تفسیر شریف تسنیم سوره بقره(شماره 122)
- توضیحات
- دسته: مقالات
- منتشر شده در 03 ارديبهشت 1400
- نوشته شده توسط مصطفی حسینی کوپایی
- بازدید: 645
و لن ترضي عنك اليهود و لا النصاري حتي تتبع ملتهم قل إن هدي الله هو الهدي و لئن اتبعتَ أهواءهم بعد الذي جاءك من العلم مالك من الله من ولي و لا نصيرا(120)
تناسب این آیه با آیات دیگر را بیان کنید؟
رجوع به جريان يهود و نصارا در آيه مورد بحث بازگشتي به اصل موضوع است؛ به اين صورت كه اين آيه نيز به يكي ديگر از خصال نكوهيده آنان، يعني تعصب بيمنطق در دفاع از آيين خويش و مقاومت بيدليل در برابر اسلام اشاره ميكند.
چه وقت یهود و نصاری از پیامبر راضی می شوند؟
برنامه اهل كتاب نيز، كه با مشركان تشابه فكري دارند، همان منشور مشركان است؛ آنان نيز آنگاه از پيامبر راضي ميشوند كه آن حضرت رسماً دين آنها را بپذيرد. پيشنهاد فرضي ﴿لكم دينكم ولي دين﴾ نيز رضاي آنها را تأمين نكرده، به صلح و مانند آن تن نخواهند داد؛ زيرا جز خود هيچ كس را برحق نميدانند؛ از همين رو هر يك از يهود و نصارا ديگري را نفي ميكند. و هر دو اسلام را نفي ميكنند. معناي جمله ﴿ولن ترضي عنك اليهود و لا النصاري حتّي تتّبع ملّتهم﴾ كه با نفي مؤكّد ﴿لن ترضي﴾ بيان شده نيز اين است كه يهوديان آنگاه از رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) راضي ميشوند كه او فقط يهودي باشد و نصارا وقتي از آن حضرت راضي ميشوند كه وي فقط مسيحي باشد، نه اينكه پذيرش دلخواهانه يكي از دو ملّت از سوي پيامبر(صلّي الله عليه وآله وسلّم) رضايت هر دو گروه را تأمين كند.
يهود و ترسا براي صحّه گذاشتن بر ملّت محرّف و باطل خود، كه بر اساس غرور ملّي تنها آن را حق ميدانند، هركدام، انبيا را نيز به خود نسبت داده، ميگويند: ابراهيم، اسماعيل، اسحاق، يعقوب و اسباط(عليهمالسلام) يهودي يا مسيحي بودند، در حالي كه انبيا برملت حق بودند، نه يهودي يا نصراني.
چرا نرمش در برابر کافران ممنوع است؟
خداي سبحان از رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) ميخواهد براي پيشبرد دين الهي در برابر كافران اندك نرمشي نشان ندهد؛ زيرا نه هرگز دين خدا با نرمش در برابر باطل پيش ميرود؛ و نه از آنان كاري ساخته است و اگر پس از روشن شدن حق كمي به سوي آنان ميل كند و اندك نرمشي نشان دهد، در روز خطر نه ولياي دارد كه بالاستقلال او را از عذاب الهي برهاند و نه نصيري كه در رهيدن از كيفر به او كمك كند.
تفاوت ولی و نصیر چیست؟
تفاوت «ولایت» و «نصرت» در این است که انسان اگر اصلاً توان انجام کارهای خویش را نداشته باشد، همهی کارهای او را دیگری به عهده میگیرد، مانند کودک نوزاد که از ولایت پدر استفاده کرده، همهی کارهای او را پدر انجام میدهد. چنین شخصی تحت ولایت دیگری به نام«ولیّ» است و اگر بخشی از کارها را خود برعهده میگیرد و کمبود آن را از دستیار استمداد میکند در این حال از نصرت «نصیر» برخوردار است. مانند جوانی که از نصرت پدر استفاده کرده، بخشی از کارها را خود و بخشی را پدر برای او انجام میدهد.
محور رضایت کافران و اهل کتاب چیست؟
آنچه از آیه « أفرأیت من اتخذ إلهه هواه» استنباط میشود این است که شخص هواپرست بهشت و جهنم او در قلمرو شهوت و غضب او تأمین میگردد ؛ به طوری که هر چه مطابق با هوس اوست آن را خلد برین میپندارد و هر چه مخالف هوای اوست آن را دوزخ جحیم و مشتعل میداند و هرگز مهر و قهر او را قرب به خدا و بُعد از او تنظیم نمیکند.
یهود و ترسای مبتلا به کژراهه که با مشرکان تشابه قلبی پیدا کردند محکوم چنین پنداشت و برداشتی هستند؛ از اینرو رضای آنان را شهوت و هوس رهبری میکند و همچنین غضب آنها را مخالفت با هوا سامان میبخشد.
آیا امید به هدایت مشرکان و اهل کتاب اشاره شده در آیه منطقی است؟
همانطوری که نشان حقشناسی حق سپاسی است علامت باطلشناسی نیز باطلگرایی است. انسان مستغرق در امواج سهمگین الحاد و لجاج به یکتایی و یگانگی ایدهی مسموم خود فتوا میدهد و در همان طاحونه نیز میگردد و مادامی که دست از جمود انحصارطلبی برندارد دربارهی صحت مکتب دیگر اصلا فکر نکرده، آن را احتمال نمیدهد. در چنین فضایی صرف وقت برای هدایت این فرد یا گروه هزینه بیمورد کردن است.
الّذين ءاتيناهم الكتاب يتلونه حقّ تلاوته أولئك يؤمنون به و من يكفر به فأُولئك هم الخاسرون (121)
تناسب این آیه با آیات دیگر را بیان کنید؟
پاسخ: با توجه به آیه قبل، این آیه به نوعی مایه دلداری و تسلی خاطر رسول مکرم اسلام است. به این خاطر که اگرچه ممکن است گروهی از اهل کتاب ایمان نیاورند، اما میشود به گروهی از آنان امید داشت. دلیل این امیدواری در این آیه اشاره شده است. با توجه به (یتلونه حق تلاوته) اگر کسی از اهل کتاب آنگونه که شایسته و حق کتاب آسمانی است و بدون تعصب و تقلید، آن را تلاوت کند، قطعا اهل ایمان است و به دین کامل و پیامبر خاتم مومن.
آیا این آیه صرفا متعلق به علمای بنیاسراییل است؟
پاسخ: ابوجعفر طبری درباره (الذین) دو قول را نقل کرده است: اولا منظور کسانیاند به حضرت رسول (ص) ایمان آوردهاند و ثانیا علمای بنیاسراییل. اما به دو دلیل نقل دوم معتبرتر است. چرا که سیاق آیات گذشته در مورد بنیاسراییل و اهل کتاب بوده است و همچنین نامی از اصحاب و یاران پیامبر (ص) در این آیه و یا آیات بعدی آورده نشده است.
البته از نظر آیت الله جوادی آملی استنباط و نقل ابوجعفر طبری مانع از جامعیت آیه نخواهد بود چه در مورد کتاب و چه در مورد افرادی که میتوانند مخاطب آیه باشند که در ادامه بیشتر توضیح داده خواهد شد.
منظور از حق تلاوت در آیه فوق چیست؟
پاسخ:منظور از حق تلاوت در آیه مورد بحث، نوع خاصی از تلاوت است که برای همگان حاصل نیست. حق تلاوت مراحلی دارد که هر کدام از آنها مصداق خاص و روزی فرقه مخصوصی است.
منظور از مراحل این است که برای مثال آنچه درباره نحوه صحیح قرائت قرآن، رعایت اصول تجوید، تدبر در معانی و ... آمده است همگی معنای متوسط و تفسیر آفاقی حق تلاوت است. اما تفسیر انفسی و الهی آن عبارت است از:
الف) قرآن کریم تجلی ویژه الهی است (فتجلی لهم سبحانه فی کتابه من غیر ان یکونوا راوه، نهج البلاغه/خطبه 147) و این تجلی دم به دم تازه است و نو.
ب) این تجلی در حد تمام و کمال در وجود نازنین رسول اکرم (ص) ظهور کرده است به طوری (کان خلقه القران)
ج) در میان امت نیز هر کس به نوبه خود باید در این راستا بکوشد تا در حد توان خود به مقام (کان خلقه القران) برسد
د) بر پایه اصل کلی (من استوی یوماه فهو مغبون) اگر کسی تلاوت و برداشت و تدبرش در قرآن در دو روز یکسان بود ضرر کرده است و حتی اگر از روز قبل خود پایین تر باشد محروم و ملعون است و همان طور که اشاره شد دم به دم باید به درجه خلق قرآنی خود بیفزاید
تاثیر تلاوت قرآن بر قلب انسان چیست؟
پاسخ: آنچه از خدای سبحان تنزل کند نور است. پس کلام خدا، پس کلام خدا خواه به صورت قرآن باشد یا تورات و انجیل، نور است. بنابراین فهم کتابهای آسمانی که از سوی خدای سبحان تنزل کرده است آسان است و لذا هرکس آنها را بدون تعصب و به حق تلاوت کند، به خوبی میفهمد و به یقین به آن ایمان میآورد. دلیل این امر هم روشن و واضح است زیرا کلام نورانی است و هیچگونه ابهام و تیرهگی ندارد و همچنین با فطرت حق طلب انسان سازگار است. از این روی تفاوتی میان قرآن و سایر کتب آسمانی غیر محرف نیست.
در نتیجه با توجه به اینکه کتب آسمانی غیرمحرف همگی نور هستند و جلوه ذات اقدس الهی، در صورتی که فرد دچار حجاب درونی ناشی از تعصبات دینی، قومی، قبیلهای یا ... نباشد با تلاوت آنها ایمان خواهد آورد.
این مطلب نیز در مورد افرادی که ایمان آوردهاند به گونهای دیگر بروز و ظهور دارد و موثر خواهد بود همچنان که در آیه 2 سوره مبارکه انفال آمده است (انما المومنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایمانا).
قرآن کریم منصفان اهل کتاب را چگونه معرفی می کند؟
مردم، اعم از مسلمانان و اهل كتاب، دو گروهاند؛ عدّهاي منصف و محقق و گروهي متعصب و مقلّداند. در مورد اهل کتاب نیز قرآن به زیبایی از اهل کتابی که منصف هستند یاد نموده و مشخصات آنها را دکر کرده است.
﴿ليسوا سواءً من أهل الكتاب أُمّة قائمة يتلون ءَايات الله ءَاناء الّيل و هم يسجدون٭ يؤمنون بالله و اليوم الأخر و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يسارعون فيالخيرات و أولئك من الصالحين ٭ و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و الله عليم بالمتّقين)
﴿و قرءَاناً فرقناه لتقرأه علي النّاس علي مُكث و نزّلناه تنزيلاً٭ قل ءَامنوا به أو لا تؤمنوا إنّ الّذين أوتوا العلم من قبله إذا يُتلي عليهم يخرّون للأذقان سجّداً٭ و يقولون سبحان ربّنا إن كان وعد ربّنا لمفعولاً٭ و يخرّون للأذقان يبكون و يزيدهم خشوعاً)
به سجده افتادن این دسته از اهل کتاب به علت درک صحیح و عمیق آیات تلاوت شده برایشان و بدلیل فطرت پاکشان خشوع در دلهایشان زیاد شده و اشک از چشمانشان جاری شده و به سجده می روند.
﴿و إذا سمعوا ما أنزل إلي الرسول تري أعينهم تفيض منالدمع ممّا عرفوا من الحق يقولون ربّنا ءَامنّا فاكتبنا مع الشاهدين٭ و ما لنا لانؤمن بالله و ما جاءنا من الحقّ و نطمع أنيدخلنا ربّنا مع القوم الصالحين٭ فأثابهم الله بما قالوا جنّات تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها و ذلك جزاءُ المحسنين)
آیا تدبر در بخشی از قرآن می توان به حق تدبر آن دست یافت؟
تدبّر كردن در يك آيه، يا سوره يا بخشي از قرآن براي قرآنشناسي كامل و برايپژوهش نهايي كافي نيست. خداي سبحان انسانها را به فحص و تدبّر در كلّ قرآن تشويق و ترغيب ميكند تا پس از احاطه بر سراسر قرآن، در حدّي كه براي انساني متعارف مقدور است، هماهنگي سراسر قرآن با يكديگر را ببيند؛ ﴿أفلايتدبّرون القرءان و لو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً)
انسان بسته دل از تدبّر محروم است؛ ﴿أفلا يتدبّرون القرءَان أم علي قلوب أقفالها)
پس تدبّر در قرآن بهره قلبي است كه دَرِ آن گشوده باشد؛ چنان كه تلاوتِ حقْ نصيب زبان صاحبدل است، و راز تدبّر نكردن برخي انسانها در قرآن اين است كه دَرِ قلب خود را با گناه، غفلت، عصبيّت و تقليد قفل كردهاند؛ ﴿كلّا بل ران علي قلوبهم ما كانوا يكسبون)
تدبّر كردن در يك آيه، يا سوره يا بخشي از قرآن براي قرآنشناسي كامل و برايپژوهش نهايي كافي نيست.