تفسیر شریف تسنیم سوره بقره(شماره 125)
- توضیحات
- دسته: مقالات
- منتشر شده در 29 مرداد 1400
- نوشته شده توسط مصطفی حسینی کوپایی
- بازدید: 497
وإذ جعلنا البيت مثابة للناس وأمناً واتخذوا من مقام إبراهيم مصلّي وَعهدنا إلي إبراهيم وإسمعيل أن طهّرا بيتي للطائفين والعاكفين والركع السجود (125)
تناسب این آیه با آیات دیگر را بیان کنید؟
در تناسب آيه قبل گذشت كه آيه 124 مطلع مجموعهاي از آيات است كه سلوك عملي حضرت ابراهيم و فرزندان پيامبر او را ترسيم ميكند.
در اين آيه با يادآوري نعمت بزرگ خانه خدا و مأمن و مرجع قرارگرفتن آن براي همه مردم و نيز با يادآوري مقام ابراهيم و دعوتي كه آن حضرت بر روي اين مقام نسبت به حج، يا فداكاري كه نسبت به بالا بردن پايههاي كعبه داشت، تعريضي است نسبت به يهود و نصارا و مشركان كه براي آن ابرمرد تاريخ احترام قائلاند ولي از آيين توحيدي او منحرف شدهاند و نيز تذكّري است نسبت به رسول مكرّم و اينكه دعوت آن حضرت به توحيد و زدودن مظاهر شرك ريشه در ملّت توحيدي ابراهيم دارد و چون فضايلي كه در سياق هم قرار دارد و هر يك از آنها عظمت حضرت ابراهيم(عليهالسلام) را ارائه ميكند هيچ تقدمي از جهت درجه وجودي ندارد، ازاينرو بدون حرف ترتيب نظير «فاء» و «ثم» بازگو شد.
چگونه در این آیه نعمت بودن کعبه متذکر شده است؟
کعبه به این لحاظ که قبله و مطاف مسلمانان است، همچنين با توجه به ويژگيهاي فراوان ديگر آن، از نعمتهاي بسيار مهم خداوند است و ازاينرو خداي سبحان خواهان يادآوري و متذكربودن به خصوص آن است؛ ﴿إذ جعلنا البيت مثابة للناس... ﴾؛ چون «إذ» به «اذكروا»ي محذوف متعلق است.
مثابه للناس بودن کعبه را در این آیه توضیح دهید؟
ثاب و مرجع جايي است كه انسان از آنجا آمده و به آن بازميگردد. از اينكه كعبه، مرجع مكرر مردم معرفي شده؛ معلوم ميشود كه ملجأ و وطن اصلي مردم، كعبه است و كسي كه خود را رو به كعبه قرار ميدهد يا به سوي آن ميرود به اصل خود رجوع ميكند.
از «مثابه» معنايي ديگر نيز ممكن است استظهار شود و آن اينكه كعبه مرجع همه مسلمانان در تمام مدت شبانهروز است. ارتباط مستمر و مستقيم مسلمانان با كعبه به گونهاي است كه جز در مواردي اندك كه در آنها رو يا پشت به كعبه بودن حرام يا مكروه است، در ساير حالات و شئون، حتي در حال احتضار و دفن، روبه كعبه بودن يا متعين است يا راجح؛ چنانكه بهترين نوع نشستن آن است كه روبه قبله (كعبه) باشد.
شايان گفتن است، چنانكه از تعبير ﴿للناس﴾ برميآيد، كعبه مرجع و بازگشتگاه عموم مردم و مأمن توده انسانهاست.
امن بودن کعبه چگونه است؟
خداي سبحان در فيضي ابتدايي كعبه را امن قرار داد، اين امنيت، غير از امنيت مكه است كه خداوند در اجابت دعاي حضرت ابراهيم(عليهالسلام) آن را برقرار ساخت؛ زيرا مكه، كه از آن به «شهر امن» ياد شده، و ساكنان آن دراماناند، ممكن است در مقاطعي از زمان، امنيت و آرامش از آنجا سلب شود. اما امنيت كعبه به عنوان قبله و مطاف، امنيتي ويژه و مطلق است؛ چنان كه اگر كسي از روي الحاد، قصد تعدي و تجاوز به اين مأمن الهي كند مشمول تهديد رعبآور و تحديد هراسزاي الهي است.
محل نماز بودن مقام ابراهیم را توضیح دهید؟
مقام سنگي است كه اثر پاي مبارك حضرت ابراهيم(عليهالسلام) را به صورت اعجازي درخود نگه داشته است. اين سنگ كه از برجستهترين آيات بَيّنِ الهي در مكه است چگونگي شكلگيري آن مورد اختلاف است. وجوه محتمل در اين باره عبارت است از:
- ابراهيم خليلالرحمان هنگام بالا بردن ديوارهاي كعبه روي آن ميايستاده است.
- در سفر دوم آن حضرت به مكه، هنگامي كه به تقاضاي همسر حضرت اسماعيل از مركب خود پياده شده پا بر روي اين سنگ گذارده است
- آن حضرت هنگام امتثال فرمان ﴿وأذّن في الناس بالحجّ﴾ (سوره حج، آیه 27) بر فراز اين سنگ رفته و مردم را به حج فرا خوانده است.
كعبه، مطاف و قبله است؛ ازاينرو نمازگزاران سراسر جهان و نيز زائران كعبه پس از طواف بر گرد آن، در كنارش نماز ميگزارند. مصلاّي نمازِ طواف، مقام ابراهيم است.
تعبير ﴿واتّخذوا من مقام إبراهيم مصلّي﴾ نشان حضور پيوسته و مداوم نمازگزاران در آن مقام است؛ چنان كه گويا اين ويژگي ملكه آن مقام است؛ زيرا «مصلا» به صورت ملكه به مكاني گفته ميشود كه دائماً در آن نماز خوانده شود. كعبه از آن جهت كه مرجع انسانهاست و مراجعه به آن فراوان است قهراً طواف بر گرد آن نيز بسيار خواهد بود و چون پس از هر طواف، نماز طواف بهجا آورده ميشود و خداي سبحان جاي ايستادن حضرت ابراهيم را جايگاه نماز قرار داد، آنجا «مصلا» ميشود.
سوال: ضرورت طاهر شدن کعبه چیست؟
پاسخ: طهارت پایهی کعبه است و همانطور که وجود پایه در حال حدوث بنا و بقای آن ضروری است و هرگز بنا بدون پایه به وجود نمیآید، چنانچه اگر پایه ویران شد بنا باقی نمیماند، تامین طهارت کعبه نیز در آغاز به حضرت ابراهیم و تامین آن در مرحله بقا به حضرت ابراهیم و اسماعیل واگذار شد. این طهارت، هم طهارت ظاهری است و هم طهارت باطنی.
حضرات ابراهیم و اسماعیل با فرمان الهی متعهد شدند که بیت حرام را به نحو دفع و رفع، تطهیر کنند؛ یعنی هم آثار شرک به جا مانده از دیگران را از آن ازاله کنند و هم نگذارند که آثار شرک و انحراف جدید در آن رسوخ کند. از این رو نخستین اقدام اسلام پس از پیروزی بر بت پرستی، تطهیر کعبه از لوث بتها بود.
در قرآن کریم عنوان تطهیر هم در مورد پاکیهای ظاهری به کار رفته و هم معنوی، کما اینکه مثلا هدف از انجام تیمم تطهیر انسان بیان شده، حال آنکه هدف از ایجاب تیمم نظافت ظاهری نیست بلکه به عنوان عملی عبادی، عامل تواضع و خاکساری و سبب پاک شدن از غرور و مانند آن است.
از فرمان خدا در باره تطهیر بیت حرام برای نمازگزاران و طواف کنندگان این معنا برداشت میشود که توجه به این پاکی برای آن است که نمازگزاران و طواف کنندگان را تطهیر کند، پس اگر زائر خانه خدا و طواف کننده بر گرد آن، طاهر نشود و از آن حرم طاهر ناپاک برگردد، در حقیقت کعبه را طواف نکرده است.
سوال: از فرمان خدا درباره تطهیر خانه خدا برای معتکفان و ... چه پیامی قابل استحصال است؟
پاسخ: از این فرمان خداوند دو نکته قابل برداشت است: یکی اینکه اصل اینگونه عناوین عبادی، یعنی طواف و عکوف و رکوع و سجود و نماز، قبل از اسلام هم سابقه داشته است. دوم اینکه عدهای به این اصول متعهد بودهاند و از راه دور به سمت کعبه میرفتند و همسان ساکنان حرم به انجام این اعمال مبادرت میکردند.
سوال: مقصود از عاکفان در این آیه چه کسانی هستند؟
پاسخ: در مسجد الحرام، گروهی در حال طواف، و عدهای مشغول نماز هستند. برخی نیز فقط کعبه را نگاه و زیارت میکنند؛ زیرا نظر به کعبه هم عبادت است. مراد از عاکفان در آیهی مورد بحث، مجاوران در مسجد حرام هستند که در حال اعتکاف یا نظر کردن به کعبهاند، نه کسانی که در مکه مقیماند.
وبژگی های کعبه را بیان کنید؟
براي بيتحرام اوصاف و ويژگيها و مزايايي معنوي بيان شده است كه اگر طائفان و زائران بيتالهي به آن خصوصيات آشنا باشند معبود خود را بهتر ميشناسند و او را بيشائبهتر ميپرستند. در زیر به تعدادی از آنها به اختصار اشاره میگردد.
1-تجلی عرش:
آنچه در جهان ماده موجود است اصلي دارد كه نزد خداوند محفوظ است؛ ﴿و إن من شيءٍ إلاّ عندنا خزائنه﴾ و از آن اصل برابر هندسهاي خاص فرو فرستاده ميشود؛ ﴿و ما ننزّله إلاّ بقدر معلوم﴾ و هرآنچه فرو فرستاده شده نشانه و آينه خداست؛ ﴿الحمد لله المتجلّي لخلقه بخلقه﴾چنان كه وسيله ارتقا به سوي اوست؛ ﴿ألا إلي الله تصير الاُمور﴾ بر همين اساس، اجزاي كعبه و اركان آن يز اصلي پاك در پيشگاه خدا دارد كه از آن اصل طيب نازل شده است
گواه اين سخنْ روايتي از امام صادق(عليهالسلام) است كه درباره راز تربيع كعبه و ساختن آن بر چهار ركن وارد شده و در آن چنين آمده است كه كعبه در محاذات بيتمعمور، و بيتمعمور در محاذات عرش واقع است و عرش چهارضلع و ركن دارد و از اين رو كعبه نيز مربّع ساخته شده است. آنگاه امام صادق(عليهالسلام) در بيان راز تربيع عرش فرمود: اين بدان جهت است كه كلماتي كه اسلام بر آن بنيان نهاده شده چهارتاست واين كلمات همان تسبيحات اربعه (سُبحان اللهِ والحمد لله ولاإله إلاّ الله والله أكبر) است.
با توجه به روايت مذكور، معناي اين حديث كه كعبه از جايگاه خويش تا اعماق آسمان، قبله است؛ «إنها قبلة من موضعها إلي السماء» 3 نيز آشكار ميشود.
2-پایه گذاری کعبه بر توحید محض
بنيانگذاري و تعيين ابعاد و شكل كعبه به هدايت خداي سبحان بود؛ ﴿وإذ بوأنا لإبراهيم مكان البيت أن لا تشرك بي شيئاً وطهّر بيتي... ﴾ اين آيه بدين معناست كه جايگاه كعبه و تعيين مكان و هندسه تأسيسِ آن ضمن رعايت موضع خاص كه با هدايت الهي مبيّن شد بر مبناي توحيد صرف است كه هيچ شركي، اعم از شرك جلي و خفي، آن را آلوده نميسازد.
3-ربوبیت خاص الهی نسبت به کعبه
گرچه خداي سبحان رب العالمين است ليكن ويژگي كعبه و عنايت خاص خداوند به آن، كه موجب شده پس از حداقل چهلقرن همچنان پابرجا باشد، چنان است كه او خود مستقيماً تدبير و ربوبيت آن را بر عهده گرفته است؛ ﴿فليعبدوا ربّ هذا البيت﴾از اينرو ممكن نيست اساس كعبه بر اثر حوادث طبيعي يا اجتماعي، سياسي ازبين برود.
4-تاسیس پایه های کعبه بر خلوص ناب
معمار كعبه و ارائهدهنده نقشه و جايگاه آن، خداي سبحان است؛ ﴿وإذ بوّأنا لإبراهيم مكان البيت﴾ دو پيامبر بزرگ خداوند نيز بنّايي و كارگري آن را بر عهده گرفتند؛ ﴿وإذ يرفع إبراهيم القواعد من البيت وإسمعيل﴾ |
||||
ساختن كعبه و بالا بردن پايههاي آن، عبادت خالصانهاي بود كه از سوي ابراهيم خليلالله و اسماعيل ذبيحالله(عليهماالسلام) انجام گرفت؛ به طوري كه اين كار را فقط براي خداوند كردند و از احدي خواهان پاداش و سپاسي نبودند. 5-مدار پاکی و مطاف پاکان همانطور كه تأسيس كعبه براساس وحي آسماني و فرمان الهي بود پيراستن آن از هر شرك و آلودگي و تنزيه آن از غبار طغيان و تمرّد نيز براساس وحي و به فرمان الهي بود؛ ﴿وطهّر بيتي للطّائفينَ والقائمينَ والرُّكَّع السجود﴾.حضرت ابراهيم و فرزندش اسماعيل(عليهماالسلام) مأمور شدند تا كعبه را از هر پليدي و آلودگي پالايش و از هر شرك و زشتي پاك كنند؛ ﴿وعهدنا إلي إبراهيم وإسمعيل أن طهّرا بيتي للطّائفين والعاكفين والرُّكَّع السجود﴾. 6-اصل همه مساجد همه مساجد فروع كعبه است؛ زيرا هر مسجدي محرابي دارد كه به منزله چهره آن است كه به سوي كعبه متوجه است ﴿...فولّوا وجوهكم شطره﴾ پس همه مساجد به پاس كعبه محترم است. خداي سبحان درباره مسجدقبا فرمود: مسجدي كه از روز نخست بر پرهيزكاري بنيان شده شايستهتر است كه تو در آنجا نمازگزاري؛ ﴿لمسجدٌ أُسس علي التقوي من أول يوم أحق أن تقوم فيه﴾ 7-مجور قیام و مقاومت كعبه، محور قيام و پايداري توده انسانها براي امتثال دستور حق و پرهيز از باطل و ستيز با ظلم و جور است؛ ﴿جعل الله الكعبة البيت الحرام قياماً للنّاس﴾مراد از قيام در اينجا همان است كه در آيه شريفه ﴿قل إنّما أعِظُكُم بواحدةٍ أن تقوموا لله﴾آمده است. تكيهگاه و ستون اين قيام و مقاومت كه عامل قيام مردم و مقاومت آنها در برابر جباران فرومايه است، قوام كعبه و حيات و ادامه امر آن است؛ چنانكه امام صادق(عليهالسلام) فرمود: تا زماني كه كعبه برپاست، دين نيز پايدار است؛ ﴿لا يزال الدين قائماً ما قامت الكعبة﴾ قرآن كريم، هم كعبه و شئون وابسته به آن را عامل قيام معرفي كرده: ﴿جعل الله الكعبة البيت الحرام قياماً للناس﴾ و هم تواناييهاي اقتصادي را عامل قيام دانست: ﴿ولا تؤتوا السفهاء أموالكم التي جعل الله لكم قياماً﴾ 8-خانه آزاد و محور آزادی كعبه، بنايي عتيق و ارزشمند و سابقهدار است كه هيچگاه تحت تملك و سلطه احدي نبوده، در گستره تاريخ از تطاول طاغوتيان و تناول مالكان و تداول دولتمردان مصون مانده و از اختصاص به شخص يا گروه يا قوم و نژاد يا دولت و حكومت آزاد بوده و هست و خواهد بود؛ چنانكه امام باقر(عليهالسلام) درباره وصف كعبه به «عتيق» فرمود: «هو بيت حرٌّ عتيق من الناس لميملكه أحد 9-مظهر مساوات عبه بنياني الهي است براي همه مردم در گستره تاريخ، بدون آنكه ويژه كسي يا قومي يا عصر يا اقليمي باشد؛ از اينرو شهري و روستايي، متمدّن و صحرانشين، دورونزديك، غابر و قادم، همه بايد همسان و همتاي هم از آن بهرهمند شوند؛ ﴿إنّ الّذين كفروا ويصدّون عن سبيل الله والمسجد الحرام الّذي جعلناه للناس سواءًالعاكف فيه والباد﴾ 10-مرجع همه انسانها نانكه از تعبير ﴿للنّاس﴾ ظاهر است، كعبه، مرجع و بازگشتگاه عموم مردم و مأمن توده انسانهاست نه خصوص مسلمانان؛ ﴿وإذ جعلنا البيت مثابة للنّاس وأمناً﴾ 11-کانون اتحاد داستان وساطت حضرت محمد (ص) در نسب حجر الاسود بین قبایل عرب که باغث اتحاد گردید. 12-کهن ترین عبادتگاه همگانی
13-برترین معبد خداي سبحان بيت مقدّس را، با همه قداستي كه دارد، به خود اسناد نداد و تنها درباره كعبه فرمود: ﴿بيتي﴾. گرچه كعبه از جهتي به مردم نيز اسناد داده شده؛ ﴿...وضع للنّاس﴾ ليكن چنين اسنادي كه با «لام» همراه است بدين معناست كه كعبه به لحاظ تشريع، معبد و قبله و مطاف مردم قرار داده شده است. 14-منشا برکت و هدایت
وإذ قال إبراهيم ربّ اجعل هذا بلداً امناً وارزق أهله من الثمرات من امن منهم بالله واليوم الاخر قال ومن كفر فأمّتعه قليلاً ثمّ أضطرّه إلي عذاب النار وبئس المصير(126)
|
تناسب این آیه را با آیات دیگر بیان کنید؟
اين آيه نيز در شمار آياتي است كه سلوك توحيدي حضرت ابراهيم(عليهالسلام) را طرح ميكند تا انحراف و اعوجاج كساني را كه خود را از پيروان آن بزرگمرد آسماني ميدانند و در عين حال از پيروي پيامبري كه ادامهدهنده و تداوم بخش آيين اوست سربازميزنند، آشكار سازد
دعای حضرت ابراهیم در این آیه دربارهی کعبه را توضیح دهید؟
دعای حضرت ابراهیم (علیه السلام) درباره ی مکه و ساکنان آن ، از نعمتهایی است که خدای سبحان خواهان یادآوری آنهاست.
دعای نخست ابراهیم خلیل الرحمان در این آیه ، شامل دو خواستهی متعاقب است؛ اول اینکه سرزمینِ غیرمعمور به صورت شهر درآید، دوم اینکه آن شهر امن گردد ؛ بر همین اساس، مقصود حضرت ابراهیم(علیه السلام) از دعای مزبور ، به احتمال یا این بوده است که خداوند آنجا را شهری امن قرار دهد تا فرزندانش در بیابان به سر نبرد، یا اینکه در حریم کعبهای که او بنیان نهاده است شهری امن ساخته شود.
نتیجه دعای حضرت ابراهیم درباره امن بودن کعبه چه بود ؟
نخست گواه بر اجابت آن دعا این است که امنیت، صفت رسمی این بلد شد و خدای سبحان از مکه به عنوان «بلد امن» یاد فرمود؛ « و هذا البلد الأمین». دوم اینکه امنیت و آرامش ساکنان آن از بهترین نعمتهای خداوند بر آنان به شمار آمد؛« الذی أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف». سوم اینکه خدای سبحان در پاسخ کسانی که اخراج از سرزمین و آدمربایی و مزاحمتهای امنیتی را مانع ایمان آوردن خود میدانستند فرمود: آیا ما برای آنان سرزمینی امن فراهم نکردیم. خداوند در آیهای دیگر، به عنوان یادآوری یکی از برجستهترین نعمتها در این باره چنین فرمود: در حالی که در بیرون مکه آدمربایی فراوان است و مردم در خارج آن امنیت ندارند ما محدودهی حرم را امن قرار دادیم.
دلپذیرترین نعمت فردی و اجتماعی را توضیح دهید ؟
نکته فاخری که در تقدیم امنیت بر دعوت به حج و عمره و نیز در تقدیم آن بر جلب میوههای نواحی نزدیک و دور مطرح است این است که امنیت دلپذیرترین نعمت فردی و اجتماعی است و در سایهی آن سایر برکاتِ مفقود موجود میشود. چنان که با قفدان آن همهی نعمتهای موجود از دست میرود.
چرا در قسمت دوم آیه، حضرت ابراهیم (علیه السلام) تنها برای مومنان دعا میکند؟
از آنجا که ساکنان مکه، در طول قرون متمادی، برخی مومن و بعضی کافر بوده و هستند، حضرت ابراهیم (علیه السلام) بخش دوم دعا را به گونهای بخش اول مطلق نگذارد و در دعایی خاص عرض کرد: خدایا از ساکنان این شهر، مومنان آنها را ثمرات و میوههای گوناگون بهرهمند کن؛ «و ارزق أهله من الثمرات من ءامن منهم بالله و الیوم الأخر».
حضرت ابراهیم(علیه السلام) در این دعا معترض کافران و بهرهمندی آنان از ثمرات نشد.
راز اینگونه دعا از آن حضرت میتواند این باشد که او پیش از این ، به همراه پیروان خود نسبت به کافران اعلام انزجار ، و از آنها تبرّی کرده است .
بهرهبرداری قلیل کافران از نعمتهای الهی را توضیح دهید؟
از آنجا که مومنان از حسنات و برکات دنیا و آخرت برخوردارند، خدای سبحان تنها دربارهی کافران فرمود: کافران ساکن مکه فقط از امنیت و ارتزاق محدود و اندک دنیایی برخوردار بوده، سپس به عذاب آتش در جایگاهی بد گرفتار حواهند شد : «قال و من کفر فأمتعه قلیلاً ثم أضطرّه إلی عذاب النار و بئس المصیر». این بدان معنا نیست که خداوند به کافر ، کم یا مدتی کوتاه نعمت میدهد، بلکه دنیا در مقایسه با آخرت، قلیل است، « فما متاع الحیوه الدنیا فی الاخره إلا قلیل» بنابراین، کافر حتی اگر در سراسر زندگی خود از نعمتهای دنیا برخوردار و متنعم باشد، بهرهمندی او اندک است.
روحیه انبیا در بیان درخواست های به ظاهر ناممکن از خداوند چگونه است؟
سرزمین مکه، زمینی قفر و غیرقابل کشت بود؛ «ربنا إنی أسکنت من ذریتی بوادٍ غیر ذی زرع عند بیتک المحرم» . « غیر ذی زرع»، غیر از لم یزرع، موات و بایر است؛ زیرا معمولا این سه قسم از زمین، قابل زرع و احیا و دایر شدن است. اما غیر ذی زرع به سبب فراهم نبودن علل طبیعی، نه اقتضای کشت و زرع دارد و نه میتوان آن را معمور کرد، لیکن ممکن نبودن کشت زمین غیر ذی زرع، نسبت به علل و عوامل طبیعی عادی است. اما نسبت به اراده خدای سبحان هر ناممکن عادی قابل تحقق است . حضرت ابراهیم چون به قدرت نامحدود خداوند مطمئن و متکی بود . عرض کرد: «ربّ اجعل هذا بلداً ءامنا و ...» یعنی اولا این سرزمین را شهر و معمور کن و ثانیاً امنیت آن را تأمین کن .
اگر چه ممکن است مضمون این گونه از دعاها برای انسانهای عادی دشوار و ناشدنی به نظر آید لیکن برای اولیای الهی که خود کرامتهای بسیاری را دیدهاند عادی است .