مقالات

تفسیر شریف تسنیم سوره بقره(شماره 115)

يا أيّها الّذين امنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا و اسمعوا و للكافرين عذاب أليم

گزيده تفسير

برخي مسلمانان به رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) مي‌گفتند: در گفتار خود حال ما را مراعات كرده، با تأنّي سخن بگوييد، تا ما آن را ادراك كنيم و به ياد سپاريم يا بنگاريم. آنان مراد خويش را با كلمه «راعنا» بيان مي‌كردند.

در زبان عبري، انسان پليد و خبيث را «راع» مي‌گفتند. يهوديان تحريفگر، فرصت طلب و جسور، «راعنا» را، كه واژه‌اي عربي و به معناي درخواست رعايت و تأنّي در سخن گفتن است، به قصد طعن در دين و توهين به پيامبر گرامي(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و تحقير و استهزاي مسلمانان، عبري فرض كرده، از آن سبّ و شتم و دشنام مزبور را اراده مي‌كردند كه معاذ الله «تو در ميان ما خبيث و شرور هستي» و گاهي با پيچاندن زبان و لَعْب با حروف، آن را به صورت «راعينا» ادا مي‌كردند كه به معناي «چوپان ما» است.

از اين رو، خداي سبحان مسلمانان را از گفتن چنين كلمه‌اي در گفت‌وگو با رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نهي كرد و به آنان فرمود: براي بيان مراد خود واژه «انظرنا» را برگزينيد تا افزون بر افاده معناي مطلوب، زمينه سوء استفاده بيگانگان و به‏ويژه يهود عنود را در آن فضا از بين ببريد.

توهين به شخصيت حقوقي پيامبر گرامي(صلّي الله عليه وآله وسلّم) توهين به خداوند است؛ ازاين‌رو خداي سبحان با تأكيد بر ضرورت امتثال اين فرمان، پيامد ناديده گرفتن و ترك آن را «كفر عملي» دانسته؛ چنان كه توهين‌كنندگان عمدي رسول اكرم، گرفتار «كفر اعتقادي»اند و براي انذار هر دو گروه فرموده است: كافران را عذابي دردناك در پيش است.

تحریر رساله الولایه (شماره 115)

فصل 4: طریقه دستیابی به مقام ولایت ←  مقام دوم (دلیل نقلی)  ←  طریقت مشروع در سایه عبادت عاشقانه

11.تفاوت معروف عارفان با دیگران

معرفت شهودی حق تعالی زمینه ساز عبادت واقعی عارفانه و عاشقانه است و معرفت حصولی زمینه ساز عبادت غیر حقیقی اهل خوف و طمع. انسان غیرعارف با استدلال مفهومی و علم حصولی به وجود خدا  و اسماء و صفاتش پی می برد، اما از خداوند چیزی جز تصویری ساختگی در ذهن به دست نمی آورد و آن تصویر ذهنی چون مصنوع و مخلوق خود اوست، فروتر از اوست. این خدای ذهنی نه تنها مقوّم وجود نفس نیست، بلکه خود قائم به نفس عالِم است و بالتّبع چنین تصویری نمی تواند عبادت کننده را به مقام محبت و فناء رهنمون شود. از این رو عبادت این گروه جز به طمع دستیابی به لذت یا رهایی از رنج و عقاب اخروی و تحصیل بخشی از مشتهیات نفسانی نخواهد بود، در حالی که عارف چون به وجود خدای واقعی پی می برد و حضور و ظهور جهان شمول او را با جان خود ادراک می کند، بی درنگ منقطع و فانی و دلبسته و وابسته به او شده و در نتیجه عبادتش محبت و کرنش در برابر عظمت و جمال آن یکتای بی همتاست. «سبحان الله عمّا یصفون * إلا عباد الله المخلصین» (سوره صافات، آیات 159 و 160). برای همین تنها کسانی که می توانند خدای سبحان را وصف کنند همین مخلَصین اند که به شناخت حقیقی حق بار یافته اند.

تفسیر شریف تسنیم سوره آل عمران (شماره 115)

إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ (33)

ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (34)

...

اشارات و لطايف

1. دين برگزيده

قرآن كريم اسلام را دين صفوه (برگزيده) مي‌نامد و ابراهيم و يعقوب(عليهماالسلام) به فرزندانشان درباره دين اسلام سفارش كردند كه خداوند اين دين را براي شما برگزيده است: ﴿ووصّي بِها اِبرهيمُ بَنيهِ ويَعقوبُ يبَنِي اِنَّ اللهَ اصطَفي لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَموتُنَّ اِلاّواَنتُم مُسلِمون (سوره بقره، آيه 132)

قرآن كريم منحرفان از دين مصطفا را داراي دل‌هايي چركين و زنگار گرفته مي‌خواند: ﴿اِذا تُتلي عَلَيهِ ءايتُنا قالَ اَسطيرُ الاوَّلين*كَلاّبَل رانَ عَلي قُلوبِهِم ما كانوا يَكسِبون﴾ (سوره مطفّفين، آيات 14 ـ 13)

آري انسان اگر گاهي به گناه كوچك مبتلا شود، مي‌تواند به عفو و عنايت خداوند اميدوار باشد؛ امّا اگر پيوسته به تباهي تن دهد، به تدريج صحنه دل او تيره و راه نفوذ حكمت و موعظت بسته مي‌شود؛ آن‌گاه نه با استدلال و برهان سخن حق را مي‌شنود و نه با كشف و شهودْ حق را مي‌يابد و مانند دستگاه هاضمه‌اي خواهد شد كه حالت تهوّع دارد و آماده پذيرش غذا نيست؛ حتّي گاهي دارو را نيز نمي‌پذيرد.

تفسیر شریف تسنیم سوره آل عمران (نشریه هادی شماره 114)

إنّ الله اصطفي ادم و نوحاً و ال ابراهيم و ال عمران علي العالمين (33)

ذرّيّة بعضها من بعض و الله سميع عليم (34)

 گزيده تفسير

اين آيه برگزيدگاني را كه پيروي آنان واجب است معرفي مي‌كند.

مكتب الهي مكتب مصطفاست و از اين‌رو پيروان آن اهل صفوه و صفا و در عقايد، اخلاق و اعمال صاف و بي‌تيرگي‌اند و خداوند با توفيق و تأييد و تهيه وسايل و هدايت، خواسته است آنان صاف و خالص باشند.

حضرت آدم، نوح، آل‌ابراهيم (خود حضرت ابراهيم و نسل پاك و صالح وي) و آل‌عمران (پدر حضرت مريم) عليهم‌السلام افزون بر مجتبا و مختار بودن مصطفا نيز هستند. اين اصطفا كه نسبي و مسبوق به اصطفاي نفسي است، صفوتي خاص و مراد از آن زعامت كبرا و رهبري يا اول بودن در رساندن پيام الهي است.

تفسیر شریف تسنیم سوره بقره (نشریه هادی شماره 114)

آیه 97: قل من كان عدوًّا لجبريل فانّه نزّله على قلبك باذن اللّه مصدّقا لّما بين يديه و هدى وبشرى للمؤمنين

آیه 98: من كان عدوّا للّه و ملائكته و رسله و جبريل وميكال فانّ اللّه عدوّ للكافرين

تفسیر

من كان: در علم نحو ثابت شده است كه در موردى كه ادات شرط اسم باشد لازم است ضميرى در جواب، به آن اسم بازگردد و روشن است كه در جمله (فإ نّه نزّله على قلبك ) ضميرى به من بازنمى گردد؛ پس بايد جمله اى نظير فعداوته لا وجه لها به عنوان جواب در تقدير باشد؛ يعنى من كان عدوّاً الجبريل فعداوته لا وجه لها، فإ نّه نزّله على قلبك

عدواً: معناى عداوت تجاوز از حد خود و ورود خصمانه به حق ديگران است.

لجبريل: اين واژه اعجمى (غير عربى ) است. برخى برآنند كه واژه اى است مركب از جبر كه در لغت عبرانى يا سريانى به معناى نيرو ي عبد يا جبروت است و ايل كه اسمى از اسماء اللّه است ؛ پس جبريل يعنى قوة اللّه يا عبداللّه يا جبروت اللّه، ليكن صاحب البحر المحيط مركّب بودن اين واژه را نمى پذيرد زيرا اولاً، واژه اعجمى اشتقاق عربى نمى پذيرد و ثانياً، اگر مركّب باشد از دو حال خارج نيست : يا تركيب آن، اضافى است ودر اين صورت جزء سوم اين هر كدام از حالات بنا و اضافه و منبع صرف در آن راه دارد و از اين كه هيچ يك از دو حالت بنا و اضافه در آن شنيده نشده، بلكه پيوسته غير منصرف است، معلوم مى شود كه اين كلمه مركّب مزى نيست.

بشرى: بشرى و بشارت خبر و گزارشى است كه در بشره به معناى پوست اثر بگذارد و از آن جا كه اولين اثر و انعكاس خبر مسرّت بخش يا تلخ در چهره و بشره انسان ظاهر مى شود، بشرى يا بشارت نام گرفته است

تفسیر شریف تسنیم سوره آل عمران (نشریه هادی شماره 113)

قُل اَطيعوا اللهَ والرَّسولَ فَاِن تَوَلَّوا فَاِنَّ اللهَ لايُحِبُّ الكفِرين (32)

گزيده تفسير

بر اساس آيه قبل، پيروي كامل، تبعيت همراه با محبت است كه ظهور آن در اطاعت محض است، بنابراين لازمِ محبت، اطاعت يعني تبعيت همراه با طوع و رغبت از خدا و رسول اوست و ارزش اين اطاعت به حرمت مطاع بودن خدا و رسول است.

بدون اطاعت كامل از پيامبر در همه جنبه‌ها (رسالت، ولايت و تبيين قرآن) كسي محب و محبوب خدا نيست.

اعراض كنندگان از حكم و دستور خداوند كافرند و بدان سبب كه كفرْ همه شئون آنان را آلوده كرده است، به هيچ‌رو از فيض محبت برخوردار نيستند، درنتيجه مغضوب و مبغوض محض‌اند.

تفسیر شریف تسنیم سوره بقره (نشریه هادی شماره 113)

آیه 92- ولقد جاءكم موسى بالبيّنات ثمّ اتّخذتم العجل من بعده وانتم ظلمون

آیه 93- و اذ اخذنا ميثاقكم و رفعنا فوقكم الطّور خذوا ما آتيناكم بقوّةٍ و اسمعوا قالوا سمعنا وعصینا واشربوا فى قلوبهم العجل بكفرهم قل بئسما يامركم به ايمانكم ان کنتم مؤمنين

تناسب آیات

یهودیان مدعی بودند تنها بر آنچه بر ما نازل شده است ایمان می­آوریم. قرآن کریم با دو روش برهان و جدال احسن نظر یهودیان را نقض می­کند. در این آیه با استفاده از جدال احسن بیان می­کند که شما که ایمان به تورات و حضرت موسی دارید چرا اولا پیامران الهی را کشتید و تعدادی از آن­ها را تکذیب کردید. ثانیا با وجود عهد محکم با خدا و دیدن معجزات بزرگی مانند قراردادن کوه طور چرا فرمان الهی را زیر پا گذاشتید

تفسیر شریف تسنیم سوره آل عمران (نشریه هادی شماره 112)

قُل ان كنتم تُحبّون اللهَ فاتّبعوني يُحببكمُاللهُ و يغفِر لَكُم ذُنوبكم و الله غَفور رَحيم (31)

اشارات و لطايف

1. قله رفيع جذب و دفع

انسان داراي «بينش» و «گرايش» است؛ با كمك بينش (عقل نظري) مي‌فهمد و با استمداد از گرايش (عقل عملي) آموخته‌هايش را عملي و اجرا مي‌كند.

«محبت»، اراده، نيّت، اخلاص و مانند آن و نيز ريا و نظاير آن از شئون عقل عملي است. اگر انسان در «جهاد اكبر» كه از شئون عقل عملي است پيروز شود، نيروي جذب و دفع او تعديل خواهد شد و از اسارت شهوت و غضب و گرفتاري جذب و دفع سركش و لگام گسيخته رهايي خواهد يافت.

تفسیر شریف تسنیم سوره بقره (نشریه هادی شماره 112)

آیه 89- و لمّا جاءهم كتابٌ من عنداللّه مصدّقٌ لّما معهم و كانوا من قبل يستفتحون على الّذين كفروا فلمّا جاءهم مّا عرفوا كفروا به فلعنه الله علی الکافرین

آیه 90- بئسما اشترو به انفسهم ان يكفروا بما انزل اللّه بغيًا ان ينّزل اللّه من فضله علي  من يشاء من عباده فباءوا بغضبٍ على غضبٍ و للكافين عذابٌ مّهين

تناسب آیات

به دنبال ناسپاسی­ها و پیمان­شکنی­های یهود که در آیات قبل بیان شد در این دو آیه از ناسپاسی و کفران دیگری پرده برداشته ­می­شود. در آیه­ی اول همان­طور که گذشت چنین آمده که آنان منتظر نزول قرآن بودند و همواره بر مشرکان حجاز، طلب فتح و پیروزی کرده می­گفتند: در آینده پیامبری مبعوث خواهد شد که وحی و رسالت پیامبر ما، موسای کلیم را تصدیق می­کند و ما هم به او ایمان می­آوریم و در سایه­ی ایمان به او، بر شما شوریده، پیروز می­شویم، ولی هنگامی که قرآن نازل شد و یهود به حقانیت آن پی­بردند، عالمانه و عامدانه به انکار آن روی آورده ، به کفر مبادرت ورزیدند و چون کفر آنان از روی عذر و جهل نبود، مورد لعنت خدا قرار گرفتند .

و در آیه دوم سبب این ناسپاسی را حسادت و بغی آنها دانسته که به این تجارت زشت و ناپسند اقدام کردند و جان خود را با قیمت پستی فروختند و ره­آوردی جز غضب مضاف الهی و در نهایت عذاب خوارکننده خداوند به همراه نیاورد

 

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها