قرآن و عترت

سلام علی آل یاسین...!(193)

چرا به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) "اباصالح" می گویند؟
به گزارش شيعه آنلاين به نقل از قدس، «بی‌تردید شما نیز فراوان شنیده‌اید که محبان و منتظران امام زمان (عج)، ایشان را با القابی در خور شأن و مقام این منجی جهان بشریت مورد درخواست و یاری قرار می‌دهند؛ اما جالب است بدانید یکی از القاب بسیار برازنده ایشان «اباصالح» است.»
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی در این باره می‌گوید: این که به امام زمان (عج) اباصالح می‌گویند به سبب این نیست که فرزندی به نام صالح دارد؛ زیرا «اب» در لغت عرب، تنها به معنای پدر نیست بلکه به معنای صاحب نیز هست. «اباصالح» یعنی کسی که صُلَحایی در اختیار دارد. لقب اباصالح از آیه قرآن گرفته شده است: (وَ لَقَد کتبنا فِی الزَّبُور مِن بَعد الذَّکر أنّ الأرض یرثها عبادی الصالِحُون). (انبیاء: آیه 15)
البته امام صادق (علیه السلام) در روایتی می‌فرماید: «هرگاه راه را گم کردی، صدا بزن «یا صالح» یا بگو «یا اباصالح ما را به راه راست هدایت کنید» تا خدا شما را مورد رحمت قرار دهد.»
بنا بر روایت ذکرشده که در کتاب‌های معتبر روایی آمده، معلوم می‌شود اگر انسان در راهی حرکت و به هر دلیلی راه را گم کند و نداند که از کدام سو باید برود، می‌تواند «صالح» یا «اباصالح» را صدا بزند و از ایشان درخواست راهنمایی کند.
در روایتی دیگر آمده است که «یا اباصالح ارشدونا»، لفظ «ارشدونا» جمع است که معلوم می‌شود گروهی به این کار (هدایت مردم) مشغول هستند.
علامه مجلسی از پدر خویش نقل می‌کند: وقتی فردی به نام امیراسحاق استرآبادی در راه گم می‌شود، همین جمله روایت بالا را به زبان می‌آورد. آن گاه کسی می‌آید و به او کمک می‌کند. امیراسحاق می‌فهمد که او امام زمان (عج) بوده است، همچنین محدث نوری در حکایت دیگری از ملاعلی رشتی نقل می‌کند: یکی از اهل تسنن، مادری شیعه داشت و از او شنیده بود که لقب امام زمان (عج) «اباصالح» است و راه گم کرده‌ها را هدایت می‌کند. روزی او راه را گم می‌کند و از «اباصالح» کمک می‌طلبد، آن گاه کسی را می‌یابد که وی را تا نزدیکی روستایشان هدایت می‌کند و او نیز شیعه می‌شود.
بنابر دو حکایتی که سند معتبری دارند، «اباصالح» شامل امام زمان (عج) نیز می‌شود. حتی می‌توان گفت ایشان مصداق اصلی این روایت هستند و جنیان و دیگران به فرمان ایشان، مردم را هدایت می‌نمایند و گاهی نیز خود حضرت این امر را عهده‌دار می شوند و گمراهان را هدایت می‌فرمایند.منبع: شیعه آنلاین

سلام علی آل یاسین...!(188)

                                                                 مقدمه نشریه هادی 60

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و ...

و المثل الأعلي؛

نمونه‌ها و الگوهاي برتر

«مثل»: اصل اين واژه همانند برخي از واژه‌هاي هم معنا (شكل، شبه و...) براي بيان مشابهت ميان دو يا چند چيز است، ليكن تفاوتشان در اين است كه:

«مِثل» براي بيان مشابهت دو يا چند چيز در صفات اصلي، يعني بيان مشابهت تامّه است ، «شَكْل» براي بيان مشابهت در اوصاف ظاهري و صوري به كار مي‌رود، «شِبه» براي بيان مطلق مشابهت است؛ خواه مشابهتشان كلّي باشد يا جزئي، در صفات ظاهري باشد يا باطني و معنوي يا هرگونه مشابهت ديگر ، «تساوي» براي بيان مشابهت در كمّيت و مقدار است و «نظير» براي بيان مشابهت دو چيز در سنخ كارهايي كه انجام مي‌دهند، استعمال مي‌شود؛ مثل آنكه گفته مي‌شود: اين اديب، نظير آن اديب است.

اما واژه «مَثَل» صفت مشبّهه است؛ مانند حَسَن، و به معناي چيزي است كه به مِثليّت متّصف مي‌شود و تماثل در آن ثابت است؛ چنان كه «مثيل» نيز به همين معناست. عنوان مِثل نسبت به اقسام مشابهت‌هاي ياد شده، عام است و همه آنها را شامل مي‌شود. پس «ليس كمثله شي‏ء» تمام انحاي مشابهت را نفي مي‌كند.

«اعلي» اسم تفضيل «عالي» و از ريشه «علو» است. واژه عِلو در مقابل «سِفل» و به معناي رفعت و برتري است.

مثل‌هاي برتر

با توجه به آنچه گذشت، جمله مورد بحث را دوگونه مي‌توان معنا كرد:

کدام مکارم اخلاق ؟!


یكی از مسائل كه باید توجه داشت این است كه نسبت به مسائل دینی دقت زیادی باید كرد به این معنی كه هنگام نقل آنها كم و زیادی رخ ندهد چه در مسائل اعتقادی وچه در زمینه احكام و چه در زمینه اخلاق و بلكه سائر موارد فلذا ما در مسائل فقهی به متخصص رجوع می نماییم و به اصطلاح تقلیید می كنیم ، نداشتن دقت كافی در هنگام یادگیری و در هنگام آموزش و بیان ما را دچار اشتباهات فراوانی می كند كه در بعضی از موارد جبران ناپذیر خواهد بود.

 مسأله وقتی جدی تر می شود كه ما قرار است مطلبی را به معصوم نسبت دهیم و به همین خاطر است كه در ماه رمضان بسیار باید مواظب باشیم تا نسبت ناروا به معصومین علیهم السلام ندهیم و هر وقت حدیثی را می خواهیم برای دیگران نقل نماییم احتیاط نموده و بگوییم : « بنابر نقلی كه شده» یا «علی ما نقل»  و یا «بر حسب روایتی كه در فلان كتاب موجود است» و غیره؛ و از اتكا بر حافظه در این زمینه باید به طور جدی پرهیز نمود !!

 

یک حدیث با چندین صورت:

سلام علی آل یاسین...!(187)

تشنگی به درازا كشيد!

منبع:ماهنامه موعود
سخنراني حجت الاسلام والمسلمين سيدابوالحسن مهدوي اصفهاني
گاهي در روايات «آب» به وجود امام تأويل مي‌شود؛ يعني همچنانكه آب مايه حيات همه چيز است امام و حجت خدا نيز مايه حيات به شمار مي آيد. به عنوان مثال در برخي روايات در تأويل اين آيه كه مي فرمايد:
قل إن أصبح ماؤكم غوراً1 فمن يأتيكم بماء معين2.
بگو اگر آبتان در زمين فرو رود، چه كسي شما را آب روان خواهد داد. آمده است: إذا فقدتم إمامكم فلم تروه فماذا تصنعون.3
هرگاه امامتان را نيابيد و او را نبينيد چكار خواهيد كرد؟
اگر سال 260 هجري يك روز صبح بلند شديد و سراغ امام زمانتان را گرفتيد گفتند غايب شدند، چه كسي مي تواند مجدداً امامتان را ظاهر كند؟
در مصباح الشريعه روايتي از امام صادق(ع) آمده كه ويژگيهاي آب را بيان مي كند. حال با اين نگاه مي خواهيم ببينيم نسبتهاي آب و امام چيست و چگونه مي توان اين ويژگيها را به امام تأويل كرد و چه ثمره هاي عملي مي توانيم از اين بحث ببريم.
ويژگي اول آب به بيان امام ششم(ع)، مقدمه بودن آن براي ورود به بساط الهي است. به عبارت ديگر هر كه مي خواهد نماز بخواند، قرآن تلاوت كند، طواف نمايد و يا هر عمل عبادي ديگري انجام دهد، حتماً بايد وضو داشته باشد و براي وضو نيازمند آب است. ولايت معصومين(ع) هم همين طور است؛ يعني ورود به
باطن و حقيقت همه عبادات بدون ولايت چهارده معصوم (ع) ممكن نيست.
اصلاً مي توان گفت كه حقيقت نماز و ديگر اعمال عبادي چيزي جز شخص «ولي» نيست و از همين روست كه اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايند:
انا صلوه المؤمنين وصيامهم.4
من نماز و روزه مؤمنان هستم.
و لذا بي معرفت ولي مطلق حق نمي توان مهمان سفره و بساط رحمت خاص خداوند متعال شد.

سلام علی آل یاسین...!(186)

امت اسلام و امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه)

نویسنده: آیت الله سیّدعلی حسینی میلانی
همه ی مسلمانان بر این باورند که این امّت، یک مهدى دارد و در این باره هیچ اختلافى ندارند. رسول خدا صلى الله علیه وآله مردم را از آمدن او آگاه ساخته، آنان را به ظهورش مژده داده و نام ها، صفات، القاب و دیگر خصوصیات او را بیان نموده است.
روایاتى که در این زمینه در کتاب هاى شیعه و سنّى نقل شده از حد تواتر نیز بسیار فراتر رفته است. از همین رو براى مسلمانان در مورد این اعتقاد جاى هیچ اختلافى وجود ندارد. هر کس بر این احادیث اطلاع یابد و پس از تحقیق و بررسى، درستى آن ها را دریابد؛ آن گاه با چنین التفاتى به تکذیب اصل مهدویّت بپردازد، در واقع فرمایش رسول خدا صلى الله علیه وآله را تکذیب کرده است.
در کتاب هاى شیعه و سنّى در صحاح، سنن، مُسنَدها و جوامع روایى دیگر در این زمینه روایاتى نقل شده است. علماى بزرگِ حال و گذشته، کتاب هایى را در همین زمینه به رشته ی تحریر درآورده و روایاتى را که پیرامون امام مهدى علیه السلام از زبان رسول اکرم صلى الله علیه وآله نقل شده، در آن ها ثبت و ضبط کرده اند.
علاوه بر این، آیات فراوانى از قرآن کریم نیز به حضرت امام مهدى علیه السلام تفسیر و تأویل شده است.
با این تفاصیل نمى توان به دیدگاه هاى نادر شمار بسیار اندکى هم چون ابن خلدون تاریخ نگار، وقعى نهاد(1) تا جایى که برخى علماى اهل سنّت نیز در پاسخ به دیدگاه وى در زمینه امام مهدى علیه السلام، کتاب هایى را نگاشته اند.
امام مهدى علیه السلام و نگارندگان مشهور اهل سنّت
اینک نام شمارى از مشهورترین نگارندگان و نویسندگان اهل سنّت را مى آوریم که در طول قرن هاى مختلف تاریخ، به ثبت و نگارش احادیثى که درباره ی امام مهدى علیه السلام آمده، اهتمام ورزیده اند.

سلام علی آل یاسین...!(185)

                                         مقدمه نشریه هادی 59

شهادت امام هادی علیه السلام تسلیت باد!

                                                 السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و .. 

                                                 و ورثة الأنبياء؛ {و وارثان پيامبران}

«ورثة» جمع وارث است؛ مثل كسبة و كاسب، حفظة و حافظ.

ارث، سرمايه‌اي است كه بدون بذل هيچ‌گونه كالا يا كار (نظير تجارت و...) به دست مي‌آيد. شرط اصلي آن، انتساب متناسب با مورّث در حوزه اسلامي است كه از آن به «موجب ارث» تعبير مي‌شود. موجب ارث در توارث مادي، انتساب سببي، نظير زوجيت يا انتساب نسبي، نظير پدر و فرزندي و مانند آن است. امّا توارث معنوي، موجبي جز انتساب معنوي مناسب با شخصيت حقوقي مورّث ندارد. گاهي موجب معنوي و مادي، در يك جا جمع مي‌شود و كسي وارث هر دو حيثيت مورّث خود مي‌گردد و گاهي از يكديگر جدا مي‌شود و شخص مورّث، يك حيثيت به ارث مي‌گذارد يا وارث از يك حيثيت ارث مي‌برد؛ چنان كه خواهد آمد.

جلوه ای از کوثر الهی

آیت الله جوادی آملی(حفظه الله): اصرار صدیقه کبرا(سلام الله علیها) این بود که قرآنی زندگی کند؛ حالا آن مقاماتی که در آیه «تطهیر» و «مباهله» هست جای خود دارد. یک وقت است کسی «سبحان الله» می‌گوید و ذکر می‌گوید تا ثواب ببرد، این یک عبادت است؛ اما یک وقت است در همین زندگی روزانه‌اش آیه را تفسیر می‌کند، حدیث را تفسیر می‌کند و فرزندش را با توحید آشنا می‌کند. بنابراین اگر به ما گفتند اُسوه شما این ذوات قدسی است؛ یعنی موحدانه انسان زندگی کند و مواظب باشد که درونش سهم خود اوست تا بتواند این سهم را به صاحب‌سهم دهد؛ به تعبیر دیگران که گفتند او ضمیر زبان‌بسته‌ها را می‌داند، انسان همین را به او تقدیم می‌کند. اگر ـ خدای ناکرده ـ این‌جا جای «وَلِیجَه» باشد, این‌جا جای «بِطَانَه» باشد, این‌جا جای محبّت بیگانه باشد، دیگر انسان آلوده را که نمی‌تواند تقدیم به «الله» کند.

سیدناالاستاد علامه طباطبایی بیان بسیار لطیفی در مورد آیه «مباهله» دارد که می فرمود اینها تنها همراهان پیغمبر نبودند؛ یعنی اینها همراهان پیغمبر نبودند که عاطفه‌برانگیز باشد؛ برای اینکه آیه‌ای که ذات اقدس الهی درباره مباهله نازل کرد این است که ﴿ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبینَ﴾، نه اینکه ما به خدا می‌گوییم خدایا تو لعنت بفرست! بلکه ما این کار را می‌کنیم و لعنت خدا را بر کاذبین قرار می‌دهیم، پس جعل به دست ماست. چه کسی چنین قدرتی دارد؟ یک وقت است ما می‌گوییم خدایا عذابت را بر کافرین، کاذبین و مانند آن نازل کن که این دعاست، اما یک وقت خودِ ما عذاب الهی را بر دیگران تحمیل می‌کنیم؛ این آیه این را می‌خواهد بگوید، ما اهل بیت این کار را می‌کنیم.»

سلام علی آل یاسین...!(183)

جمعی از اهالی مازندران و بعضی از علمای تهران :
در زمان عالم ربانی ( حضرت آیة الله العظمی ) حاج ملا محمد اشرفی مازندرانی قدس سره ( متوفی 1315 ق )1 یکی از ثروتمندان آن سامان که صاحب زمین و املاک بسیاری بود ، به بلا و مصیبتهایی مبتلا شد ؛ به طوری که همه ثروتش را از دست داد و امرار معاش او منحصر به غله یک روستای وقفی که ظاهراً متولی شرعی آن بود ، گردید و از حقی که برای این کار از سوی واقف تعیین شده بود زندگیش را می گذراند .
در همین ایام یکی از ثروتمندان اطراف ، مدعی مالکیت آن روستا شد و این مطلب را منتشر کرده بود که آن درست نیست و چون در آن دیار با ثروت و اقتدار بود ؛ لذا طبق ادعای خود شهودی ترتیب داد و در هر محضری که نزاع طرح می شد بر حسب ظاهر شرع ، حکم به حقانیت او نسبت به مالکیتش می دادند . طرف مقابل ( ثروتمند ورشکسته ) که ظاهراً متولی وقف در آنجا بود ، از اجرای این حکم امتناع می کرد .
این مشاجرات طول کشید و دو طرف خسته شدند . بعضی از مصلحین خیراندیش به میان آمده و هر دو را ملزم نمودند که دعوی را به محضر عالم ربانی مرحوم حاجی اشرفی مازندرانی برده و هر چه ایشان حکم کرده تسلیم شوند و به مرحله اجرا بگذارند .

سلام علی آل یاسین...!(181)

 مهدویت در اندیشه شهید مطهری(قسمت اول)
همة گروه‌هاي اسلامي بر اين قول متفق‌اند كه در آخرالزمان, مردي ظهور مي‌كند كه دنيا را پر از عدل و داد مي‌كند و دولت حق را برپا مي‌سازد, دولتي كه تمام جهان را فرا مي‌گيرد. اين ديدگاه به استناد آيات كريمة قرآن از جمله:‌105 سورة انبيا, 5 قصص, 32 و 33 توبه و ... است. اهل سنّت با شيعيان اتفاق نظر دارند بر اين‌كه مهدي از خلفاي دوازده‌گانه‌اي است كه رسول اكرم(ص) به آن‌ها در احاديث گوناگون بشارت داده است. از آن‌جا كه حقايق وحي و وجود رهبران الهي در بين بشر, منطبق با نيازهاي طبيعي و فطري است, چنين اعتقادي نيز ريشه در نهاد انسان دارد و پاسخي به نياز آرماني بشريت است.

استاد شهيد مرتضي مطهري, در چند اثر ارزشمند خود به بررسي مسئله مهدويت و انتظار پرداخته‌اند. يكي از تعابير ارزشمند ايشان, در وصف جايگاه حضرت حجّت(ع) در زمين,‌ تعبير «صاحب» است. در كتاب گفتارهاي معنوي, ضمن بيان حديثي از رسول اكرم(ص) پيرامون امدادهاي الهي نسبت به بشريت به واسطة حضرت مهدي (ع), چنين نتيجه مي‌گيرند:
خدا هرگز دنيا را بي‌صاحب نگذاشته است,‌ و بي صاحب هم نخواهد گذاشت.1
شهید مطهري و فلسفة انتظار

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها قرآن و عترت