تفسیر شریف تسنیم سوره بقره(شماره 119)

ومن أظلم ممّن منع مساجد الله أن يذكر فيها اسمه و سعي في خرابها أُولئك ما كان لهم أن يدخلوها إلاّ خائفين لهم في الدّنيا خزي و لهم في الاخرة عذاب عظيم (114) 

تناسب این آیه با آیات دیگر را بیان کنید؟

در باره این آیه دو شان نزول آمده است.1- ناظر به قصّه «طيطوس» رومي و پيروان مسيحي او باشد كه با بني‌اسرائيل به جنگ برخاستند، تورات را آتش زدند، فرزندان آنها را به اسيري گرفتند و بيت‏مقدس را ويران و آلوده كردند. در این صورت به یکی دیگر از ویژگی های زشت اهل کتاب اشاره دارد که به علت تعصبات جاهلانه تا حد قتل و غارت پیش می­روند.

2- ممكن است آيه ناظر به مشركاني باشد كه پس از هجرت رسول مكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) به مدينه، مساجدي را كه مؤمنان قبل از هجرت در آن نماز مي‌خواندند ويران مي‌كردند و نيز از ورود پيامبر به شهر مكّه و مسجدحرام مانع مي‌شدند که در این صورت با قسمت آیه قبل «كذلك قال الذين لا يعلمون مثل‏قولهم» که درباره مشرکان است مرتبط است.

چرا منع کنندگان از مسجد از ظالم ترین انسان ها هستند؟

منشأ همه طاعتها توحيد و منشأ همه معصيتها شرك است و همان‌گونه كه هر طاعت و عمل خيري كه انسان انجام دهد به توحيد بازگشته، از شجره طوبا و طيّبه توحيد نشئت مي‌گيرد، هر معصيتي نيز كه از انسان سرزند به شرك بازگشته، از شجره خبيثه شرك نشئت مي‌گيرد؛ زيرا مطيع پرهيزكار هواي خود را سركوب كرده، به دستور وحي عمل مي‌كند و عاصي ناپرهيز برابر هواي خود عمل می کند.

آن كس كه از آبادي مراكز ديني ممانعت كند يا در ويران كردن آن بكوشد نيز در حقيقت با توحيد در ستيز، و با شرك هماهنگ است؛ از اين رو او نيز در شمار ستمكاراترين مردم است.

معنای «اظلم» در این آیه چیست؟

هرچند ظاهر ﴿مَن أظلمكه استفهام است، انشايي بودن جمله است، نه خبري بودن آن، ليكن باطن آن اِخبار است. بنابراين، معناي جمله مزبور اين است كه كسي ظالم‌تر از منع‌كننده و ويران‌كننده مسجد نيست و چون مشابه اين تعبير در چند مورد ديگر نازل شده است؛ مانند: ﴿من أظلم ممن كتم شهادةً عنده من الله، ﴿ومن أظلم ممّن افتري علي الله كذباً او كذّب بآياته و عنوان «أظلم» كه مفيد تفضيل است اقتضاي مصداق منحصر دارد، ازاين‌رو در بَدْء امر، تنافي احساس مي‌شود.

برای رفع محذور مزبور وجوهی ارائه شده است:

1-معناي ﴿أظْلم﴾ نِسبي و مقيّد است، نه نَفْسي و مطلق؛ يعني نسبت به صله خود كه منع‌كنندگان باشد، مانع مسجد ظالم‌تر از همه است و در بين مفتريان، مفتري رسالت از ديگران اَظْلم است.

2- معناي ﴿أظْلم﴾ نسبت به تابعان در منع، افترا، و... است؛ يعني پيشگامان و بدعت‌گذاران در چنين گناهي ستمكارتر از پيروان‌اند. در اين حال «أظلم» نِسْبي است، نه نفسي و نسبت به تابعان است، نه ديگران.

3- معناي ﴿أظْلم﴾ همان افعل تفضيل نفسي و مطلق است و توهم محذور مزبور از اينجا ناشي شده كه قضيّه سلبي با ايجابي اشتباه شده است؛ اگر مضمون آنها سلبي باشد مفاد آنها سلب اظلم بودن ديگري است؛ نه اثبات اظلم بودن مانع مسجد يا مُفتري رسالت و...؛ زيرا معناي آيه مورد بحث اين است كه كسي ظالم‌تر از مانع و مخرّب مسجد نيست؛ يعني مفتري و مكذّب و... از مانع و مخرّب اظلم نيستند، نه اينكه مانع مسجد و مخرّب آن از ديگران اظلم باشند؛ بنابراين، نفي اظلم بودن ديگري يا ديگران، مستلزم اظلم بودن هيچ‌يك نيست؛ زيرا اولاً، همگان ظالم‌اند و ثانياً، در دَرَكِه ظلم و سقوط و هبوط آن همسان‌اند.

بدترین ستم و برترین جهاد کدام است؟

بدترين ظلم، ستم كردن به اساس دين است؛ زيرا همان‌گونه كه با استحكام اساس دين، ستم از ديگران نيز بازداشته شده يا برداشته مي‌شود، اگر به اساس دين ستم شود به ديگران نيز ستم خواهد شد؛ بنابراين، براي دفع و رفع ظلم بايد معابد و مساجد را آباد نگه داشت. با آبادي مراكز ديني، زمين آباد مي‌شود؛ از اين رو خداي سبحان مي‌فرمايد: اگر مبارزان و مجاهدانِ راه حق نباشند ستم و فساد زمين را فرا مي‌گيرد و سرزمينها ويران و فاسد شده، زمينه زندگي مردم خراب مي‌شود در آيه‌اي ديگر مي‌فرمايد: اگر دفاع نباشد مراكز ديني و عبادي آسيب مي‌بيند و ويران مي‌شود.

همان‌گونه كه ستمها يكسان نيست بلكه دركات متفاوت دارد و ستمكارترين انسانها كسي است كه نگذارد در خانه خدا، نام صاحب خانه برده شود، دفاعها و جهادها نيز درجاتي دارد؛ زيرا دفاع گاهي براي آب و خاك، و گاه براي صيانت مراكز ديني است. به يقين دفاع براي حفظ مراكز عبادي كه مركز توحيد و اصلاح جامعه و سبب آبادي زمين است، از مقدّس‌ترين دفاعهاست.

بزرگترین کارکرد مسجد چیست؟

مسجد برای احیای نام و یاد خداست و مسجدی جایگاه محبّان و محبوبان الهی است و قیام و نماز در آن شایسته و رواست که به حق از آنِ خدا و برای احیای یاد حق باشد و بر بنیان و پایه تقوا بنا شده است

ستمگران نیز از آن رو احداث مسجد را منع یا آن را بعد از ساختن ویران می­کنند که در آن یاد خدا زنده می­شود؛ بنابراین ، محور مطالب یاد شده ذکر الله است.

مقصود از ذکر در «یذکر فیها اسمه»، یا مطلق کار عبادی، اعم از قولی و فعلی مانند رکوع و سجود است، یا خصوص ذکر قولی. در صورت اول، همه عناوین عبادی مشمول منطوق آیه است و در صورت دوم افعال عبادی مشمول مفهوم اولویت آن است؛ زیرا اگر منع عبادت قولی مایه­ی خزی و عذاب است منع عبادت فعلی مانند رکوع و سجود به طریق اولی؛ چنان که کافران که از عبادت قولی و ذکر لفظی جلوگیری می­کردند از عبادت فعلی به طریق اولی منع می­کردند.

آبا تعمیر و تخریب فقط صرفا مربوط به ظاهر مسجد می­باشد؟

خدای سبحان آباد کردن و معمور نگه­داشتن مساجد را از اوصاف ویژه­ی مؤمنان برمی­شمارد، لیکن هشدار می­دهد که مهم­تر از مرمت و تعمیر ظاهری مسجد، آبادسازی باطنی آن است

تخریب مسجد نیز همچون تعمیر آن، دو قسم است و همان­گونه که تعمیر باطنی مسجد با تربیت عالمان و پرورش مؤمنان در آن ، از تعمیرظاهری آن سودمندتر است، تخریب باطنی مسجد، با آلوده کردن افکار و رویگردان کردن مردم از آن و منع از احیای آثار دینی و کلمه­ی حق در آن ، نیز از تخریب ظاهری آن خطرناک­تر است؛

آیا آیه­ی مورد نظر ناظر به مصداق خارجی خاص است؟

اقوال و وجوه متعددی در بیان مصداق مطرح است:1. پادشاه نصارا 2. بُختَ نُصر 3. مشرکان قریش. 4. خصوص کسانی که از ورود رسول اکرم به مکه جلوگیری کردند

اولاً، بُختَ نُصَّر شش قرن پیش از میلاد مسیح بوده است و ماجرای حمایت وی از نصارا یا کمک نصارا به او در تخریب بیت مقدس درست نیست . ثانیاً، قبلاً از مشرکان مانند اهل کتاب سخن به میان آمده است؛ «کذالک قال الذین لایعلمون مثل قولهم». ثالثاً، تخریب اعم از ظاهری و معنوی است؛ مانند عبادتهای باطل پرستی، مکاء، تصدیه، طواف مرد و زن در حال برهنگی و ... ؛ زیرا همه­ی این فجایع تخریب معنوی خانه­ی خداست؛ گرچه ظاهر و تقابل میان منع و تخریب ، خصوص تخریب ظاهری است. رابعاً، عموم یا اطلاق آیه از یک سو شامل گذشته، حال و آینده و از سوی دیگر شامل مسجد حرام و بیت مقدس و مشاهد مشرفه­ی معصومان و مانند آن خواهد شد .

کیفر دنیوی و اخروی منع و تخریب مسجد چیست؟

پاسخ: نکته مهمی که در اینجا باید توجه کرد آن است که وظیفه شرعی و تکلیف مسلمانان است که از ورود افرادی که عامل تخریب مسجد هستند یا مانع ذکر خدا در آن می‌شوند جلوگیری کنند و با آنان برخورد نمایند. به همین خاطر ورود آنان به مسجد با نوعی ترس همراه است چرا که می‌دانند مسلمانان طبق وظیفه شرعی خود با آنان برخورد می‌کنند و یا مانع ورود آنان به مسجد می‌شوند یا در صورت ورود مخفیانه، آنان را بیرون می‌کنند. طبق آیه شریفه نیز خداوند بسیار تهدیدآمیز هشدار می‌دهد به همه کسانی که باعث تخریب مسجد یا مانع ذکر و یاد خدا در آن می‌شوند که نه تنها در دنیا گرفتار عذاب و بلا و گرفتاری خواهند شد بلکه به خزی و عذاب بزرگی در آخرت گرفتار خواهند شد.

آیا ممانعت از کار خیر صرفا جنبه بیرونی دارد؟

پاسخ: در پاسخ به این سوال باید گفت به طور کلی منع دو معنا و مفهوم می‌تواند داشته باشد. یک معنا آن است که به دلیل عجز و قصور از دسترسی به چیزی بیان می‌شود. دوم آن‌که به دلیل ظلم و قهر ظالم امکان دسترسی نیست. اما در آیه شریفه منظور دوم مطرح است. در این معنا نیز دو حالت ممکن است اتفاق بیفتد. اولا عامل ظلم که باعث منع از خیر است درونی باشد مانند حب نفس، غرور، تکبر و ... . دوما عامل بیرونی مانع باشد مانند آیه شریفه که مشرکان و اهل کتاب مانع از ورود مسلمانان به مساجد می‌شوند. به هرحال آن‌چه مهم است همواره عامل بیرونی یا درونی می‌تواند مانع شود و یا بعضا هردوی آن‌ها.

برخی اوصاف مسجد را توضیح دهید.

الف) سراسر زمین عبادتگاه است

ب) مرکز و پایگاه عدل و انصاف است

ج) تامین‌کننده اصلی زینت انسان است (ایمان)

د) مرکز وحدت مسلمانان

و لله المشرق و المغرب فأينما تولّوا فثمّ وجه الله إنّ الله واسع عليم (115)

سوال: تناسب این آیه با آیات قبل چیست؟

جواب: پاسخ بسیار روشن است، در آیه قبل حکایت از منع عده‌ای، از اقامه عبادت در مساجد دارد، در این آیه این مطلب گوشزد می‌شود که اگر مشرکان یا اهل کتاب یا مثلاً کرونا، شما را از ورود به مسجد منع کردند گمان نکنید که دیگر نماز و عبادت برای شما میسور نیست زیرا همه زمین از آن خداست. شما مسلمانان نباید مانند اهل کتاب مکان عبادت را محصور به «کنیسه» و «بیعه» و «صومعه» کنید.

سوال: چرا خداوند مشرق و مغرب را مِلک و مُلک خود می‌داند؟ مگر مشرق و مغرب چیزی جز دو جهت هستند؟!

جواب: مغرب و مشرق دو جهت هستند و مانند ماه و خورشید دو موجود نیستند که بتوان بر آن‌ها مالکیت داشت. در واقع مشرق و مغرب از دو چیز حاصل می‌شوند؛ یکی ستاره‌ای تابان و دیگری حرکت ستاره، تا طلوع و غروبی حاصل شود و به تبع آن مشرق و مغربی به وجود آید. راز اینکه خداوند مشرق و مغرب را مِلک و مُلک خود می‌داند این است که هم ستارگان آسمان مخلوق او و هم حرکت آن‌ها به اختیار اوست.

سوال: آیا در قبله بودن، بیت المقدس یا کعبه خصوصیت ویژه‌ای دارند ؟

جواب: در زمان تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به کعبه، یهودیان معترض شدند که یا نمازهای قبل از این، باطل بوده و یا نمازهای پس از آن. خداوند در جواب آنان فرمود «قل لله المشرق و المغرب یهدی من یشاء الی صراط مستقیم» لذا مشرق و مغرب از آن خداست و خداوند همه جا حضور دارد.

بنابراین، در قبله بودن، بیت المقدس یا کعبه خصوصیتی ندارند، تنها بر اساس حکمی فقهی، گاه باید به آن سو نماز گزارد و گاه به این سو. و حتی در برخی مواقع اضطرار نماز گزاردن به هر سویی صحیح است.

وجه خدا چیست؟

وجه خدا همان فيض مطلق، گسترده و فراگير اوست كه با همه چيز بوده و در همه چيز هست و با مصداق‌هاي خود حمل حقيقت و رقيقت دارد؛ بدين‏معنا كه همه چيز وجه خداست (محمول رقيقتِ حقيقت است، نه خودحقيقت) و هيچ يك وجه خدا نيست (حمل شايع صناعي)؛ اتّحاد وجه خدا با اشيا چنان است كه وجه خدا رنگ هيچ چيز را نمي‌گيرد و نام چيزي را برنمي‌دارد و حكم هيچ شيئي نيز بر آن بار نمي‌شود؛ ازاين‌رو كه همه چيز هالك و از بين‏رفتني است امّا وجه الله هالك نيست.

آیا می­توان تبشیر و تنذیر را از این آیه استنباط کرد؟

همه مكانها، زمانها و جهتها زير پوشش احاطه علمي خداي سبحان است و انسان هر سمت را هدف قرار داده، به هر سو رو كند، خداوند آن را مي‌داند، هم تبشير به صالحان است كه نگران عدم ادراك امكنه و ازمنه مقدّسه نباشند و هم انذار تبهكاران است كه گناه در خلوت نيز مانند جلوت در برابر وجه الله است؛ زيرا خداوند بر هر چيز احاطه و سعه دارد و به همه چيز آگاه است.

احاطه علمی خداوند از نظر مکان و زمان و جهت چگونه است؟

قرآن درباره احاطه علمي خداي سبحان از نظر «مكان» مي‌فرمايد: در هر مكان كه باشيد خدا با شماست؛

 ﴿و هو معكم أين ما كنتم و الله بما تعملون بصير) 

از نظر «زمان» و احاطه علمي او بر هر كاري در هر زماني نيز مي‌فرمايد: براي خداوند يكسان است كه آهسته سخن بگوييد يا با جهر و نيز خواه كسي مخفيانه و شبانه حركت كند يا در روز و آشكارا سير كند؛ زيرا همه آنها را خدا مي‌داند؛ 

﴿سواءٌ منكم من أسرّ القول و من جهر به و من هو مستخفٍ بالّيل و سارب بالنهار) 

 هر كاري كه در ظرف زماني شب انجام گيرد يا روز خداي سبحان آن را مي‌داند؛ از اين رو مي‌فرمايد:

 ﴿و أقم الصلوة طرفي النهار و زلفاً من الّيل)

 ﴿و ما تنفقوا من خيرٍ فإنّ الله به عليم٭ الّذين ينفقون أموالهم بالّيل و النهار سرّاً و علانية فلهم أجرهم عند ربّهم)

سعه علمي خداي سبحان از نظر «جهت» نيز در آيه مورد بحث، جداي از زمان و مكان مطرح است؛ 

﴿و لله المشرق و المغرب فأينما تولّوا فثمّ وجه الله إنّ الله واسع عليم﴾ 

راز اينكه انسان به هر سو رو كند به وجه‌الله رو كرده است با جمله ﴿إنّ الله واسع عليم﴾ بيان شده است؛ فيض خداي سبحان فراگير است.

 

آیا آیه مورد بحث منسوخ آیات دیگر است؟

برخي آيه مورد بحث را منسوخ آيه ﴿فولّ وجهك شطر المسجد الحرام)  دانسته‌اند  .

اين آيه نمي‌تواند منسوخ آيه توليه وجه به مسجدحرام... باشد؛ زيرا

اوّلاً، ناسخ بايد بعد از منسوخ نازل شده باشد و تا كيفيّت نزول اين دو آيه و ترتيب آنها به تقدم يكي و تأخر ديگري احراز نگردد نمي‌توان گفت كه يكي ناسخ ديگري است؛ هرچند در مقام تدوين آيه مورد بحث، قبل از آيه  ﴿فولّ وَجْهك... ﴾ آمده است.

 ثانياً، حكم قبله مسلمانان پيش از دستور استقبال كعبه لزوم توجه به بيت‏مقدس بود، نه طبق آيه مورد بحث تا آنان مخيّر باشند كه به هر سمتي روي آورند و اگر از نسخ سخني به ميان مي‌آيد راجع به «آيه» توليه وجه به مسجدحرام و «حكم» استقبال بيت‏مقدس است.

 ثالثاً، آيه توليه وجه به طرف مسجدحرام نسبت به آيه مورد بحث منافي نيست تا ناسخ آن باشد، بلكه مخصّص يا مقيّد آن است

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها تفسیر شریف تسنیم سوره بقره(شماره 119)