار ترك حمد مى پردازد كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
الف: حمد فصل مقوم انسان است. در فرهنگ قرآن و عترت معنای انسان حیوان ناطق حامد است بنابراین اگر کسی حامد نبود یا تنها در حد زبان اهل حمد بود نه در قلب و از روی ایمان از حدود انسانیت خارج شده و به مرز بهیمیت پیوسته است. آنچه که فارق بین انسان و سایر حیوانات است مرتبه کامل حمد است و گرنه همه موجودات مسبح و حامد ذات اقدس الهی هستند.
ب: حمد عامل همزیستی با پیامبران و فرشتگان و ره توشه‌ای برای سرعت و سبقت به سوی رضایت و عفو الهی است.
ج: ‌حمد روشنى بخش تاريكيهاى عالم برزخ و هموار كننده راه انسان به سوى رستاخيز است ؛ تاريكى برزخ بر اثر گناه است و نور آن با طاعت تاءمين مى شود. با روشن شدن برزخ، راه انسان به سوى قيامت كبرا هموار مى شود و پيمودن اين راه كه براى برخى انسانها، همانند ورود از دنيا به برزخ بسيار دشوار است، آسان مى گردد.
سر اين كه حمد پيمودن راه برزخ به قيامت را آسان مى كند، آن است كه انسان حامد و شاكر، خدا را ولى نعمت خود مى داند و كسى كه ولى نعمت خود را به خوبى بشناسد، مى تواند او را حمد كند و او هرگز تفكر قارونى ندارد.
كسى كه نعمت را از ناحيه غير خدا مى داند و طلبكارانه مى گويد: با تلاش ‍ خود به آن رسيده ام ، گرچه به زبان الحمد لله رب العالمين بگويد، تنها حمد زبانى دارد و روح او حامد نيست. بنابراين، كسى كه طلبكارانه نعمت را دسترنج خود مى داند، به حقيقت حمد نرسيده و ولى نعمت خود را نشناخته است.
د: حمد جايگاهى شرافتمندانه نزد گواهان قيامت به انسان مى بخشد.
ه: حمد عامل ترفيع انسان به اعلى عليين، مايه روشنى چشم و روسفيدى در قيامت است.
و: حمد عامل رهايى از عذاب دردناك آتش و رهيابى به جوار كريمانه حق است.
ز: حمد وسيله اى براى رقابت با فرشتگان و پيوستن به پيامبران در بهشت است.
ح: حمد عامل دستيابى انسان به طاعت، عفو، رضوان، و مغفرت حق است.
ط: حمد راهى به سوى بهشت لقاى حق، و نگهبانى در برابر انتقامها و عقوبتهاى الهى و مايه ايمنى از خشم خداوند است.
ى: حمد حاجز و مانعى در برابر عصيان و دستيارى بر اداى حق خداست. ك: حمد عامل عروج به اوج سعادت اوليا و پيوستن به سلك شهيدان راه خداست.


نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها تفسیر شریف تسنیم(نشریه شماره 60)