مقالات

سلام علی آل یاسین...(301)

مقدمه نشريه هادي شماره 114

 

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و ...

أشهدُ أنّ لا إله إلاّ الله وحده لاشريك له كما شهد الله لنفسه و شهدت له ملائكته وأولو العلم من خلقه لا إله إلاّ هو العزيز الحكيم؛

چگونگي شهادت ملائكه

سلام علی آل یاسین...(300)

مقذمه نشریه هادی شماره 113

 السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و

...

أشهدُ أنّ لا إله إلاّ الله وحده لاشريك له ….

معناي عينيت ذات با صفات

سلام علی آل یاسین...(299)

مقدمه نشریه هادی شماره 112

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و

...

أشهدُ أنّ لا إله إلاّ الله وحده لاشريك له كما شهد الله لنفسه و شهدت له ملائكته وأولو العلم من خلقه لا إله إلاّ هو العزيز الحكيم؛

.....

 صفات ثبوتي و سلبي

سلام علی آل یاسین...(298)

مقدمه نشریه هادی شماره 111

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و

...

أشهدُ أنّ لا إله إلاّ الله وحده لاشريك له كما شهد الله لنفسه و شهدت له ملائكته وأولو العلم من خلقه لا إله إلاّ هو العزيز الحكيم؛

.... 

. توقيفيت اسماي الهي

سلام علی آل یاسین...(297)

مقدمه نشریه هادی شماره 110

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و

...

أشهدُ أنّ لا إله إلاّ الله وحده لاشريك له كما شهد الله لنفسه و شهدت له ملائكته وأولو العلم من خلقه لا إله إلاّ هو العزيز الحكيم؛

.... 

. معناي «كما

از آنچه در تفسير وحدت و تبيين نفي شريك به‏طور مطلق بيان شد، معلوم گشت كه هيچ ذات، فعل و اثري نمي‏تواند شريك و همانند ذات، وصف، فعل و اثر خداي سبحان باشد. بنابراين، معناي «كما» در «كما شهد الله لنفسه» تشبيه ومانند آن نيست تا شهادت توحيدي بنده مماثل، مشابه ومساوي شهادت توحيدي خداوند باشد؛ زيرا هيچ مظهري كه عين ربط، فقر وقصور است، شبيه ظاهري كه عين استقلال، غنا وتمام است، نخواهد بود. البته نسبت به جمله‏هاي بعدي مي‏تواند به عنوان تشابه، تماثل يا تساوي باشد و چون حرف عطف به منزله تكرار كلمه «كما» است، لذا مي‏توان از جمله «كما شهد الله لنفسه» يك معنا واز جمله «و[كما] شهدت له ملائكته... » معناي ديگر اراده نمود! چنان‏كه مي‏تواند نظير «لا أُحصي ثناءً عَلَيك أنت كما أثنَيت علي نفسك» باشد؛ يعني من قادر نيستم تو را ثنا گويم؛ تو آن چناني كه خودت را ثنا گفتي ومي‌گويي.

سلام علی آل یاسین...(294)

مقدمه نشریه هادی شماره 107

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و

...

أشهدُ أنّ لا إله إلاّ الله وحده لاشريك له كما شهد الله لنفسه و شهدت له ملائكته وأولو العلم من خلقه لا إله إلاّ هو العزيز الحكيم؛؛

....

شهادت «اللَّه» بر الوهيت

سلام علی آل یاسین...(293)

مقدمه نشریه هادی شماره 106

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه

....

أشهدُ أنّ لا إله إلاّ الله وحده لاشريك له كما شهد الله لنفسه و شهدت له ملائكته وأولو العلم من خلقه لا إله إلاّ هو العزيز الحكيم؛

شهادت مي‏دهم كه جز خداي يگانه، معبود ديگري نيست، بي‏همتايي كه شريكي براي او وجود ندارد، همان گونه كه ذات اقدس او شهادت مي‏دهد و همان گونه كه ملائكه او و دانش‏پيشگان از مخلوقاتش شهادت مي‏دهند. معبودي غير از او كه توانا و حكيم است، وجود ندارد.

سلام علی آل یاسین...(292)

مقذمه نشریه هادی شماره 105

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و

...

وبرهانِه ورحمته الله و بركاته؛

و دليل روشن او

اصل واژه «بره» به معناي سفيد شدن و روشن گشتن است. بر اين اساس، برهان به معناي بيان حجّت و توضيح دادن آن است.سرّ اين نام‏گذاري آن است كه مدّعاي مستدل را روشن مي‏كند. راغب اصفهاني مؤكّدترين و محكم‏ترين دليل را برهان مي‏داند و معتقد است كه برهان، همواره و ناگزير مقتضي صدق و درستي مدّعاست.

مظاهر برهان

يكي از اسماي حسناي الهي «برهان» است: «يا ديّان يا برهان يا سلطان... »كه از اسماي فعلي او شمرده مي‏شود. برخي در توجيه اين نام‏گذاري گفته‌اند: برهان به معناي حجّت است و چون ذات اقدس الهي لحظه به لحظه، بر ربوبيت خويش اقامه حجت مي‏كند، اسم «برهان» بر او اطلاق شده است.آن گاه به ذكر روايتي از امام صادق(عليه‌السلام) پرداخته كه آن حضرت در مناظره خود با ماترياليست عصر خويش، عبدالكريم بن ابي‌العوجاءكه گفته بود، خدا از ما پوشيده است و ما او را نمي‏بينيم، به موارد متعددي از قدرت‏نمايي خدا اشاره كرده است؛ به گونه‌اي كه ابن ابي العوجاء گفت: گمان مي‏كردم كه ? خدا بين من و او ظاهر مي‏شود.[ شرح الاسماء الحسني، ص 62، به نقل از كافي، ج1، ص75]

اسماي فعلي الهي براي ظهور و تجلّي كردن، مظهر طلب مي‏كنند و چون ائمه اطهار(عليهم‌السلام) مظاهر اسماي الهي هستند، اسم «برهان» بر آنها نيز اطلاق مي‏شود

سلام علی آل یاسین...(291)

مقدمه نشریه هادی شماره 104

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و

...

ونورِه؛

...

اشارات

محجوبان از نور

نور عامّ الهي به اراده خود خداوند وابسته است و كسي اختياري در اين زمينه ندارد. اراده و مشيّت الهي به هر چيز كه تعلّق گرفت از اين نور عام بهره مي‏گيرد و پا به عرصه وجود مي‏گذارد. سرّش آن است كه قبل از تجلّي اين نور، چيزي وجود ندارد تا اختياري از خود داشته باشد. اما نور خاص، چون پس از ايجاد اشيا تعلّق مي‏گيرد، به حُسن انتخاب يا سوء اختيار افراد وابسته است؛ يعني هر كس كه بخواهد از اين نور بهره‏مند گردد، بايد خود را در معرض آن قرار دهد و زمينه آن را در خود ايجاد كند و اگر در معرض آن قرار نگيرد، مانند كسي است كه با ايجاد مانع يا پرده‏نشيني، خود را از پرتوافشاني خورشيد محروم كند؛ وگرنه خورشيد از پرتوافشاني باز نمي‌ايستد.

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها